سحر طلوعی: شاید در وبگردیها و گشتوگذارهای اینترنتی یک هفته گذشته آن فیلم تبلیغاتی روانشناسیِ پرسروصدا را در پلتفرمهای مجازی دیده باشید. از کلیپی میگویم که در آن همسایه برای ادبکردن یک کودک سه، چهارساله! پلیس خبر میکند و مأمور فراخواندهشده هم کودک را با دستبند! به سمت خودروی نیروی انتظامی میبرد. در این فیلم توصیه میشود وقتی با مراجعه به خانم فلانی که روانشناس است، مشکل حل میشود، چرا پای پلیس را وسط بکشیم؟ من نمیدانم مخاطبان این فیلم تبلیغاتی پس از دیدن آن مجاب میشوند برای درمان ناهنجاریهای رفتاری کودک خود به این خانم روانشناس مراجعه کنند یا نه، اما مسئله مهم بیتوجهی به قوانین استفاده از کودکان در فیلمهای تبلیغاتی بهویژه در این فیلم است. یکی از مهمترین استانداردهای استفاده از کودکان در فیلمهای تبلیغاتی پرهیز از قراردادن آنها در موقعیتهایی است که تأثیر منفی روی شخصیت آنها دارد. بار دیگر ماجرا را مرور کنیم. در این فیلم تبلیغاتی برای ادبکردن یک کودک سه، چهارساله ناهنجار پلیس فراخوانده شده است. همچنین اینکه مأمور به دستان کودک دستبند میزند. شاید ذهنتان برای توجیه این فیلم و محتوایش برود سراغ آن سه دانشآموز پنج، شش و هفتساله نیویورکی که چند سال پیش پلیس با دستبند آنها را به بازداشتگاه برد. پس از آن واقعه رسانههای آمریکایی علیه رفتار پلیس واکنش نشان دادند و مدیر مدرسه موضع گرفت و از کار پلیس ابراز شرمساری کرد. در بریتانیا استفاده از دستبند برای کودک تنها در صورتی مجاز است که آخرین راهحل باشد و کودک به خود یا دیگری آسیب فیزیکی برساند. همچنین مدت دستبند زدن باید کوتاه باشد. اما ما اینجا با یک کلیپ تبلیغاتی روبهرو هستیم و نه دنیای واقعی که در آن جرم رخ داده باشد. اگر نگوییم محتوای این فیلم تبلیغاتی سفارش خود خانم روانشناسی است که نامش در فیلم به میان میآید، ولی میتوان گفت او از این محتوا آگاه بوده و آن را دیده است. چطور یک روانشناس میپذیرد در فیلمی تبلیغاتی به کودک دستبند زده شود؟ چرا این کارشناس قبول میکند کودک در موقعیتی قرار بگیرد که روی شخصیت او تأثیر منفی بگذارد؟ در شرح رزومه خانم روانشناس که دنبالکنندگان زیادی هم در پلتفرمهای مجازی دارد، نوشته شده او عضو انجمن روانشناسان ایران و آمریکاست. ای کاش او یک بار این محتوای تبلیغاتی را به اعضای آن انجمن نشان دهد و واکنش همکارانش را صادقانه در صفحهاش بنویسد. برای گفتن و نوشتن و نمایش ناهنجاریهای رفتاری کودک میشود محتواهای بهتر و اصولیتر و بیضرر تولید کرد.
پرسش دیگر درباره وظایف گروههای ناظر بر فعالیتهای اینترنتی است. گروههای ناظر بر محتواهای تبلیغاتی اینترنتی کجا هستند؟ آنها فقط به حجاب بازیگران زن و تبلیغ آرایشگاهها و لوازم آرایشی حساس هستند؟ قوانین حضور کودک در آگهیهای تبلیغاتی را خواندهاند؟ استانداردی برای محتوای تبلیغاتی تعریف کردهاند؟ یا فقط مسئله قوانین مالی و پول است؟ از همه اینها که بگذریم، مسئله مهم دیگر حساسیتهای والدین برای بهکارگرفتن فرزندانشان در فیلمهای تبلیغاتی است. همه ما میدانیم که شرایط اقتصادی امروز غمانگیز و طاقتفرساست. اما همه چیز هم پول نیست. دستکم اینکه «کودکان» ابزار کسب درآمد نیستند. اما در مواردی نظیر بازی در فیلمهای سینمایی و تبلیغاتی اگر حضور آنها متناسب با قوانین استاندارد و رعایت نکات و ظرایف این حوزه باشد، اشکالی ندارد. در غیراینصورت والدین باید درباره حضور کودک خود در این موقعیتها آگاهی و حساسیت داشته باشند؛ نه اینکه آگاهانه او را در موقعیتی قرار دهند که بر شخصیت و روان او تأثیر بگذارد و موضوعی را تجربه کند که مرتبط با سن و سالش نیست. کودکان اسباببازی و آکسسوار صحنه نیستند.
منبع: sharghdaily-932863