شرق: در میان ترجمههای عبدالله کوثری از ادبیات آمریکای لاتین چند کتاب از ماشادو د آسیس و از جمله سه رمان مهم او دیده میشود. «خاطرات پس از مرگ براس کوباس»، «دُن کاسمورو» و «کینکاس بوربا» عناوین این سه رمان هستند.
«کینکاس بوربا» و «دن کاسمورو» که در نشر نی منتشر شدهاند اخیرا تجدید چاپ شدهاند. «کینکاس بوربا» سومین رمان بزرگ ماشادو د آسیس است. رمانی که ماشادو د آسیس آن را پس از «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» نوشته و بهنوعی ادامه «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» است و یکی از شخصیتهای آن رمان در فصلهای آغازین «کینکاس بوربا» نیز حضور دارد.
کوثری در مقدمه کوتاه خود درباره این رمان مینویسد: «کینکاس بوربا مثل دو رمان دیگر ماشادو، از یک سو کندوکاوی موشکافانه در روان و ذهنیت شخصیتهاست، به گونهای که تمام ضعفها، خودفریبیها، فرافکنیها و... را با همان زبان طنزآمیز و گزنده پیش چشم ما مینهد و از سوی دیگر نگاهی انتقادی به اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امپراتوری برزیل دارد، یعنی نظامی که به خیال خود -یا به ادعای خود- توانسته بود همه مواهب تمدن اروپای قرن نوزدهم را در یکجا گرد آورد، اما در عالم واقع هنوز در بند برخی از خشنترین نهادها و ارزشهای جوامع استعمارزده آمریکای جنوبی مانده بود». «کینکاس بوربا» مجموعهای اجتماعی، سیاسی و فلسفی است. تمثیلی است از مدرنیزاسیون شتابزده و ظاهری برزیل در اواخر قرن نوزدهم. این رمان در ظاهر نمونهای از رمانهای آن دوران است با مضامینی چون عشق، خانواده، پیمانشکنی، روابط اجتماعی و سیاست. اما در پس این سیمای آشنا رمانی است که خود نقد رمان است، نقد ناتورالیسم تقلیدگر و رومانتیسم احساساتی رایج در آن دوران است. به ترجمه فارسی «کینکاس بوربا»، مقدمه ترجمه انگلیسی این رمان نیز افزوده شده. این مقدمه که نوشته دیوید تی.هاربرلی و تفسیری است بر این رمان، در پایان ترجمه فارسی
آمده است.
آنچه در ادامه میآید قسمتی است از رمان «کینکاس بوربا» که در آن اشارهای هم به «خاطرات پس از مرگ براس کوباس» شده است: «اگر لطفی به من کرده باشی و خاطرات پس از مرگ براس کوباس را خوانده باشی، این کینکاس بوربا همان موجود رانده از عالم هستی است که در آن کتاب حضور داشت، همان گدا، همان وارث نامنتظر و بنیانگذار یک مکتب فلسفی. حالا او را در بارباسنا میبینی. هنوز پایش به این شهر نرسیده عاشق بیوهزنی از طبقه متوسط شد که چیزی از مال و منال دنیا نداشت، اما این خانم آنقدر کمرو و خجالتی بود که آه و ناله عاشق بیچاره به جایی نرسید. اسمش ماریا دِ پیهداد بود. برادر این خانم که همین روبیائوی خودمان باشد، برای سرگرفتن ازدواج آن دو از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد. پیهداد تن به ازدواج نداد و چندی بعد هم بیماری ذاتالجنب او را به آن دنیا برد. باری، همین ماجرای رمانمانند این دو مرد را به هم رسانید».
«خاطرات پس از مرگ»، که در سال 1880 منتشر شد، به نوعی اتوبیوگرافی تخیلی ماشادو د آسیس است. او در این رمان شرح زندگی شخصی به نام براس کوباس را از زبان خودش نوشته است. او در حالی راوی ماجراهای زندگی خود شده که مرده است. در «دن کاسمورو»، بنتو سانتیاگو یا چنانکه همسایگان خطابش میکنند، دُنکاسمورو، سرگذشت خود را با شرح عشق و عاشقی آغاز میکند و ما را به همنوایی با خود میخواند. عشق او سرانجام به ازدواج میانجامد و آنگاه بهگونهای نامنتظر همه چیز شتاب میگیرد تا راه برای فاجعهای ویرانگر هموار شود. اما در این میان خواننده از گفتهها و ناگفتههای بنتو درمییابد که او راوی قابل اعتمادی نیست. چه بسا گذشت زمان و ذهن خیالپرور و بیمارگون او رویدادها را مخدوش کرده باشد. پس هر لحظه از خود میپرسیم آیا این تمام واقعیت است؟ ازاینروست که داوری دشوار میشود و واقعیت بس پیچیدهتر از آنچه بهچشم میآید. ماشادو د آسیس در این رمان کندوکاو در وجود آدمی را با زبانی طنزآلود درمیآمیزد و در این روایت شگفت روابط اجتماعی برزیل در نیمه قرن نوزدهم نیز از نیش و کنایههای رندانه او
در امان نمیماند.
منبع: sharghdaily-905555