مریم مطهریراد
نویسنده رمان سفر به آتش
شایسته تقدیر بیست و یکمین دوره جشنواره ملی انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس
برگزاری یک گردهمایی فرهنگی به ویژه اگر عنوان ملی به آن اطلاق شود و به ویژه اگر آنچه قرار است اتفاق بیافتد در جهت سیاستهای راهبردی کشور تعریف شده باشد به خودی خود برای برگزارکنندگان آن رویداد، تعهد و مسئولیتی دوچندان به همراه میآورد. انتظار میرود متولیان چنین جشنوارهای با حساسیت و درک درست از ریشه و بنیاد رویداد مذکور، پیش از برگزاری و حین اجرا، ساز و کار درستی پیشبینی کرده باشند.
جشنواره ملی کتاب سال دفاع مقدس، یکی از مهمترین جشنوارههای کشوری است که طی دهههای متمادی برگزار شده و آزمون و خطایش را از سر گذرانده است؛ بنابراین انتظار میرود با پشتوانه تجربی که دارد سطح کیفی بالایی ارائه دهد. این جشنواره آنقدر حائز اهمیت هست که اگر سیاستگذاری درستی روی آن صورت گیرد، دستاوردهای بینظیری خواهد داشت. کمترین دستاورد آن میتواند دیده شدن در سطح جهان و دریافت بازخوردهای برون مرزی باشد و بیشترین دستاوردش شاید این باشد که رشادت و حماسۀ یک ملت به درستی در اذهان جهانیان ثبت شود.
آنچه روز پانزدهم اسفند هزار و چهارصد و دو، در موزه دفاع مقدس رخ داد به روشنی بیانگر درک نشدن بنیادین اندیشه اصلی این رویداد بزرگ است.
اگر بنا بود سخنرانان، درباره جنگ صحبت کنند بهتر بود جشنوارهای در موضوع جنگ برگزار میشد نه ادبیات پایداری! نباید واژه ادبیات را نادیده گرفت. اهالی ادبیات آمده بودند تا بهترینهای خودشان را عرضه کنند و درباره هنرشان بگویند.
همچنین اگر قرار بود مسئولان و دستاندرکاران ساختار نظامی و امنیتی سخنرانی کنند بهتر بود گردهمآیی ویژه آنها برگزار میشد؛ اما اگر بنااست، رویداد در حیطه ادبیات باشد و نویسندگان و آثارشان، محور کار باشند باید به ایشان اجازه حضور صددرصدی داد و پذیرفت فضای ایجاد شده برای شنیدن صدای آنها است.
آنچه در این جشنواره رخ داد متناسب با شأن نویسندگان نبود. اگر اثری شایستۀ تقدیر است باید معرفی آن اثر هم به شایستگی انجام شود؛ وگرنه به جز اینکه شأن اثر و نویسنده مخدوش میشود شأن جشنواره هم زیر سؤال میرود.
مورد مهمی که در این بین وجود دارد، حضور میهمانان از شهرهای دور و نزدیک است که به هزار امید خود را به پایتخت رساندهاند تا حالا که کارشان به تقدیر و گزینش رسیده حرفشان را پشت یک تریبون رسمی بزنند و صدایشان را به جایی برسانند ولی با چه چیزی مواجه میشوند؟ وقت تمام شده و سخنرانیهای بیارتباط به ماجرا!
به این ترتیب، مستعدان و نخبگان چنین عرصۀ مهمی به راحتی نادیده گرفته میشوند که حاصل این ضعف و خلأ، ناامیدی از خوانده و شنیده شدن خواهد بود.
پیدااست برای رسیدن به هدف مطلوب، باید رسالت این رویداد بزرگ، بازتعریف شود. لازمۀ ارتقای آثار این حوزه، زیرساختی قدرتمند و واقعبینانه است.