مهناز شوهرش را به خیانت متهم کرده است. او میگوید زنی نیست که به هر نحوی زندگی مشترک را حفظ کند و قصد دارد طلاق بگیرد. مهناز برای اعتمادآنلاین از زندگی مشترکش میگوید.
*چند سال است ازدواج کردهای؟
هفت سال قبل با رضا ازدواج کردم و زندگی خوبی هم داشتیم.
*بچه هم دارید؟
بله، یک پسر داریم.
*شغل شوهرت چیست؟
طلافروش است. درآمد خوبی هم دارد.
*چطور با هم آشنا شدید؟
همسایه معرفی کرد. ما سنتی ازدواج کردیم.
* گفتی شوهرت به تو خیانت کرده است. مدرکی داری؟
شوهرم با دخترعمویم رابطه داشت. من مچ آنها را گرفتم.
*چطوری متوجه شدی؟
چند بار در مهمانیهای خانوادگی متوجه نگاه خاص شوهرم به الهه شدم. الهه خیلی به خانه من میآمد. بعد از مدتی ارتباط را کم کرد. من به این موضوعات خیلی مشکوک شدم و شوهرم را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم الهه هر روز به مغازه شوهرم میرود. از آنجا بود که متوجه شدم با هم رابطه دارند.
*شوهرت این ادعا قبول کرده است؟
به من میگوید توهم زدهام اما من یک زن هستم. از رفتارهای شوهرم متوجه همه چیز میشوم.
*شوهرت به این جدایی راضی است؟
او فکر میکند میخواهم زهر چشم بگیرم اما من مصمم هستم. گفتم میخواهم جدا شوم. گفت اگر عرضه داری جدا شو. حالا من هم درخواست طلاق دادم.
*تکلیف پسرت چه میشود؟
دادگاه هرچه بگوید قبول میکنم. اگر دادگاه حضانت را به پدرش داد من حرفی نمیزنم.
*حالا بچه کجاست؟
پیش من است. در خانه پدرم زندگی میکنم.
*دخترعمویت چه میکند؟
فعلاً که با خانواده عمویم رفتوآمد نداریم. قهر هستیم اما من اطمینان دارم همچنان با شوهرم در ارتباط است.
منبع: etemadonline-665056