او متولد ۱۳۶۱ در کرمانشاه و دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. خودش می گوید:« من شاعر کودک و نوجوان و پژوهشگر در این زمینه هستم. به غیر کتاب هایی که برای خردسالان نوشته ام، کتاب های شعر کودک و شعر نوجوان زیادی زیر چاپ دارم و در مجلات مختلف برای هر سه گروه سنی مطلب و شعر می نویسم.کارشناس شعر در برخی از نشرها و مجلات هستم. و در سال های اخیر دبیری چهل عنوان کتاب شعر نوجوان را بر عهده داشته ام. مقالات نظری متعددی در زمینه شعر خردسال به چاپ رسانده ام و در حوزه باز نویسی و باز آفرینی متون کهن و ترجمه برای کودکان و نوجوانان هم کتاب هایی دارم». وی در این گفتگو بیشتر درباره جهان شعر خردسال سخن گفته است. با هم پاسخ های پیوند فرهادی را می خوانیم:
*دوران کودکی شما چطور بود و چه کتابهایی می خواندید؟
دوران کودکی ام عالی و رویایی بود. در مهدکودک مادرم با دوستان و مربیان بی نظیر همیشه مشغول بازی و کتاب خواندن و شعر خوانی و نمایش و سرود و دکلمه و نقاشی و ...بودم. بهشتی بود آن مهد کودک برای من. پدرم خیلی مطالعه می کرد و با من خیلی دوست و رفیق بود و این باعث می شد که من هم به کتاب خواندن علاقمند شوم. در دوران دبستان یادم می آید که از کتاب های «داستان راستان» و «قصه های خوب برای بچه های خوب» بسیار لذت می بردم. به کتاب های اطلس جغرافیایی علاقمند بودم جدول و معماهای ریاضی را دوست داشتم. شعر و ادبیات را همیشه دوست داشتم و شعرهای زیادی از بر بودم. خواهر بزرگترم یک عالمه کتاب شعر داشت و گاهگاهی یواشکی به کتاب ها و دفتر شعرش نگاه می کردم و با اینکه چیز زیادی از شعر ها نمی فهمیدم اما از خواندنشان لذت می بردم. نامه نگاری را خیلی دوست داشتم و برای همه نامه می نوشتم. فکر می کنم این موضوع تاثیر زیادی در علاقمندی من به نوشتن و بیان احساساتم از این طریق داشت و زمینه را برای سرودن شعر مهیا می کرد.
*شما سراغ شعر رفتید یا شعر سراغ شما آمد؟
شعر از آغاز در من بود و در درونم مانند چشمه ای جوشان، پنهان بود. فقط کافی بود تا صدایش را بشنوم و کشفش کنم و به لطف خدا این اتفاق افتاد.
*تعریف شما از شعر خردسال چیست و چه فرقی با شعر کودک و نوجوان دارد؟
شعر خردسال شعری است کوتاه و ساده که برای مخاطب در سال های قبل از دبستان سروده می شود و بیش از هر چیز بر بازی های های کلامی و پیوند های آوایی کلام تکیه دارد. در شعر خردسال بیش از شعر کودک به شخصیت پنداری و جاندارپنداری اشیا، پرداخته می شود، تکرار و قافیه نقش کلیدی و مهمی دارند و زبان صمیمی و دیالوگ محور از ویژگی های متفاوت شعر خردسال است.
* در کار ترجمه هم دستی دارید. ترجمه برای خردسال چه تفاوت هایی با دیگر ترجمه ها دارد؟
من کتاب هایی را برای گروه سنی خردسال به صورت شعر ترجمه کرده ام. به نظرم در مورد کتاب های گروه سنی خردسال از آن جا که کتاب ها تصویری است و تصویر نقش مهمی در ارتباط با کودک خردسال که هنوز خواندن نیاموخته دارد، این خیلی مهم است که مترجم در ترجمه بیش از متن اصلی، به تصویر و به بومی سازی مفاهیم برای کودک ایرانی تا حد ممکن پایبند باشد.
*الگوی مطالعاتی شما چیست؟ کتاب های خردسال دیگر مولفان را هم می خوانید؟ چه الگویی را پیشنهاد می کنید؟
وقتی یک موضوع به طور مستمر حدود بیست سال، اولین و مهم ترین دغدغه انسان باشد، به طور خودکار ذهنش در مسیر همان موضوع هدایت و تربیت می شود. در مورد شعر خردسال هم برای من همین وضعیت وجود دارد، بدون آن که بخواهم به خودم سختی وارد کنم و خودم را به الگوی خاصی ملزم کنم، ناگهان به خودم می آیم و می بینم ساعت هاست که دارم به پرداخت سوژه ای خردسالانه فکر می کنم و قالب ها و اوزان مختلف را می آزمایم تا شعری بسرایم و ازین کار لذت می برم. اما این به این معنی نیست که کار شاعر خردسال به این جا ختم می شود. بخش بزرگی از کار شاعر خردسال شرکت در جلسات نقد و بررسی شعر، شنیدن و نقد کردن کار شاعران دیگر، ارتباط با اساتید و شاعران هم رده و جوان تر و تازه کار تر است. و بخش مهم دیگری هم هست که ارتباط با مخاطب خردسال و آگاهی از حال و هوا و نیاز های کودک امروز و حتی توجه به نیاز های والدین در ارتباط با کودکان خردسال است. مسلما کتاب ها و آثار شاعران دیگر را مطالعه می کنم و نقد و نظرها را می خوانم و جویا می شوم. از یافته های جدید علم روانشناسی کودک هم نباید غافل شد.
*والدین برای خرید کتاب خردسال به چه نکاتی توجه کنند و از کجا به کیفیت کتاب پی ببرند؟
پاسخ این سوال به صورت مفصل در کتاب جدیدم که به تازگی از سوی نشر احیا دارد به چاپ می رسد، وجود دارد .نام این کتاب «یک باغ پر از گل» است و در این کتاب کوشیده ام با ذکر مثال های فراوان از نمونه شعرهای شاعران موفق، معیارهای گزینش شعر خردسال مناسب را در اختیار والدین و مربیان قرار دهم. پیشنهادم به همه والدین، خرید این کتاب است.
*در شعر خردسال معنا بیشتر اهمیت دارد یا ریتم و موسیقی؟
در شعر خردسال قطعا اهمیت ریتم و وزن و آهنگ و موسیقی بیش از معنا است و شاهد این ماجرا کلمات آهنگین و بی معنایی است که خردسالان در بازی های خود از بر می شوند و ورد زبانشان است(مهملاتی مثل :اتل متل توتوله ،آن مان نباران و ....) و از خواندنش لذت می برند. اما این به آن معنی نیست که معنا اهمیتی ندارد. در واقع در حین ایجاد پیوند های آوایی مثل قافیه های قوی و محکم و تکرار ها و واج آرایی ها، وزن های کوتاه و ریتمیک، شاعر باید بتواند مفهوم و منظور خود را در کوتاهترین و ساده ترین حالت ممکن بگوید و انسجام معنایی شعر را حفظ کند.
*اولویت انتخاب کتاب های خردسالان باید تالیف باشد و یا ترجمه هم می تواند در این سبد قرار بگیرد؟
ترجیح با نیاز کودکان امروز است و در حال حاضر در هر دو زمینه، چه تالیف و چه ترجمه کاستی های بسیاری وجود دارد. نادیده گرفتن حقوق شاعران، نویسنده ها و تصویرگران کودک هم بسیار به این مهم ضربه وارد کرده است.
