بعد از سالها دعوت دوست دوران دانشجویی، فراغتی و سعادتی حاصل میشود تا چند روزی به دیار بوشهر سفر کنم. به روستای باصفای «چهار برج» از توابع بخش آب پخش در شهرستان دشتستان استان بوشهر میروم که نخلستانهای خرما درون و بیرون روستا را باصلابت احاطه کردهاند. در روزهای پایانی دیماه و اوایل بهمن، هوا اینجا آنقدر خوش و باطراوت و طبیعت سبز و باصفاست که به قول اهالیاش گویی شمال ایران در جنوب خیمه زده. هوا خوش است و مردمان از آن نهایت لذت را میبرند و با حسرت میگویند که تا حدود یکماه دیگر این سبزی و طراوت برپاست و آنوقت گرما بیشتر و بیشتر میشود تا این زیباییهای طبیعی کمتر شود. این مردمان اما قدر لحظه و این حال خوش را میدانند که در این روزهای زمستانی، بهار را در دیارشان عاشقانه میزبانی میکنند. اینان که آموزگارشان این نخلهای برافراشته و سرافرازند، صبورانه روزها و ماههای گرم سال را میگذرانند و در انتظار و به شوق روزهای بهاری و باصفا در زمستان میمانند. مردم روستای «چهار برج» مهماننوازند و مهربان و باصفا. در کوچههای گاه باریک و گاه پهن آن که قدم میزنی احترام کوچک و بزرگ را به همدیگر میبینی. روستا تمیز است و سطلهای فلزی بهصورت جعبههای مستطیلی شکل در آن دیده میشود.
«چهار برج» از هر چهار طرف با نخلستانهای خرما احاطهشده و این باعث شده تا زمین چندانی برای ساختوساز بیشتر در روستا باقی نماند. سطح سواد و تحصیلات دانشگاهی در میان جوانان آن بالاست، همانطور که طبق آمار سال ۱۴۰۰، ۹۷ درصد از مردم استان بوشهر باسواد هستند و در جایگاهی بالاتر از میانگین کشوری قرار دارند.
نخلستانهای خرما و محصول پربرکتشان سبب شده تا بیکاری در این روستا جایگاهی نداشته باشد. زن و مرد در آن کار میکنند و اقتصاد روستا پویاست.گورستان ده هم در این عصر پنجشنبه اوایل بهمنماه که هوا ابری است و نمنم باران میبارد میزبان چند مراسم و تعدادی از اهالی روستاست که هر یک عزیزانی را به این خاک سپردهاند و با آمدن بر مزار آنها و دادن فاتحهای به یاد روزهایی که آنها در کنارشان بودند ساعتی را در گورستان میگذرانند. از غذاهای محلی روستا لَلَک، قیمه بوشهری، دال عدس، ته انداز ماهی، پلو میگو و قلیهماهی است. گِرده هم از نانهای محلی است که خرما در آن استفاده شده و بسیار مقوی است. ارده و خرما در کنار غذا و سر سفره حضوری همیشگی دارد و همراه با غذا یا بعد از آن مصرف میشود. از نکات جالب دیگر در «چهار برج» بهمانند دیگر جاهای استان بوشهر این است که چای بیشتر در فلاسک درست میشود و قوری در آنجا کاربرد زیادی ندارد. صبحها مِه زیاد است و زمین از مه صبحگاهیتر میشود، آنقدر که خیال میکنی بارانزده و زمین را خیس کرده است.
پس از حدود ده روز اقامت در هوای لطیف و باطراوت و طبیعت سبز روستای «چهار برج» در میان دوستان و اهالی با صفای آن با خاطراتی خوش و روزهای بهیادماندنی اینجا را ترک میکنم، به امید روزگار خوشتر و بهتر برای مردمان صبور و مهربان این بخش از وطن عزیز و زیبایم ایران.
چند روز خاطرهانگیز در روستای چهار برج بوشهر
بعد از سالها دعوت دوست دوران دانشجویی، فراغتی و سعادتی حاصل میشود تا چند روزی به دیار بوشهر سفر کنم. ب
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران