hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > هنر و ادبیات > ادبیات > از روانشناسی سلبریتی ها تا قدرت سکوت

تازه های بازار نشر

از روانشناسی سلبریتی ها تا قدرت سکوت

«روانشناسی سلبریتی»، «رهایی از افسانه زندگی بی‌عیب و نقص» و «سکوت؛ قدرت سکوت در دنیایی پرهیاهو» از تازه‌های بازار نشر در دو حوزه روانشناسی و ادیان هستند که توسط سه نشر نو، میلکان و لگا منتشر شده‌اند. در ادامه معرفی آنها را می‌خوانید.

رویداد ایران- گروه تحریریه: «روانشناسی سلبریتی»، «رهایی از افسانه زندگی بی‌عیب و نقص» و «سکوت؛ قدرت سکوت در دنیایی پرهیاهو» از تازه‌های بازار نشر در دو حوزه روانشناسی و ادیان هستند که توسط سه نشر نو، میلکان و لگا منتشر شده‌اند. در ادامه معرفی آنها را می‌خوانید.

«روانشناسی سلبریتی» نوشته گیل استیور، ترجمه تهمینه زاردشت، نشر نو

در این کتاب، نویسنده که 30 سال از عمر خود را صرف مطالعه روابط میان هواداران و سلبریتی‌ها از دیدگاه مشاهده مشارکتی کرده است به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد: «چرا مجذوب سلبریتی‌هایی می‌شویم که به عمرمان با آنها ملاقات نکرده‌ایم؟ شهرت و سلبریتی بودن چه فرقی با هم دارند؟ رسانه‌های اجتماعی چگونه می‌توانند موج نویی از سلبریتی‌سازی ایجاد کنند؟»

در معرفی ناشر از کتاب می‌خوانیم: روان‌شناسی سلبریتی خاستگاه‌های فرهنگ سلبریتی را می‌کاود، و نیز روابطی را که سلبریتی‌ها با هوادارانشان دارند، این را که شهرت قادر است چه اثری بر سلبریتی‌ها بگذارد و اینکه چه چیزی تصور ما را از سلبریتی‌های محبوبمان شکل می‌دهد. این کتاب همچنین به روند ساخته‌شدن سلبریتی‌ها در رسانه‌ها از گذشته تا اکنون می‌پردازد ـ روندی که به نقش‌آفرینی رسانه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلویزیونی واقع‌نما و فناوری در جامعه مدرن می‌انجامد. روان‌شناسی سلبریتی با تمرکز بر چند نسل از سلبریتی‌ها، از مایکل جکسن و مدونا گرفته تا کارداشیان‌ها، هم پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی تأثیر سلبریتی‌ها را به ما نشان می‌دهد.

این کتاب شش فصل دارد که عبارتند از: «سلبریتی»، «روان‌شناسی و سلبریتی»، «سلبریتی در مقایسه با شهرت»، «چالش‌های زندگی سلبریتی»، «سلبریتی‌ها و هواداران» و «جمع‌زدایی از رسانه‌ها و پیدایش رسانه‌های اجتماعی».

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «واژه شبه‌معاشرت با سوءتفاهم بسیاری همراه بوده است. تعریف رسمی آن به معنای رابطه‌ای است که متقابل نیست یا یک‌سویه است. من سلبریتی را می‌شناسم اما سلبریتی من را نمی‌شناسد. در تعامل شبه‌معاشرتی، تعامل من با کسی است که کنارم نیست تا واکنشی نشان بدهد. نمونه نوعی آن وقتی است که فیلم ترسناکی تماشا می‌کنیم و می‌گوییم «نه... نرو داخل! این کارو نکن»، هرچند خیلی خوب می‌دانیم شخصیت‌ها صدای ما را نمی‌شنوند و گفته‌های ما هیچ تاثیری روی رفتارشان ندارد. یا سرِ چهره ورزشی بازنده یا برنده در تلویزیون داد می‌کشیم. واکنش نشان می‌دهیم، با وجود این‌که می‌دانیم صدای ما را نمی‌شنوند.

آیا از «شبه‌معاشرت» به هر رو آسیب و بیماری استنباط می‌شود؟ بسیاری از کارشناسان تحقیقات شبه‌معاشرتی محتملا جواب منفی می‌دهند. محققان طرف گفت‌وگوی من هم که شبه‌معاشرت را آسیب می‌انگارند همیشه از رشته‌های مطالعاتی غیر از ارتباطات جمعی بوده‌اند. محقق شبه‌معاشرت، ریوا توکاچینسکی، استاد علوم ارتباطات اصرار داشت که لزومی ندارد بگوییم «شبه‌معاشرت» هنجار است، چون به وضوحِ تمام در قلمروی رفتار هنجاری است.