*وضعیت کتاب خردسال در ایران و به خصوص شهرستان ها و مخصوص مناطقی که زبان خانواده ها غیر از فارسی است، چگونه ارزیابی می کنید؟
تا جایی که من اطلاع دارم بسیار ضعیف است و ما نیازمند شاعرانی هستیم که شعرهای خردسال را با زبان بومی و مادری بسرایند و این ها با حمایت دولت در نشرهای مناسبی به چاپ برسند تا این نیاز کودکان با زبان های غیر فارسی برآورده شود. چرا که در سنین خردسالی زبان بومی و مادری بسیار مهم است و نمی شود آن را نادیده گرفت. تلاش هایی در سال های اخیر صورت گرفته است. به عنوان مثال ما در استان کرمانشاه، مجله ویلکان را داریم که از شاعران کرد زبان هم شعر کودک چاپ می کند.
*با توجه به مشکلاتی که ممکن است در ارتباط کودک با فضای مجازی برایش پیدا بشود، آثارتان را در فضای مجازی قرار می دهید؟
به نظرم فضای مجازی هم مانند خیلی چیزهای دیگر جنبه های مثبت و منفی دارد و کودکان خواه ناخواه با آن درگیر هستند. بنابراین باید با تولید کارهای مناسب نیاز آن ها را برآورده کرد و نکته دیگر اینکه فضای مجازی فرصت مناسبی در اختیار من قرار داد که به صورت اختصاصی به معرفی شعرهای مناسب خردسال از خودم و شاعران دیگر، معیار ها و دلایل انتخاب شعر ها را به زبانی ساده به والدین علاقمند بازگو کنم.
*جایگاه زنان در ادبیات معاصر به خصوص شعر خردسالان و کودکان چگونه می بینید؟
جایگاه و نقش پررنگ زنان در شعر معاصر به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست ولی آنچه نقش زنان در شعر خردسال را پررنگ تر و ویژه تر می کند، نقش مادرانه آن ها و تاثیر آن بر روی شعر خردسال است. چرا که ماهیت شعر خردسال به صورت ذاتی مادرانه و سرشار از عطوفت و لطافت است همان طور که در گذشته اولین لالایی ها و ترانه های کودکانه را مادران سروده اند، اکنون نیز تعداد قابل توجهی از شاعران خردسال، زنان هستند.
*اگر قرار باشد چند شاعر خارجی که کتابهایشان در حوزه خردسال و کودک ترجکه شده را معرفی کنید، چه کسانی و چه کتابهایی را معرفی می کنید؟
آثار شل سیلور استاین همیشه برای من از الهامبخش و متفاوت بوده است. از دیگر نویسنده ها می توانم به «انادیودنی» اشاره کنم که اخیرا چند جلد از کتاب های داستان منظوم و معروف «لاما لاما» را از ایشان در نشر نردبان ترجمه نمودم.
*از میان شاعران خردسال و کودک ایرانی، کدام شاعران و کتابها بیشتر مورد توجه شما قرار گرفته است؟
از پیشکسوت ها آثار و اشعار و نظرات اقای محمود کیانوش را بیش از دیگران دوست دارم و در میان شاعران و نویسندگان امروز کودک و نوجوان، می توانم به «لاله جعفری» «ناصر کشاورز»، «اسدلله شعبانی» و «مصطفی رحماندوست» اشاره کنم که به نظرم آثار موفق و ماندگاری را برای کودکان ایران، خلق کرده اند.
*در کنار شعر شما در نثر و نوشتن هم فعالیت های خوبی داشته اید. درباره آنها هم توضیح می دهید؟
همیشه تمرکزم بر روی شعر بوده و حتی نثر هایی هم که انتخاب کرده ام و یا نوشتهام حتما به نحوی متاثر از فضای شعر بوده اند. به عنوان مثال یکی از آخرین آثار نثری که برای نوجوانان نوشته ام، منتخبی از مقالات شمس بود که در این انتخاب هم معیارم شاعرانگی در کلام شمس بودچون که بی اغراق خیلی از جمله های کتاب مقالات شمس رنگ و بویی شعر گونه دارند و اشعار مولانا هم متاثر از همین جمله ها و حکایات کوتاه سروده شده اند. قصه هایی که برای گروه سنی خردسال نوشته ام اکثرا منظوم و یا ترکیبی از نظم و نثر هستند. شماری از کتاب های نثر من در حوزه ی مباحث نظری شعر خردسال هستند.
*برای رسیدن به یک اثر خوب خردسال چقدر پژوهش می کنید؟
بستگی دارد که در مورد آن موضوع چقدر آمادگی ذهنی داشته باشم. اما به جز این، معمولا بخشی از کار تحقیق بر می گردد به چرایی آن و اینکه خودم را قانع کنم که موضوع مورد نظر من چقدر دغدغه مخاطبم هست و چقدر به آن نیاز دارد. برای اینکه به زاویه دید مخاطبم در مورد موضوع مورد نظر نزدیک شوم، هم از خود مخاطبانم کمک می گیرم و هم با دوستان شاعر و صاحبنظر مشورت می گیرم و هم از کتاب های روانشناسی مدد می جویم .حتما جستجو می کنم که قبلا چه کسانی و چگونه به این موضوع پرداخته اند. اطلاعات علمی مورد نیاز را هم در مورد موضوع مورد نظرم به دست می آورم و یادداشت می کنم. صبر می کنم تا موضوع در ذهنم جا بیفتد و وزن و قالب مورد نظرش را پیدا کند.
*اگر قرار باشد یک شعر از کارهای خودتان را انتخاب کنید، آن شعر کدام است؟
همه آثارم را مانند مادری که فرزندانش را دوست دارد، دوست دارم و نمی توانم یک اثر را انتخاب کنم. اما حس می کنم بهترین شعرم را هنوز نسروده ام و بهترین کتابم را هنوز ننوشته ام.
گلچین شعر خردسال
۱حلزون
خونه به دوشه حلزون
شبیه گوشه حلزون
تنش چه لیزه مثل کف
خونه ش رو ساخته از صدف
می گه :«بپر رو شاخکام
مهمونمی برای شام »
من می دونم که با خزه
می خواد برام آش بپزه
۲آمبولانس
مورچه کارش زیاد بود
خیلی بارش زیاد بود
دیدم که« رفت وآمد »
به انبارش زیاد بود
یهو به هین هین افتاد
تو صورتش چین افتاد
فکر می کنم فشارش
یک دفعه پایین افتاد
من آمبولانس آوردم
پوست آدامس آوردم
رسوندمش به خونه ش
نمرد و شانس آوردم
۳شکار
قورباغه با زبانش
عجب شکاری کرده
کلک زده دوباره
وای که چه کاری کرده
گفته :«لالا مگس جان
بیا که وقت خوابه
زبان گرم و نرمم
برات یه تخت خوابه »!
۴گربه و جوجه
جوجه چشاش پیله داره
گربه براش حیله داره
گربه به جای دوتا چشم
انگار دوتا تیله داره
جوجه نمی ترسه از او
چون که لونه ش میله داره
۵کارت تبریک
عید بود و جوجه
نوشت با جیک جیک
برای لاکپشت
یه کارت تبریک :
«سلام به دوستم
آقای لاکپشت
دوری لاکپشت
این جوجه رو کشت
یادت بمونه
این یادگاری
عیدی مارو
کنار بذاری »!
۶.روبوسی ابرها
ابرا روبوسی دارند
انگار عروسی دارند
روبوسی شون فرق داره
این بوسه ها برق داره
دونه دونه تگرگا
می خوره روی برگا
کم کمک آفتاب می شه
نقل تگرگ آب می شه
قطره ها نم نم می شن
قطره ی شبنم می شن
زنبورا بیرون می رن
تو باغچه دوش می گیرن !
۷.پل گلی
ساقه ی گل خم شده
گل بوده ،پل هم شده
ازروی یک جوی آب
گذشته با پیچ و تاب
کفشدوزکا هل هلی
رد می شن از« پل گلی »
۸لاکپشت من
یه روز لاکی جونم بامن
قایم باشک بازی می کرد
فقط یه جا قایم می شد
چه با نمک بازی می کرد
باخنده گفتم :«لاکی جون
یه بار برو پشت کمد
این توی لاک رفتن تو
قایم باشک بازی نشد»!
۹پتوی برگی
پاییز خوشگل من !
چه خوب !که تو رسیدی
زمین می گفت «سردمه»
حرف اونو شنیدی
برگ درخت مارو
دونه به دونه چیدی
پتوی برگی دوختی
روی زمین کشیدی
۱۰تو جیک جیک و می فهمی
خدا جونم یه گنجشک
نشسته توی بالکن
تو جیک جیکو می فهمی
لطفا ازش سوال کن
بپرس که چی می خوره
آب بیارم یا دونه ؟
دلش می خواد بسازم
براش یه آشیونه ؟
خداجونم کاری کن
دیگه نترسه از من
خودت بگو بهش که
دوست اونم نه دشمن
۱۱خدای خوب نی نی
خدا جونم خدا جون
خدای خوب نی نی !
توی دل مامانم
تو خوب منو می بینی
خودت می دونی که من
چه شکلی ام ،چه جورم ؟
سیاه یا سبزه هستم ؟
یا که سفید و بورم
مامان و بابا جونم
چه شکلی ان خداجون ؟
مثل تو مهربونن
فهمیدم از صداشون
خدا جونم کمک کن
که زود به دنیا بیام
تپل مپل شدم من
کوچیکه اینجا برام !
۱۲مجسمه
سوسکه داره قدم زنون
راه می ره توی خونه مون
از اون طرف قابلمه ها
داد می زنن :«اینجا نیا
روی زمین پر از سمه
یهو می شی مجسمه »!
۱۳جوراب بدبو
موش موشی خوابش می آد
بوی جورابش می آد
می خوابه ،خواب می بینه
که هر کجا می شینه
پیشی فرار می کنه
داد وهوار می کنه
می گه :«امان ازین موش
با این جوراب بدبوش »!
۱۴توراه مهدکودک
یه روز یه موش کوچک
توراه مهدکودک
پیاده از توی دشت
به خونه اش برمی گشت
یهو دید از یه ماشین
یه پیشی اومد پایین
به موشه گفت :«کوچولو !
سوار شو و بپر تو
من تورو می رسونم
دیرت شده ،می دونم
موش موشیه باخنده
گفت :«آقای راننده
مامان موشی تو خونه
به گوش من می خونه :
تو ماشین یه پیشی
هرگز سوار نمی شی »!
۱۵خورشت کدو
دلم می خواد تو دفترم
عکس یه جنگل بکشم
تو جنگله دلم می خواد
یک کدو تنبل بکشم
همون کدو تنبلی که
می شه کدو قلقله زن
توی دلش جا می کیره
یه دونه خاله پیرزن
دلم می خواد قل بخوره
دربیاد از تو دفترم
بره تو آشپزخونه مون
کنار دست مادرم
مامان جونم برش داره
باهاش غذایی بپزه
غذایی که دوسش دارم
خورش کدوی خوشمزه !
۱۶روزه
دست بابام کوزه بود
یادش نبود روزه بود
نشسته بود یه گوشه
می خواست که آب بنوشه
گفتم :«بابا به افطار
چیزی نموده انگار»
بابا جونم تا شنید
زد زیر خنده ،خندید
۱۷.یه دونه ی نخود بود
که گوشه ی کمد بود
با خود می گفت که ای کاش
منم برم توی آش
مورچه ی شاد و شنگول
اونو گذاشت روی کول
بدون هیچ هیچ بهونه
نخود رو برد به خونه
نخود چی شد ؟ غذا شد
آبگوشت مورچه ها شد
۱۸.خونه ی بچه سوسکا
جوراب وصله پینه
یه گوشه رو زمینه
نشسته توی خونه
همش آواز می خونه :
«من دیگه پیر پیرم
پای کسی نمی رم
می خوام دور از پا باشم
خونه ی سوسکا باشم !
۱۹مسواک
پیشی می گفت به یک موش
فسقلی دندونت کوش ؟
تنبل نشو جون من !
زود برو مسواک بزن
وگرنه ریزه ریزه
دندون تو می ریزه !