: نبض سریالسازی در دستان شبکه نمایش خانگی است و سریالهای «افعی تهران»، «اکازیون»، «جنگل آسفالت»، «گناه فرشته» و «آقای خنده» سریالهایی هستند که در شبکه نمایش خانگی پرمخاطب هستند. اما در میان این سریالها دو سریال که یکی پخشش به اتمام رسیده و دیگری به میانه راه رسیده است بیش از سایر سریالها با توجه و هم چنین انتقادهایی همراه بوده است. «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم و «گناه فرشته» به کارگردانی حامد عنقا دو سریال پرمخاطب و پرحاشیه نمایش خانگی هستند که از طرف جامعة روانشناسان و وکلا با انتقادهای فراوانی روبهرو شدهاند. در این سریالها شغل و حرفه شخصیتها بخش مهمی از داستان را تشکیل داده است و همین توجه و تمرکز سریال سبب شده تا با انتقادهای بسیاری همراه شود.
وکالت فانتزی در «گناه فرشته»
شهاب حسینی، امیر آقایی و لادن مستوفی، نامبردن از همین سه اسم کافی است تا تصور یک سریال باکیفیت را داشته باشید اما «گناه فرشته» حامد عنقا با وجود بهرهمندی از این ستارگان، سریال ضعیف و پر انتقادی است. فارغ از نکات فنی سریال و کیفیت پایینش، «گناه فرشته» که بر محوریت قانون و وکالت میگذرد، تصویر غلطی از دادگستری، قانون و وکالت را به نمایش گذاشت. وکلا میگویند در این سریال سیمای غیرواقعی وکیل، مردم را در خصوص وکلا بهاشتباه انداخته است از رفتارهای حامد تهرانی (شخصیت اصلی و وکیل فرشته با بازی شهاب حسینی) و مهتاب (با بازی لادن مستوفی) گرفته تا پوشش و حتی گافهای حقوقی در این سریال که مورد انتقاد جدی وکلا است. سؤال اینجاست که کدام وکیل دادگستری دکمههای پیراهنش را اینگونه باز میگذارد و به دادگاه میآید؟ کدام وکیل دادگستری آنقدر متهور است که بر سر قاضی داد بزند، کدام وکیل دادگستری در دادگاه دادوبیداد میکند و کل ساحت دادگاه و اولیای دم و همه را به باد ناسزا میگیرد؟ کدام مجتمع قضایی دارای پارکینگ اختصاصی برای وکلا است؟ و یا اینکه همه میدانیم وکلا برای ورود و خروج به مراجع قضایی و یا زندانها ضمن بازرسی بدنی، بعضا با موانع اداری نیز مواجه میشوند، پس چگونه در این سریال به نحو دیگری این مسائل به نمایش گذاشته شده و وکیل تنها با ارائه کارت شناسایی خود موفق به ورود در زندان و ملاقات موکل خود میشود؟
سؤالات و ابهاماتی که با اتمام سریال نیز رفع نشد و محمدتقی غفاری فردویی، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی سریال «گناه فرشته» در پاسخ به آنها گفت: «داستان، درام و فیلم، محلی است برای بیان آرزوها. آرزوهایی که البته شاید در حوزه جغرافیای این سرزمین نامش آرزوست، درحالیکه در ممالک دیگر ممکن است از بدیهیات باشد. از قضا، نویسنده «گناه فرشته» خود از فارغالتحصیلان رشته حقوق است و با بسیاری از دغدغههای قشر وکلا آشنا. او بهخوبی میداند که وکلا در مراجع قضایی پارکینگ اختصاصی ندارند، میداند که ورود و خروج وکلا به دادگستری، همراه با بازرسی بدنی است، میداند که وکلا برای ملاقات با موکلِ زندانی، باید مراحل اداری مختلفی را طی کنند اما آرزو دارد که ایکاش چنین نبود، ایکاش وکلا در مراجع قضایی دارای پارکینگ اختصاصی بودند، ایکاش کارت شناسایی وکیل کافی برای ورود به هر مرجع قضایی و مرتبط با آن بود و ایکاش همه وکلا از تمکن مالی خوبی برخوردار بودند و آرزوهایِ دیگر ازایندست که تمام این آرزوهای خود را در قالب سریالی ساخته و به منصة ظهور رسانده است.»
هرچند بعید است وکلا و دانشآموختگان حقوق با این پاسخها قانع شده باشند، چرا که از «گناه فرشته» با عنوان وکالت فانتزی یاد کردهاند.
روانکاو در «افعی تهران» ؛جدی میفرمایید؟!
«افعی تهران» سریال پرمخاطب این روزهای شبکه نمایش خانگی نیز به یکی دیگر از رشتههای علومانسانی در قالب یکی از شخصیتهای اصلیاش با بازی سحر دولتشاهی پرداخته است. ارتباط عاطفی سحر دولتشاهی در نقش تراپیست (روانکاو) با پیمان معادی (آرمان بیانی) موضوع بحث و انتقاد مشاوران و رواندرمانگران شده است. شیوه مواجه رواندرمانگر یا همان تراپیست سریال با مراجع خود، واکنشهای منفی بسیار زیادی را برانگیخته است. در «افعی تهران» با رواندرمانگری با بازی سحر دولتشاهی روبهرو هستیم که با مراجع خود (پیمان معادی) وارد ارتباط احساسی و عاطفی میشود که همین موضوع شکستن مرزهای قانونی، اخلاقی و حرفهای است. دکتر علیرضا عابدین روانشناس بالینی و فردی درباره این سریال عنوان میکند: «درمانگر در این نمایش، تمایل به شکستن مرزهای قانونی، اخلاقی و بالینی فضای درمانی دارد و تا اینجا حداقل وارد یک رابطه احساسی با مراجع میگردد. جهت محافظت از حقوق درمانجویان، قوانین ای پیای حکم میکند که تا حداقل دو سال بعد از اتمام جلسات درمان، هیچگونه رابطهای بهجز درمانی بین درمانگر و درمانجو نباید شکل بگیرد. این امر شامل معاملات اقتصادی و تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی نیز میشود. بیتردید این به آن معناست که هر نوع رابطه عاطفی با مراجع کاملا ممنوع! حتی اگر مراجع خودش بدان رغبت ورزد. مراجع در فضای درمانی، ضعیف و آسیبپذیر نمایان میگردد و ایجاد هر نوع رابطه بجز درمانی با او سوءاستفاده قلمداد گشته و پیگرد قانونی به دنبال دارد. نمایش سریالهایی همچون افعی تهران به عادیسازی این جرم و قصور و غفلت درمانی میانجامد.»
علاوه بر موضوع ذکر شده، اشکالات اساسی به سکانسهای اتاق درمان و نحوه مواجه رواندرمانگر با مراجع وجود دارد که هیچ یک براساس استانداردهای اتاقهای درمان تراپیستها نیست.
توجه سریالها به علومانسانی دوروی سکه است هم میتواند زمینهساز آشنایی مردم با مشاغل این علوم باشد و هم میتواند نگرش اشتباهی درباره شاخههای علومانسانی به مخاطبان ارائه دهد اما آنچه در سریالهای نمایش خانگی شاهد آن بودهایم این است که ظاهرا مشورتگرفتن از کارشناسان علومانسانی آخرین اولویت فیلم سازان و نویسندگان و کارگردانان است.