مریم دوستمحمدیان، متولد 1360 و دانشآموخته الهیات و معارف اسلامی است. وی تا کنون تجربه نوشتن داستان کوتاه، رمان، زندگینامه داستانی و نمایشنامه را داشته است. این نویسنده سابقه همکاری با نشریات مختلفی چون «یاران امین»، «زن روز» و مجله مجازی «واو» را در کارنامه کاری خود دارد. او بیبهره از برگزیده شدن در جشنوارههای ادبی هم نبوده است. با هم پاسخهای دوستمحمدیان را میخوانیم:
مریم دوستمحمدیان را چقدر میشناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله تعریف کنید، آن جمله کدام است؟
داستاننویسی که عاشق نوشتن فیلمنامه است و نمایشنامه مینویسد.
شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟ شده است کتابهایی که دوست ندارید را هم تا انتها بخوانید؟ چه الگویی برای مطالعه پیشنهاد میکنید؟
روی کاغذ بله! اما در واقعیت هر وقت و هر چه میلم بکشد میخوانم. اجبار در هر کاری به من آسیب میرساند و مطالعه هم از این امر مستثنا نیست. اتفاق افتاده که کتابی را دوست نداشتم؛ اما به دلایلی سعی کردهام تمامش کنم. الگوی خاص و یکسانی برای مطالعه وجود ندارد؛ و هر کسی باید مدل خودش را پیدا کند. یکی ممکن است آوازهخوانی داشته باشد؛ اما دیگری تمرکز لازم برای این کار را ندارد؛ و باید کتابی را تمام کند و سراغ کتاب دیگر برود. حوزه مطالعاتی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
چه شد که وارد دنیا نوشتن شدید؟ اولین کار جدی شما چه بود؟
من تا 36 سالگی بیشتر اهل خواندن بودم؛ آن هم زیاد. این که میگویم زیاد به اعتراف اطرافیانم است؛ وگرنه خودم حس میکنم کم میخوانم و باید بیشتر از اینها بخوانم. بعد از آن توی سرم پر از کلمه بود و داشت منفجر میشد. با کمک استاد عزیزم خانم مریم بصیری که بهنوعی مادر ادبیام نیز هستند خودم را از طریق نوشتن نجات دادم. اولین کار جدی من یک نمایشنامه بود که بارها روی صحنه رفته است.
رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ نویسندگی برای این فضا را چقدر تجربه کردهاید؟ چه فرصتهایی با این فضا در اختیار نویسنده قرار میگیرد؟
خیلی کم؛ در حد رصدکردن خبرها و اتفاقاتی که از دنیا عقب نباشم. حدود یک سال است که برای یک مجله مجازی یادداشت مینویسم؛ و الحق والانصاف نمیتوان منکر تأثیر آن شد. این فضا میتواند بستر مناسبی برای معرفی افراد باشد؛ بهشرطی که نویسنده را در همین سطح نگه ندارد.
نمایشنامهنویسی را از کی تجربه کردهاید و تا الان چهکارهایی در این گونه ادبی نوشتهاید؟ فهم داستانی چه کمکی به یک نمایشنامهنویس میکند؟
نوشتن نمایش نامه برای من برمیگردد به علاقه شدیدی که به تئاتر و صحنه دارم. دنیای نوشتن برای من از نوشتن نمایش نامه در سال 98 شروع شد؛ و تاکنون دو نمایشنامه صحنهای، چهل نمایش رادیویی، و هشت مستندنمایش رادیویی نوشتهام. نمایش - نامهنویسی هم جزئی از ادبیات دراماتیک است که تمامی عناصر داستانی را داراست. فقط شیوه نگارش آن متفاوتتر از دیگر فرمهای درام است.
دوران کودکی و نوجوانی شما چقدر با کتاب همراه بود؟ چه بازیهایی میکردید؟ از بین بازی و کتاب کدام یک بیشتر در شما تأثیرگذار بودند؟
کتابخواندن در خانواده ما امر معمول بود. کنار سبد بافتنی مادرم همواره کتابی وجود داشت؛ و بهنوعی میتوان گفت کتابخواندن به من ارث رسیده؛ یادم میآید مشترک ثابت مجلههای رشد دانشآموز بودم. بعد از توزیع مجله در زنگ آخر مدرسه، کل آن را تا رسیدن به خانه میخواندم.
وضعیت کتابهای داستانی در ایران بیشتر تألیفی هست یا ترجمه؟ چرا؟
بر خلاف خیلی از دوستان که عقیده دارند کتابهای داستانی ترجمه در ایران بیشتر از کتابهای تألیفی در این عرصه است چنین عقیدهای ندارم. کتابهای تألیفی در حوزه داستان، حداقل در سالهای اخیر اگر بیشتر نباشد کمتر نیست؛ منتها در اینجا بحث اقبال عمومی به کتابهای داستانی ترجمه پیش میآید که نمیتوان منکر آن شد. دلایل آن هم متفاوت است. از کیفیت آثار گرفته تا تبلیغات گستردهای که در این زمینه انجام میشود.
چه کسانی و چه مطالبی در آثار شما بیشتر دیده میشوند؟
سعی میکنم انسان را با تمام وجوهش در آثارم منعکس کنم. میل خاصی به پرداختن به جنسیت خاصی یا طیف خاصی ندارم. هر چند طبق گفته اساتید، نویسنده زن بهتر است راوی همجنس خودش باشد و نویسنده مرد هم همچنین.
در انتخاب موضوعات، چه موضوعاتی را در اولویت قرار میدهید؟
تا به امروز این من نبودم که موضوع خاصی را انتخاب کرده باشم؛ بلکه این موضوعات بودهاند که به سراغم آمدهاند و این تجربه در پرداختن به موضوعات متفاوت همیشه برایم جذاب بوده است.
یک نویسنده در کنار مهارت نوشتن، چه مهارتهای دیگری هم باید داشته باشد؟
بهعنوان کسی که تقریبا عموم هنرهای دستی را تجربه کردهام هنر نوشتن و داستاننویسی تنها موردی است که باید سر در عموم مهارتها و علوم مختلف داشت. چه این که برای ساختن دنیای متفاوت نیاز به مصالح و ابزاری است که برای رسیدن به آن لازم است تا حد ممکن از مهارتها و علوم دیگر بهره برد.
داستان کوتاه چه فرصتهایی در اختیار نویسنده و مخاطب قرار میدهد؟
داستان کوتاه، برشی کوتاه از زندگی شخصیتی است که من بهعنوان نویسنده آن را شاخص میدانم و تمایل دارم در کمترین میزان کلمات آن را به مخاطب کمحوصلهام نشان بدهم.
نوشتن برای نشریات مختلف، برای یک داستاننویس، فرصت است یا تهدید؟ شما با کدام روبرو بودید؟
بستگی به آن نشریه دارد. اما نویسنده باید حواسش باشد که همه نشریهها را باد میبرد. چیزی که میماند یک کتاب مستقل به نام خود اوست. برای خود من ایجاد فرصتی است برای هدفی که در پیش دارم.
اگر قرار باشد تنها یک پاراگراف از آثار خودتان را انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است و از کدام اثر؟
راستش هیچکدام. هیچکدام از آثاری که تاکنون نوشتهام من را راضی نمیکند؛ و سعی میکنم به هیچکدامشان فکر نکنم.
نوشتن برای مسائل ملی چه جایگاهی در کارهای شما داشته و دارد؟
برای این کار ارزش زیادی قائلم و سعی میکنم تا قویتر شدن قلمم به این مسئله نپردازم. چون عقیده دارم پرداختن به این مسئله نیاز به عمیقشدن در حوزه تفکر دارد تا در دام شعار نیفتد و ضد خودش عمل نکند. تاکنون جز چند یادداشت به این مسئله نپرداختهام.
برای خلق اثر، چقدر و چه پژوهشهایی میکنید؟
بستگی به نوع اثر دارد. برای آثار تاریخی بالطبع نیاز به پژوهش و تعمق بیشتری هست؛ اما سعی میکنم خودم و اثرم زیر کوهی از پژوهش خفه نشود.
روایت شما بهخصوص از زنان با روایتهای دیگری که شده چه تفاوتهایی دارد؟ جهان زنان را برای روایت تا چه اندازه میشناسید؟
دنیای زنانه برایم ملموستر از دنیاهای دیگر است که کاملا طبیعی است. من یک زن هستم و از پیچیدگیهای دنیای زنان و مسائل آنان باخبر هستم و گاهی شگفتزدهام میکند. دنیای زنانه ظرفیتهای خوبی برای روایت دارد.
شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه بهخصوص را چه میدانید؟ سهم مؤلفان دراینبین چقدر است؟
دلایل متفاوتی وجود دارد و نمیتوان به ذکر دلیل خاصی بسنده کرد. گرانبودن کتاب، عدم علاقه به پرداختن به دنیای ذهنی دیگران، جذاب نبودن آثار، نهادینهنشدن ضرورت کتابخوانی در خانوادهها شاید عمدهترین دلایل باشد.
جایگاه نویسندگان زن را در ادبیاتمعاصر بهویژه ادبیات داستانی، چطور جایگاهی میدانید؟
در دهههای اخیر به اقرار کارشناسان پررنگتر از گذشته است. اگر تا قبل از انقلاب بهغیراز زندهیاد سیمین دانشور ذهن در بردن نام نویسنده زن یاری نمیکرد در دهههای اخیر این کمبود به میزان قابلتوجهی جبران شد؛ طوری که طبق آمار، برگزیدگان زن در جشنوارههای داستانی بسیار بیشتر از مردان هستند. این مسئله البته گذشته از ایجاد خرسندی، قابلتأمل است.
به نظر شما چه آسیبهایی در مقابل جایزههای ادبی وجود دارد؟ اگر قرار باشد شما جایزه را طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر باشد یا نقد آن؟
جایزههای ادبی در کنار فرصتهای بینظیری که برای نویسنده ایجاد میکند میتواند تهدیدی هم برای او محسوب شود. در واقع جشنوارهها همانند راهرفتن روی طناب بندبازی است. چیزی که مهم است نباید مبنا و هدف غایی نویسنده باشد. نویسنده باید بنویسد؛ چه نوشتهاش مورد سلیقه داوران جشنوارهای قرار بگیرد چه نگیرد.
اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تأثیری در کارهای شما داشته است؟
در نویسندگان دیگر تا جایی که اطلاع دارم این مسئله بسیار تأثیرگذار است؛ اما در خود من خیر. سعی میکنم فراتر از این مسائل فکر کنم.
قهرمانان شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده میشوند؟
قهرمانان داستانهای من هر کدام تکهای از آدمهای دوروبرم را در وجودشان دارند.
اولین و مهمترین درس داستاننویسی چیست؟
بیطرفی و قضاوتنکردن.
الان مشغول نوشتن چه اثری هستید؟ بهزودی از شما کاری منتشر میشود؟
مشغول نوشتن رمانی در حوزه مهدویت هستم. قرار است در اردیبهشتماه از کتابی رونمایی شود که به همت جمعی از دوستان تک روایتهایی در حوزه والدگری داشتهایم.
و سخن آخر
کلمه این آخرین معجزه انسان کامل، مقدس است. با جهانبینی درست باید حرمت آن را نگه داشت.