من با این‌حرف موافقم و مانده‌ام که این تداعی بین شبه‌معاشرت و نوعی «ناهنجاری» از کجا می‌تواند سرچشمه گرفته باشد. همه ما عملا با رسانه‌ها تعاملی شبه‌معاشرتی داریم، و اغلب احساساتی به آن شخصیت‌ها و بازیگرهایی داریم که در رسانه‌ها می‌بینیم _ احساساتی ورای مشاهده واقعی رسانه‌ها (یعنی شبه‌معاشرت).»

« رهایی از افسانه زندگی بی‌عیب و نقص» نوشته پل دولان، ترجمه مرتضی براتی، نشر لگا

 

نویسنده در این کتاب سعی می‌کند تا با شواهد بسیاری که به دست می‌دهد، افسانه‌های متداول و مرسوم درباره سرچشمه‌های خوشبختی را در هم شکند و نشان دهد مسیرهای غیرمنتظره بسیاری برای حصول خوشبختی پایدار وجود دارد. بعضی از این مسیرها شامل کسب تحصیلات عالی، ازدواج نکردن و نیز پاداش دادن به فعالیت‌هایی است که ریشه در خودخواهی ما دارند. با رهایی از افسانه زندگی بی‌عیب‌ونقص، سلوک ما به سوی آن زندگی حقیقی بر ارزش زیستن می‌افزاید.

این کتاب دولان، کارشناس پرآوازه بین‌المللی در حوزه خوشبختی، رفتار و سیاست عمومی سه بخش دارد که عبارتند از: دستیابی، مرتبط و مسئول.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «تمرکز بر خوشبختی، کلید غلبه بر تعصبات گمراه‌کننده‌ای است که داستان‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند. تجربه‌های ما مهم هستند و نه داستان‌هایی که درباره‌ آنها می‌گوییم. تمرکز مداوم بر خوشبختی بسیار پرزحمت خواهد بود؛ بنابراین، شما نیاز به اتخاذ بعضی قوانین مهم دارید. اغلب، پیروی از روایات اجتماعی که در این کتاب بحث شد، با کاهش بدبختی سازگار خواهد بود. گاهی چنین نیست و در مواقعی دیگر شناخت آن دشوار است. پیشنهاد من این نیست که روایت‌ها را به‌عنوان یک اصل رها کنید. این به‌اندازه‌ی پیشنهاد پیروی کورکورانه از آ‌نها احمقانه است. اینکه چه زمانی یک روایت را نگه داریم و چه وقت آن را رها کنیم، در میان مردم، زمان، مکان و بستر متفاوت خواهد بود.

با توجه به روایت‌هایی که در اینجا بحث شد، اغلب از من می‌خواهند تا بر تصمیم‌های بزرگ تمرکز کنم، از جمله اینکه چه شغلی انتخاب کنم، آیا ازدواج کنم یا نه. اما نباید فراموش کنیم که خوشبختی، لحظه‌به‌لحظه تجربه می‌شود. کتاب برای چیزهای کوچک خودت را اذیت نکن اثر ریچارد کارلسون در دو دهه‌ قبل پرفروش بود و هنوز هم بسیاری از افراد از آن استفاده می‌کنند تا به خود یادآور شوند که اجازه ندهند آزارهای کوچک زندگی آ‌نها را از کوره درببرد. اما خوشبختی (و بدبختی) در چیزهای کوچک هست. در لحظه‌ خندیدن (یا گریستن) با یک دوست، در تنفس هوای تازه (یا دودی)، در یک تبادل جالب (یا زننده) با یک غریبه. در واقع، «خودت را به‌خاطر چیزهای بزرگ اذیت نکن»، قسمت مفید پند و اندرز خواهد بود. برای مثال، به‌جای فکرکردن درباره‌ چگونه ثروتمند شوید، بر این تمرکز کنید که چگونه می‌توانید هر شب به‌اندازه‌ کافی بخوابید. کار بر روی چگونه خوشبخت‌شدن دشوار است، اما همان‌طور که در کتاب خوشبختی آگاهانه گفتم، با تمرکز بر فعالیت‌های روزانه‌ زندگی دست‌یافتنی‌تر می‌شود.»

