وحید شیخ احمد صفاری، متولد 1348 یزد و دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی است. وی، نویسنده رمان و داستان کوتاه و مدرس ادبیات داستانی و نویسندگی است. فیلمنامه و طنز از دیگر علاقمندی های وی میباشد. مجموعه داستانهای «تمام گناه من تو بودی» و «آلما» از جمله آثار اوست. رمان «تنهایم بگذار» و «یونو» را هم میتوان در کارنامه کاری وی دید. وی در این گفتگو به آسیبهای پیش روی ادبیات به خصوص ادبیات داستانی و نمایشی اشارههایی دارد. با هم پاسخهای شیخ احمد صفاری را میخوانیم:
وحید شیخ احمد صفاری را چقدر میشناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله و یا یک شعر معرفی کنید، آن جمله و یا آن شعر کدام است؟
وحید صفاری همیشه فکر میکند تا اطلاع ثانوی باید بنویسد و گاه گاهی همچنان مینویسد.
شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟ شده است کتابهایی که دوست ندارید را هم تا انتها بخوانید؟ چه الگویی را به ویژه به نوجوانان پیشنهاد میکنید؟
از نسلی هستم که کتاب و فراغت آن قدر نبود به الگویی خاص پای بند باشم. هر زمان که وقت و کتاب مناسبی در اختیار قرار میگرفت با ولع میخواندم. هرگز یاد ندارم کتابی را که علاقه نداشتم حتی اگر از بزرگان ادبیات داستانی بود، تا انتها بخوانم. آن¬را نیمه خوانده کنار میگذاشتم. اما نسل کنونی نویسندگان، اگر اغراق آمیز و منظم نخوانند و خوب ننویسند، به خود و ادبیات اصیل خیانت کرده اند. البته این نکته را هم بگویم که ادبیات داستانی ایران در سراشیبی سقوط قرار گرفته که نه وجهه جهانی دارد و نه خواننده داخلی و این بیشتر به علت خط مشی مورد علاقه ارگانها و نهادها است که نویسنده را مشتاق و به نوعی اجبار به سفارشی نویسی میکند و این یعنی انحطاط ادبیات داستانی ما!
*چه شد که وارد حوزه نوشتن شدید؟ به نظر شما اولین درس داستان نویسی چیست؟
از خواندن و زیاد خواندن داستان، احساس کردم میتوانم بنویسم و نوشتم. اولین انتشار داستان کوتاهم در مجله ای در 40 سال پیش و خطاب «نویسنده عزیز، خوب نوشتید» مسئول صفحه ادبی نشریه و چاپ داستانهای که پیاپی مینوشتم، مرا پای بند نوشتن کرد.
رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ نویسندگی برای این فضا را چقدر تجربه کرده اید؟ چه فرصتهایی با این فضا در اختیار نویسنده قرار میگیرد؟
فضای مجازی اکنون جزیی از امور شده است. نمیتوان آن را نادیده گرفت. در فضای مجازی مطالعه میکنم. در آن مینویسم و در آن تدریس میکنم.
داستان نویس بودن چه تاثیری در نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه دارد؟
به نظر من یک فیلمنامه نویس مخاطب پذیر باید قبل از آن حتماً رمان نویس بوده باشد
وضعیت کتابهای ادبیات داستانی و نمایشی در ایران بیشتر تالیفی هست یا ترجمه؟ خودتان برای خواندن کدام را بیشتر انتخاب میکنید؟
کتابهای ادبیات داستانی و نمایشی در ایران بیشتر ترجمههای آنلاینی نامطلوب است و تالیفات داخلی برداشتی آزادانه و ذهنی بسیار سطحی و ناامید کننده از این ترجمههای نامناسب است.
مجموعه داستان «تمام گناه من تو بودی» چگونه شکل گرفتند؟ و از چه منابعی برای نوشتن این مجموعه استفاده کردید؟
تمام گناه من مجموعه ای از تکنیکها را بیشتر کاربردی نمود. در کلاسهای داستان نویسی تکنیکهای را که آموزش میدادم بر اساس آن و با توجه به خاطراتی که داشتم داستانی را مینوشتم. مثلاً داستانی بیشتر به جنبه تکنیک دیالوگ، داستانی به جنبه رخدادها و علت و معلولی و داستانی بر اساس شخصیت پردازی نوشته میشد تا آن قاعده و تکنیک به خوبی برای هنرآموز تداعی شود.
