انتقال كريس رونالدو به يووه هنوز هم خبرساز است. هنوز هم بسياري از مخاطبان فوتبال با ديده حيرت به اين انتقال نگاه ميكنند. اما اين اتفاق واقعا رخ داده و خانواده آنيلي موفق شده بهترين بازيكن جهان را از مادريد به تورين بكشاند. با مبلغي بسيار پايينتر از رقم حق فسخ قراردادي كه پرز براي انتقال رونالدو در نظر گرفته بوده. چيزي در حدود يك دهم. اما همين مبلغ هم براي يك باشگاه ايتاليايي رقم بالايي محسوب ميشود و در ايتاليا فقط بانوي پير ميتوانست از پسش بربيايد. سالهاست كه ستارههاي فوتبال ايتاليا با رقمهايي كمتر از رقم قرارداد رونالدو با يوونتوس، سريآ را ترك ميكنند و تازه لقب انتقال گرانقيمت را هم يدك ميكشند.
انتقال رونالدو به سريآ خيلي از معادلات دنياي فوتبال را بر هم زده. هنوز پرسشهاي زيادي در مورد چرايي قبول اين انتقال توسط پرز مطرح است، همچنين خيليها در مورد آينده دو قطبي فوتبال جهان ابراز ترديد ميكنند و رفتن رونالدو به ايتاليا را پايان عصر دو قطبي رونالدو / مسي ميدانند. اما جدا از اين مسائل جالبترين نكته خريد جديد يوونتوس اين است كه ما براي اولينبار شاهد بوديم كه يك باشگاه در مقام مقايسه با بازيكني كه تازه به خدمت گرفته قرار ميگيرد. از روزي كه يوونتوس رونالدو را مجاب به آمدن كرد، در فضاي مجازي بحث مقايسه C-R٧ با تيم توريني مطرح شد. از تعداد فالورها در صفحات مجازي تا تعداد افتخارات اروپايي. شايد مقايسه رونالدو با باشگاه يوونتوس قياسي معالفارق به نظر برسد، اما گريزناپذير است. وقتي رونالدو پنج ليگ قهرمانان دارد و به تنهايي از تمام باشگاه يوونتوس از سال ٢٠٠٧ در ليگ قهرمانان اروپا بيشتر گل زده، وقتي رونالدو بيشتر از ١٠ برابر باشگاه توريني طرفدار دارد و حضورش در باشگاه جديد چند ميليون فالور به اين تيم اضافه ميكند، يعني نميتوانيم از شر اين فكر راحت شويم كه يوونتوس كسي را به خدمت گرفته كه ممكن است تمام باشگاه را ببرد زير سايه خودش.
قبل از انتقال رونالدو به يوونتوس، اولين و آخرين باري كه يك بازيكن با رفتنش به يك باشگاه اعتباري خاص به تيم جديدش بخشيده بود، برميگردد به زماني كه مارادونا از بارسا راهي ناپل شد. تيم جنوبي ايتاليا كه تمام عمر در سايه تيمهاي مغرور شمالي قرار داشت، با آوردن دنديهگو به يكباره در مركز توجهات جهاني قرار گرفت. آن زمان البته مثل حالا نبود كه بشود ميزان اعتبار يك بازيكن را با يك عدد مشخص كرد و بعد برد با شخصي ديگر يا تيمي ديگر مقايسه كرد، اما كافي است برويم فيلمهاي روزهاي اول حضور مارادونا در بندر ناپل و استقبال هواداران را ببينيم تا متوجه شويم كه آن جابهجايي روي باشگاه كوچك ناپولي چه تاثيري داشته. كافي است برويم افتخارات ناپولي قبل و بعد از حضور ماردونا را با هم مقايسه كنيم تا بفهميم مارادونا در زمان حضورش در ناپل چه كار كرده بوده. مساله سر اين است كه هيچوقت، هيچ بازيكني در هيچ سطحي نتوانسته براي باشگاهي اعتبارآفرين باشد. هميشه بازيكنان با رفتن به تيمهاي بزرگ اعتبار كسب كردند. زيدان با رفتن به يوونتوس و رئال. رونالدوي اوريجينال با رفتن از اينتر به رئال. دروگبا با رفتن از مارسي به چلسي. نيستلروي با رفتن از پياسوي به منچستريونايتد و كلي مثال ديگر. اما دو استثنا در تاريخ فوتبال وجود دارد. مارادونا و كريستيانو رونالدو.
اما از اين مقايسهها كه بگذريم و كمي از ديدگاه سرمايهدارانه به انتقال رونالدو نگاه كنيم، متوجه ميشويم كه برنده واقعي اين جابهجايي كسي نيست جز باشگاه يووه و در صدر آن خانواده متمول آنيلي. واضح است كه آنها به هيچ عنوان از اين مقايسهها نه ناراحت ميشوند و نه احساس كوچك بودن به آنها دست ميدهد؛ چراكه باشگاه يوونتوس با يك رقم معقول، كمي بيشتر از رقم انتقال هيگواين از ناپل به تورين، براي خريد رونالدو هزينه كرد و از همان زمان آنقدر سود مادي و معنوي برده كه در حال حاضر تبديل به راضيترين خريدار دنيا شده باشد. در همين مدت كوتاه اگر بخواهيم مزاياي اين خريد را بشماريم ميتوانيم به نكات زير اشاره كنيم: سهام باشگاه يوونتوس از زمان پيوستن رونالدو به اين تيم رشد زيادي داشته، فروش پيراهنهاي رونالدو چنان چشمگير بوده كه مقايسه هر بازيكني در تاريخ با او در اين زمينه يك شوخي مسخره به حساب ميآيد و تمام بليتهاي بازيهاي خانگي يوونتوس در فصل پيش روي سريآ در فاصله نزديك به يك ماه مانده تا شروع رقابتها به فروش رفته. حالا اينكه در دراز مدت حضور رونالدو چه تاثيرات مثبتي در تيم و ليگ جديدش ميگذارد را بايد بنشينيم و در آينده نظاره كنيم. تاثير مثبتي كه حتي تيمهاي رقيب هم از اعتراف به آن ابايي ندارند. اسپالتي، سرمربي رقيب سنتي يوونتوس در سريآ ميگويد آمدن رونالدو به نفع فوتبال ايتاليا است و حتي بازيكني مثل نيمار هم درباره اين انتقال اعلام كرد رونالدو فوتبال ايتاليا را متحول خواهد كرد و باعث بازگشت ايتاليا به روزهاي اوجش خواهد شد. روزهايي شبيه به روزهاي بچگي من.