دوقطبی دبیر و خادم که هر روز نیز بال و پر پیدا میکند. اتفاقی که مشابه آن زمانی در فوتبال رخ داد و هزینههای فراوانی را هم به تیم ملی تحمیل کرد. دوقطبی علی دایی و علی کریمی که در جام جهانی 2006 موجب سقوط تیم تحت هدایت برانکو شد. این در حالی است که کشتی به عنوان ورزش اصلی کشور که کاملا با ویژگیهای پهلوانی درآمیخته جایی برای رخ و رخ کشی هواداران این دو قهرمان ورزش ایران نیست. رسول خادم جدای از مدالهای رنگارنگی که از مسابقات آسیایی، جهانی و المپیک به دست آورده زمانی نیز سکان فدراسیون کشتی را بر عهده داشته و درست مشابه همین وضعیت را علیرضا دبیر تجربه کرده است. پس از نظر مدال آوری و تجربه مدیریتی هیچ کدام بر دیگری برتری محسوسی ندارند. اما پیرامون منشهای پهلوانی خصوصیات هرکدام از دیگری متفاوت است و بزرگنمایی آن حاصلی جز وارد کردن حاشیه به این رشته نخواهد داشت. این در حالی است که کاروان ورزش ایران دو ماه دیگر باید در المپیک پاریس حاضر شود و کشتی همچون همیشه بار اصلی مدال آوری را بر دوش میکشد. اگر کتاب کشتی در سالهای اخیر ورق زده شود و حوزه پایه آن موردبررسی قرار بگیرد، نقش فدراسیون قبلی و مدیریت رسول خادم واضح و مبرهن است. در دوران ریاست قهرمان المپیک آتلانتا بر فدراسیون کشتی، ورزش اول ایران توانست در ردههای پایه استعدادهای خوبی را بارور کند که ماحصل آن ظهور ستارههایی مانند امیرحسین زارع، رحمان عموزاد، امیرمحمد یزدانی، محمد نخودی و... بود که همه این افراد توانستند به خوبی مدیریت شوند، استعدادشان شکوفا شود و با حضور در رده بزرگسالان در میادین بزرگی همچون المپیک و جهانی، مدالهای مختلف را بر سینه بزنند. با این وصف نمیتوان نقش مدیریت قبلی را در موفقیت این نفرات انکار کرد همان طور که در سالهای قبلتر نیز شرایط به همین روال بوده و خود رسول خادم وقتی در المپیک ۲۰۱۲ و جهانیهای بعد از آن با نسل طلایی حمید سوریان، قاسم رضایی، حسن رحیمی، مسعود اسماعیل پور، کمیل قاسمی و دیگران از سکوهای قهرمانی بالا میرفت، میوه درختی را میچید که در دوران یزدانیخرم و خطیب کاشته شده بود و او با پرورش آنها و مدیریت صحیح، توانست آن نسل را به موفقیت برساند. اتفاقی که در دوره اخیر هم برای ستارههای درخشان کشتی ایران در آسمان توکیو و نروژ رخ داد. بیشک هیچ مدیری صفر یا صد نیست؛ اگر با عینک خاکستری به عملکرد و کارنامه روسای فدراسیونها و فدراسیون کشتی نگاه شود، مطمئنا تحلیل بهتری صورت میگیرد. معضلی که در بین جامعه کشتی رواج یافته این است که همگی با دید سیاهوسفید به ماجراهای مختلف مینگرند و قصد دارند صرفا موفقیت را حاصل مدیریت فرد مدنظر خود بدانند. در حالی که وقتی فدراسیون علیرضا دبیر ستارههای پایه کشتی ایران را تحویل گرفت، با یک نسل تازهنفس و درخشان روبهرو بود. جایی که مجموعه تحت مدیریت او توانست با کار کردن روی این نفرات، پیوند زدن آنها از رده پایه به بزرگسالان و اعتماد به آنها، میوه شیرین موفقیتش را برداشت کند و بار دیگر نام کشتی ایران را بر سر زبانها بیندازد. شاید بتوان با یک مثال ساده این مورد را بررسی کرد؛ درست مانند دانشآموزی که ابتدا از پایه ابتدایی کارش را شروع میکند، سپس به راهنمایی و دبیرستان میآید و درنهایت دانشگاه ثمره کارش را میچشد؛ در این مسیر مطمئنا هرکسی به سهم خود نقشی در موفقیت فرد دارد و نمیتوان تمام موفقیت را به نام یک نفر سند زد؛ اتفاقی که این روزها یقه کشتی را گرفته و هرکسی میخواهد موفقیت کشتی گیران را نتیجه مدیریت خود بداند. به هر حال دوقطبی شدن فضای کشتی ایران ودامن زدن به آن از سوی هر کس چه رسانهها و چه خانواده کشتی نتیجهای جز از هم گسستگی هر چه بیشتر این ورزش پهلوانی به همراه نخواهد داشت.