مجموعه داستان «آلما» از کجا کلید خورد و شامل چه مواردی میشود؟
آلما بر اساس داستان نویسی مدرن و معاصر ساخته و پرداخته شد و داستانهای آن از حالت قواعد سنتی فاصله دارد.
هم اکنون مشغول نوشتن چه اثری هستید؟ کاری از شما بزودی منتشر میشود؟
در حال حاضر دو رمان نیمه و چند طرح فیلمنامه را در انبوه نوشتههای خود دارم تا در میانه روزمرگیهای زندگی بدون نوشتنم، فرصتی برای تکمیل آنها پیدا کنم
*اگر قرار باشد تنها یک پاراگراف از نوشتههایتان را انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است و از کدام کتاب؟
پاراگرافهای متعددی را از رمان یونو میتوانم بگویم مورد علاقه ام است که مجال بیان آنها نیست و جملاتی از داستانهای کوتاه مجموعه آلما برای خودم هنوز سرشار از شوق و شعف است.
*جایزههای ادبی چه فرصتها و چه تهدیدهایی را برای یک نویسنده ایجاد میکند؟ شما با کدامیک از این ها روبرو بوده اید؟ اگر قرار باشد یک جایزه ادبی را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر ادبی باشد یا نقد آن و چرا؟
جایزههای ادبی در ایران را چندان در جایگاه واقعی خودش نمیدانم. در جشنوارهها شرکت داشتم و خود دبیر و برگزار کننده جایزه ادبی استانی بودم ولی هرگز نتوانستم به جدی بودن آنها بر اساس بررسی ادبیات داستانی و نه به متد و قاعده ای دیگر بنگرم.
برای نوشتن یک داستان چقدر پژوهش میکنید؟
برای نوشتن یونو تقریباً به ازای هر صفحه ای بیش از 5 صفحه فقط مطالعات پژوهشی و بررسی داشتم. نوشتن یک رمان صرفاً نباید براساس تخیل باشد.
قهرمانان شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده میشوند؟
خلق قهرمان یا تخیلی بر مبنای یک رخداد است که معمولاً از خاطرات الهام میگیرد و یا از دنیای پیرامون است. دنیای اطراف معمولاً قهرمان را الهام نمیدهد بلکه کاراکترهای ضد قهرمان و یا آنتاگونیست را پیش روی نویسنده میگذارد. قهرمان خودساخته داستان است و دنیای پیرامون فقط میتواند اصلاحاتی در او ایجاد کند و نه آن که از اصل او را خلق کند
*جغرافیا، اقلیم و زادبوم شما چقدر در کارهایتان دیده میشوید؟
در رمان یونو جغرافیای میبد یزد و انگلستان نقش پررنگ و اصلی خط محوری مکان داستان را به عهده دارد. در بعضی داستانهای کوتاه هم به علت حوادث و رخدادهای خاص و بومی بودن، به جغرافیای وقوع داستان نگاه جدی داشتم. جغرافیا، نقش تعیین کننده ای در روند داستان ندارد. مگر آن که داستان بومی مدنظر باشد و در غیر آن داستان بی توجه به جغرافیا میتواند به خوبی نوشته شود.
آسیب شناسی شما از وضعیت نقد آثار در ایران و این سالهای اخیر چگونه است؟
نقد در ایران اصلاً جنبه متدیک و تحلیلی ندارد. سلیقه و اعمال نظرات شخصی خواننده که میتواند شامل منتقدی هم باشد به جای نقد داستان مطرح میشود. نقد یک داستان به نظر من باید سه سطح نقد محتوا، نقد فرمی و نقد نویسنده را توام به همراه داشته باشد. در حالی که اغلب به جنبههای سلیقه ای و شخصی پرداخته میشود و این موضوع در فیلمنامه نویسی به شدت مشهود است و میتوان خروجی یک فیلمنامه را اثر نویسنده آن ندانست. بلکه نظرات موسسات، تهیه کنندگان و کارگردان گاهی آن چنان زیاد است که این نقد اثر در واقع باعث ایجاد نگارشی جدید میشود و از نوشته اولیه نویسنده شاید فقط ایده اولیه در اثر نهایی باقی بماند و دیگر هیچ