پرویز حسینی متولد 1334 ماهشهر و اکنون ساکن شهر مبارکه اصفهان است. وی تجربه زیست در مکانهای مختلفی چون ماهشهر، جزیره خارک، اراک، انگلستان، اهواز و مبارکه را دارد؛ ولی خودش را یک نویسنده و شاعر جنوبی میداند با همه مختصات مربوط به آن! خودش درباره تعداد آثارش میگوید: «بنده در حدود ۴۵ کتاب منتشر کردهام. شامل شعر، رمان، داستان، نقد ادبی و ترجمه». جا داشت تا با این فعال حوزه فرهنگ و هنر چندین گفتگوی مستقل و هر دفعه با یکی از موضوعات نقد، ترجمه، داستان و شعر داشته باشیم. این گفتگو تنها دریچهای به دنیای پر از تلاش عاشقانه و شاعرانه مردی است که میراث مکتوب گرانقدری از خود به جا گذاشته است. با هم پاسخهای حسینی را میخوانیم:
پرویز حسینی را چقدر میشناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله یا یک شعر تعریف کنید، آن جمله و یا آن شعر کدام است؟
از بیرون و بیطرفانه که به پرویز حسینی نگاه میکنم او را شاعری میبینم عاشق شعر که دست از جستجو و طلب در هستی و اشیا و طبیعت برنمیدارد و آنچه را که به زبان شعر نمیتواند بسراید میکوشد با ترجمه و داستان بیان کند.
شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟ شده است کتابهایی که دوست ندارید را هم تا انتها بخوانید؟ چه الگویی برای مطالعه پیشنهاد میکنید؟
زمانی هر کتابی که به دستم میآمد میخواندم؛ اما بعدها به این نتیجه رسیدم که با این عمرهای کوتاه نمیشود همه کتابها را خواند و ناچار به گزینش هستیم و بهتر است که بهگزینی و خوب خوانی را در دستور کار مطالعاتی روزانه قرار بدهیم.
دوره کودکی و نوجوانی شما چقدر با کتاب همراه بود؟ چه کتابهایی را بیشتر میخواندید؟ در این دوره چه بازیهایی میکردید؟
در کودکی گوشهگیر بودم با این که خانواده پرجمعیتی بودیم. در دهسالگی شعر همزاد من شد و هر کتاب ادبی که به دستم میرسید با ولع میخواندم.
اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تأثیری در کارهای شما داشته است؟
بنده اهل بندر ماهشهر خوزستان هستم و بنا به شغل مرحوم پدرم سالها در اهواز و آبادان و جزیره خارگ ساکن بودیم. بارانها و شرجی و زمزمه رودخانهها و دریاها در من تأثیری بسزا داشتند و شاعران و داستاننویسان نسل اول مکتب جنوب با آثارشان بسیار به من آموختند. شعر ما جنوبیها نسب به همدیگر میبرد و همه بهنوعی شناسنامه مشابه داریم بیآنکه بخواهیم از روی دست همدیگر بنویسیم. در شعر «جنوب، جنوب» چنین سرودهام: «چه سالها/ به یاد پلنگهای زخمیات/ در مهتابهای تنهایی، / گریستهام/ چقدر! / چقدر! / بالهای سردباد را/ در اقلیمهای غریب غربت/ بوسیدهام/ که بهسوی تو وزیدهاند! / ... جنوب، جنوب! / مأمن پرسههای جنون و/ شوریدگیام! / بالین آخرم.....! »رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ حضور و ارائه اشعارتان در این فضا را چقدر تجربه کردهاید؟ این فضا چه تهدیدها و فرصتهایی برای یک شاعر و ترانهسرا دارد؟
فضای مجازی، ادبیات را به قهقرا برده است. تهدیدهای آن بیش از فرصتهای آن است. سرقت ادبی در روز روشن اتفاق میافتد و دستت به هیچ کجا نمیرسد. این بود که پس از مدتی کوتاه رهایش کردم.
شما سراغ شعر رفتید یا شعر سراغ شما آمد؟
شعر به سراغ من آمد و میآید در خوابها و رؤیاهایم. شاعر پیامبر زمینی است که شعر به او الهام میشود. مراد من شعرهای جوششی است نه کوششی.
رنج تا چه اندازه میتواند گوهر شعر را صیقل بدهد؟ مهمترین رنجهایی که در شعر شما دیده میشوند، کدام رنجها هستند؟
میگویند اولین شعر را حضرت آدم سرود در سوگ فرزندش و در فراق او که از عشق او به فرزندش ناشی میشد. پس اولین رنج آدم که برخاسته از عشق و مرگ است تا هنوز ادامه دارد و همه شاعران جهان آثارشان متأثر از عشق و مرگ و هجران است. من هم بهنوعی در رنجهای حضرت آدم هم درد هستم و به زبانی امروزین آنها را میسرایم.
چه شد که سراغ ترجمه رفتید؟
در جوانی برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم و با یادگیری زبان شوق خواندن آثار جهان را پیدا کردم و بعدها که در ایران رشته ادبیات انگلیسی را پی گرفتم تصمیم به ترجمه آثار ارزشمند گرفتم.
چیزی به نام هنر سفارشی و بازاری هم وجود دارد؟
وجود دارد؛ ولی من اهلش نیستم.
چه ضرورتی برای ترجمه اشعار شعرای زبانهای دیگر به فارسی و ترجمه شعر فارسیزبانان به دیگر زبانها وجود دارد؟
ترجمه ابزاری برای سیر در آفاقوانفس است و از سویی دیگر تبادل فرهنگی و آشنایی ادیبان جهان با یکدیگر.
تعریف شما از نقد ادبی چیست؟ وضعیت نقد ادبی را چگونه ارزیابی میکنید؟ جریان نقد در این دههها چه تغییراتی داشته است؟
نقد ادبی یعنی سره را از ناسره جداکردن در یک متن ادبی. البته به شکل فنی و علمی نه احساسی و محتوایی. امروزه بهخاطر فقدان یک میاندار نقد ادبی بعضی شاعران و تا حدودی داستاننویسان، میدان را خالی دیده و چهاراسبه در فضای مجازی و غیرمجازی میتازند و باورشان آمده یکهسوار ادبیاتاند.
باتوجهبه حضور و آشنایی شما با دنیای کتاب کشور انگلستان، مهمترین درسی که ما میتوانیم از این دنیای کتاب بگیریم، چیست؟
ببینید در کشوری مثل انگلستان بهخاطر قانون کپیرایت و طبقهبندی نویسنده و شاعر بهعنوان مشاغل حرفهای، نویسندگان زندگی نسبتا مرفهی دارند با درآمد خوبی از آثارشان. اما در اینجا این حقوق رعایت نمیشود و نویسنده باید برای امرارمعاش شغل دیگری اختیار کند. پس کتاب در اروپا بخشی از مناسبات بورژوازی به شمار میآید. نویسنده کتاب تخیلی هری پاتر حالا یکی از ثروتمندترین افراد در انگلستان به شمار میآید.
چه شد که سراغ نوشتن داستان رفتید؟ اگر قرار باشد خودتان بهترین اثر داستانی خودتان را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
هرگاه نتوانستهام شعری بنویسم به داستان روی آوردهام. به عبارت بهتر، آنجا که از دست شعر کاری برنمیآید داستان شروع میشود و جالب اینکه امروزه خیلیها دلنوشتههایشان را شعر میدانند، درحالیکه کارشان حلقه واسطه شعر و نثر است. بهترین کار داستانی بنده هم شاید اولین رمانم «جنون زیبا» باشد.
تا چه اندازه برای خلق یک اثر خود را نیازمند پژوهش میدانید؟
بستگی دارد آن اثر در چه زمینهای باشد. اگر نقد ادبی باشد باید همه آثار مربوط بهنقد خلاقانه را سعی کنید بخوانید و اثری را که میخواهید نقد کنید همه آثار آن شاعر و نویسنده را تهیه کرده و ببینید از چه دیدگاهی میشود بهنقد آنها پرداخت.
قهرمانان داستانهای شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده میشوند؟
داستانها همگی در یک نکته مشترکاند و آن رنجهای بشری است. پس در جستجوی آدمها میتوان به سرنوشتهای شنیدنی و خواندنی پی برد. همین آدمهای دوروبر. ولی آنچه که وجه تمایز داستانهاست علاوه بر سوژه تکنیک داستانی و شکل روایت است.
داستاننویسی آموزشدادنی هست؟ آن را از چه کسانی فراگرفتهاید؟ چه دورههای آموزش داستاننویسی داشتهاید؟
گاهی داستاننویسی ذاتی است و به شکل تجربی آن را پی میگیرید همراه با غواصی عمیق در آثار برجسته داستانی کلاسیک و معاصر. داستاننویسی اگر ذاتی نباشد نمیتوان صرفا آن را در دورهها و کارگاههای داستاننویسی آموخت. من هیچ دورهای نرفتهام؛ اما غواص عاشقی بودهام در دریای داستانها از نوجوانی تا امروز.
سختترین مرحله زندگی شما کی بود؟ ادبیات چقدر برای گذر این دوره برای شما مفید بود؟
معمولا از دوره نوجوانی و یا ابتدای جوانی همه چیز با عشق و مصیبت آغاز میشود یا حوادثی که بر آدمی تأثیر خودش را میگذارد و این تأثیر بر هنرمند و روح او شدیدتر است. بیگمان من هم زمانی جوانی بودهام که درد عشق و هجران را تا سالها چون صلیب رنج بر دوش کشیده است.
اگر قرار باشد تنها یک شعر و یا یک پاراگراف از اشعار و یا نوشتههای خود را برای نمونه نقل کنید، آن شعر و یا آن پاراگراف کدام است؟
انتخاب دشواری است میان آنهمه شعر و نوشته و....ولی اگر ناچارم کنید، این شعر کوتاه را برمیگزینم: «جهان بی تو زیبا نیست/ آااا ی..../ به نوح بگوئید/ بار دیگر دعای توفان بخواند!».
داوریکردن جشنوارهها چه سختیهایی دارد؟ فکر میکنید یک داور خوب و منصف چه ویژگیهایی دارد؟
داوری در جشنواره بسیار دشوار است؛ چون در مقام قاضی ادبی باید انصاف و عدالت رعایت شود و یک قاضی خوب ادبی باید متبحر در رشته موردنظر، بیطرف و عادل و از همه مهمتر سفارش ناپذیر باشد.
جایزههای ادبی - فرهنگی و هنری چه فرصتها و چه تهدیدهایی را برای یک مؤلف ایجاد میکند؟ اگر قرار باشد یک جایزه ادبی را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر ادبی باشد یا نقد آن و چرا؟
جوایز ادبی برای جوانهاست و مثل کارتهای صد آفرین قدیم دوران دبستان است که دانشآموز باذوق و شوق به پدر و مادر نشان میداد و میگفت اینها را که جمع کنم جایزه بزرگی به من میدهند. بیخبر از این که پول جایزه را قبلا از والدین آنها گرفتهاند! و اما اگر بنده قرار باشد و توانایی آن را داشته باشم که جایزهای ابداع کنم بی شک برای منتقدین برجسته در همه هنرهاست که قدرشان نادیده گرفته شده است.
شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه میدانید؟ سهم مؤلفان دراینبین چقدر است؟
سهم مؤلف از کتاب که نهایت ۲۰ نسخه از کتابش است که رویش نمیشود بفروشد و همه هدیه داده میشود. مردم هم که به علت مشکلات اقتصادی و گرانی کتاب آن را از سبد خرید خود حذف کردهاند.
شده است که از شاعری پشیمان شده باشید؟
چطور میتوانم پشیمان بشوم وقتی نفسم به کلماتی بند است که از رؤیاهایم سر برمی زند.
فضای خانواده شما چقدر با ادبیات و به طور خاص شعر درآمیخته است؟ شما در خانه بیشتر میداندار شعر هستید یا دیگران؟ در خانه به کارهای شما نقد هم وارد شده است؟
خانواده من بهویژه فرزندانم اولین مخاطبان شعرهایم هستند و همیشه از آنها میخواهم که بیطرفانه آثارم را نقد کنند. هرچند تخصصشان چیز دیگری است؛ اما به شعر و هنر علاقهمندند.
برای انتخاب آثار و ترجمه آنها ترجیح میدهید از نویسندگان آشنا کاری ترجمه کنید و یا دوست دارید شما برای نخستینبار یک ادیب را به جامعه ترجمه خود معرفی کنید؟
در ترجمه بیشتر بهسوی اثری میروم که مرا شیفته خودش بکند هرچند معتقدم آثار خوب و تأثیرگذار بعد از هر سیسال باید با زبان و ویرایش جدید ترجمه بشوند تا نسل جوان ادبیات از آنها بهره بهتری ببرند.
گفتگو با پرویز حسینی؛ شاعر، مترجم و منتقد
شاعر، پیامبر زمینی است
پرویز حسینی متولد 1334 ماهشهر و اکنون ساکن شهر مبارکه اصفهان است. وی تجربه زیست در مکانهای مختلفی چون ماهشهر، جزیره خارک، اراک، انگلستان، اهواز و مبارکه را دارد
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران