خرابههایی که حالا در حوالی شهر نیشابور قرار دارد، روزگاری شهری بود که همتایی زیر نور آفتاب نداشت. شهری که مقدسی جغرافیدان بزرگ آن را اینگونه ستوده:
«شهری است که بهترینها در آن گرد آمدهاند و همپایهای برای آن نمیتوان سراغ گرفت. نیشابور در دشتی گسترده ساخته شده و بناهای آن از گِل است.»
همین گِل که خانههای نیشابور کهن را ساخت، اساس صنعت خیرهکنندهای را در این شهر گذاشت که آوازه روزگار خود شد. سفالگری؛ صنعتی که بیشتر برای مصرف روزانه مردم بود، در اینجا به سبکی هنرمندانه رسید.
نیشابور پیش از حمله اعراب به ایران، یکی از مراکز ضرب سکه «ساسانیان» بود و شهری مهم در صنعت و فرهنگ و هنر و سیاست. در دو قرن اولیه سیطره حاکمان مسلمان در ایران یعنی امویان و عباسیان، نیشابور شکوه گذشته خود را کمابیش حفظ کرد، اما با آغاز نخستین حکومت ایرانی در خراسان بزرگ یعنی «طاهریان»، نیشابور تختگاه شد و مرکز سیاست و فرهنگ. و چیزی که از هنر این شهر بهدیدهها میآمد، سفالهای آن بود با سبکی مخصوص به خود که امروز با نام سفال نیشابور میشناسیم.
نقشهایی خاص، زیبا و کمنظیر بر کاسهها، قدحها و بشقابهایی که سال ۱۳۱۴ در کاوشهای موزه متروپلیتن در نیشابور کهن به دست آمد و «چارلز ویلکینسون» درباره آنها کتابی منتشر کرد و سفالهای آن را از نظر نقش و جنس و لعاب به چند دسته تقسیم کرد.
شکوفایی نیشابور کهن محدود به یکی دو قرن نمانده بود و همین هم هنر آن را به اوج شکوفایی رساند. وقتی کار سلسله طاهریان تمام شد و صفاریان آمدند، نیشابور دوباره مرکز حکومت باقی ماند. در زمان سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان هم همچنان شهری مهم بود تا سپاه چنگیز بر آن تاخت و ویرانهاش کرد.
سفالگری نیشابور در طول همه این سالها جان گرفت و پیش رفت؛ از سادگی نقشهای سفالِ چین الهام گرفت، خط کوفی را برای تزئین آنها به اوج رساند، به رنگها و طرحهای سفال سامرا نگاهی انداخت و نقشهای هنر سیمینکاری ساسانیان را هم دوباره زنده کرد تا با شیوههای جدیدی که در ساخت لعاب به وجود آورده بود، سبک سفال نیشابور را به وجود آورد.
نیشابور کهن پس از حمله مغول تا امروز ویرانه باقی مانده؛ ویرانههای در جنوبشرقی شهر نیشابور امروز که بارها مورد بررسی هیاتهای باستانشناسی قرار گرفته. صنعت و هنر در این شهر کهن بهقدری شکوفا بوده، که هنوز هم با هر بررسی تازهای گوشهای از آن هویدا میشود.
منبع: عصر ایران
منبع: faradeed-159947