 «سکوت؛ قدرت سکوت در دنیایی پرهیاهو»، نوشته تیک نات هان، ترجمه عذرا گلفام، نشر میلکان

 

چگونه آگاهانه زندگی کنیم تا صداهای مزاحم درون ذهنمان را ساکت کنیم؟ این پرسش ها را تیک نات هان، راهب بودایی و نامزد جایزه‌ صلح نوبل با تعریف کردن حکایت‌ها و پیشنهاد تمرین‌های عملی در این کتاب به ما پاسخ می‌دهد.

نویسنده معتقد است که طبق سنت بودایی پنج صدای مختلف داریم: اولین صدا، صدای شگفتی‌های زندگی است؛ صداهایی مانند صدای باران، پرندگان و... . دومین صدا برای کسی است که جهان را مشاهده می‌کند؛ یعنی فقط گوش می‌دهد و سکوت می‌کند. سومین صدا، صدای برهماست که با «اُم» گفتن خود قدرت ذاتی جهان را ایجاد می‌کند. چهارمین صدا برای جزر و مد است که از رنج کشیدن جلوگیری کرده، سوء‌تفاهم را از بین می‌برد و همه چیز را دگرگون می‌کند. پنجمین صدا فراتر از همه‌ی صداهای جهان است که به شما یادآوری می‌کند به صداها و کلمات خاص دل نبندید. در کتاب سکوت: قدرت سکوت در دنیایی پرهیاهو یاد می‌گیریم که چگونه این پنج صدا را بشنویم.

این کتاب هفت فصل دارد که عبارتند از: فصل اول: هیاهوی پیوسته، فصل دوم: رادیوی افکار بی‌وقفه، فصل سوم: سکوت رعدآسا، فصل چهارم: عمیق گوش‌دادن، فصل پنجم: قدرت سکوت، فصل ششم: توجه‌کردن، فصل هفتم: پرورش پیوند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «وقتی توانستید همه‌ صداهای درونتان را خاموش کنید، وقتی توانستید سکوت، سکوتی رعدآسا، در وجودتان برقرار نمایید، ژرف‌ترین ندا را از درونتان می‌شنوید. قلبتان شما را فرامی‌خواند. قلبتان در تلاش است چیزی به شما بگوید، اما هنوز نمی‌توانید آن را بشنوید، چون ذهنتان پر از هیاهوست. شما همیشه، شب و روز، به‌سویی کشانده می‌شوید. شما پر از افکارید، به‌ویژه افکار منفی.

بسیاری از ما بیشتر وقت‌ خود را، در زندگی روزمره، صرف جست‌وجوی آسایش می‌کنیم آسودگی‌های مادی و آسودگی‌های عاطفی فقط برای بقا. این کار تمام وقتمان را می‌گیرد. این‌ها همان چیزهایی هستند که آنها را دغدغه‌های روزمره می‌نامیم. ما غرق در دغدغه‌های روزمره هستیم: چگونه پول و غذای کافی، سرپناه و دیگر نیازهای مادی را به دست بیاوریم. دغدغه‌های عاطفی نیز داریم: آیا فلانی دوستمان دارد یا نه، آیا امنیت شغلی داریم یا نه. ما همه‌ی روز نگران این‌گونه مسائل هستیم. شاید در تلاش برای یافتن رابطه‌ای خوب و مداوم هستیم، رابطه‌ای که چندان سخت نیست. دنبال چیزی هستیم که به آن تکیه کنیم.

ما 9/99درصد وقت خود را صرف نگرانی درباره‌ این دغدغه‌های روزمره می‌کنیم آسودگی‌های مادی و آسودگی‌های عاطفی‌ و این را می‌توان درک کرد، چون برای احساس امنیت‌داشتن باید نیازهای اساسی خود را رفع کنیم. اما اکثراً بسیار نگرانیم، بسیار فراتر از رفع نیازهای اساسی. ازلحاظ جسمی امنیت داریم، شکممان سیر است، سقفی بالای سر داریم و خانواده‌ای پرمحبت؛ اما هنوز مدام نگرانیم. عمیق‌ترین دغدغه در وجود شما و در وجود بسیاری از ما همان است که درک نکرده‌اید، همان‌ که نشنیده‌اید. تک‌تک ما دغدغه‌ی مطلقی داریم که به دغدغه‌های مادی و عاطفی ربطی ندارد. می‌خواهیم با زندگی خود چه کنیم؟ سؤال این است. ما این‌جاییم، اما چرا این‌جاییم؟ ما چه کسی هستیم، فرد فرد ما؟ می‌خواهیم با زندگی خود چه کنیم؟ این‌ها سؤال‌هایی هستند که برای پاسخ‌دادن به آن‌ها معمولاً وقت نداریم (یا وقت صرف نمی‌کنیم).»

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد