علیرغم تمامی مخالفتها و هشدارهای فعالان و دلسوزان محیطزیست ایران، دوشنبهشب محمد درویش و کاوه مدنی دو فعال محیطزیست خبر از آبگیری سد چم شیر دادند. محمد درویش - کنشگر محیطزیست - در یک رشتهتوییت به انتقاد از عملکرد سازمان حفاظت محیطزیست و بیاعتنایی دولت پرداخته و نوشته است: «سرانجام بهرغم مخالفت صریح علی سلاجقه رئیس سازمان محیطزیست با آبگیری سد چمشیر و همراهی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و دستور معاون اول رئیسجمهور به شماره ۵۴۰۴۴/م مورخ ۱۷ دی ۱۴۰۱، مبنی بر به تعویق انداختن آبگیری، بازهم وزارت نیرو دیروز آبگیری را شروع کرد تا همه دریابیم که کی به کیه!»
او خواستار موضعگیری شفاف و صریح سازمان محیطزیست و استعفای رئیس این سازمان در اعتراض به این «تخلف آشکار» شده و در ادامه نوشته است: «اگر امروز - ۲۷ دی ۱۴۰۱ - سازمان حفاظت محیطزیست نسبت به این تخلف آشکار، شفاف موضعگیری نکند؛ اگر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس همچنان سکوت کند و اگر جناب مخبر (معاون اول رئیسجمهور) نقضکنندگانِ فرمانش را مجازات نکند؛ پس کی میخواهند کاری بکنند؟! علی سلاجقه کمینه واکنشی که میتواند نشان دهد، استعفا است. معاون رئیسجمهوری که آنقدر در دولت خود با بیاعتنایی روبهرو میشود که فرمانش بر زمین میماند، چه انتظاری دارد که مردم فرامینش را جدی بگیرند؟!»
کاوه مدنی نیز دیگر فعال محیطزیستی بود که نسبت به آبگیری سد پرحاشیه چم شیر واکنش نشان داد و آغاز آبگیری این سد را اطلاعرسانی کرد.
فعالان و کنشگران محیطزیست درباره سد چم شیر بهدفعات هشدار داده بودند این سد موافقان و مخالفان زیادی دارد و از آن بهعنوان تکرار تلخ سد گتوند یاد میکنند.
این سد در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد، قبل از پیوستن رودخانه خیرآباد به رودخانه زهره، در مجاورت محلی به نام تنگه چمشیر احداثشده است و مسئله اصلی در خصوص این سد احتمال قرار گرفتن آن بر روی سازندهای نمکی و احتمال تکرار تجربه سد گتوند و افزایش شوری (EC) آب رودخانه زهره و به تبع، زمینهای پاییندست آن در صورت حل شدن سازندهای نمکی در آب پشت سد چم شیر است. وزارت نیرو و مجریان طرح سد ازجمله موافقان این سد هستند که مدعی شدهاند در سد چمشیر با اکتشافات سطحی و زیرسطحی انجامشده شواهدی مبنی بر وجود نمک در سطح وجود ندارد؛ اما مخالفان این سد که شامل نمایندگان مجلس، فعالان و کارشناسان محیطزیست و رئیس سازمان محیطزیست هستند و تعدادشان کم هم نیست معتقدند آبگیری سد چم شیر تکرار تراژدی تلخ سد گتوند در خوزستان است و براساس بررسیها و نظارت کارشناسان، در بستر دریاچه این سد و مسیر رودخانه، لایههای نمکی وجود دارد و اگر سد آبگیری شود کیفیت آب رودخانه زهره بهشدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و شور خواهد شد و همین موضوع در طولانیمدت به ایجاد کانونهای ریزگرد، شورهزار شدن زمینهای حاشیه رودخانه و غیرقابل کشت شدن زمینها و همچنین تغییر در اکوسیستم میانجامد.
باوجود تمامی مخالفتها و هشدارها به نظر میرسد سد چم شیر بدون اطلاع آبگیری را آغاز کرده است. وزارت نیرو هنوز بهطور رسمی خبر آبگیری این سد که اهداف کشاورزی و تأمین برق دارد و پنجمین سد بزرگ کشور است را تائید نکرده و رئیس سازمان محیطزیست نیز هنوز اظهارنظری دراینباره نداشته است.
سد چم شیر تنها سد پرحاشیه و پر مشکل ایران نیست، ایران سومین کشور سدساز در جهان است و بهرهبرداری و ساخت سدها بدون پشتوانه کارشناسی محیطزیست در کشورمان سابقه طولانیمدت دارد. هرچند سدسازی اگر با نگاه کارشناسانه و برآوردهای دقیق محیطزیستی انجام شود مزایای بسیاری دارد اما مسئله این است که بسیاری از سدهای کشور صرفا جهت اهدافی همچون توسعه کشاورزی، تأمین آب شرب، تولید برق و آبخیزداری ساخته میشوند و بدون بررسی تبعات و مشکلات زیستمحیطی که در طولانیمدت برای اکوسیستم منطقه جانمایی شدهاند. باتوجه به آمارهای منتشرشده 58 درصد از سدهای ایران برای کشاورزی،19 درصد کنترل سیلاب، ۱۳ درصد آب شرب، ۶ درصد تولید برق، ۳ درصد آبخیزداری و ۱ درصد برای صنعت ساختهشدهاند؛ اما برخی از این سدها آسیبهای زیستمحیطیشان بیشتر و جبرانناپذیرتر بوده و مزیتهایشان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. بعضی از سدها مسببان خشکی رودها و دریاچهها، ایجاد کانونهای ریزگرد، ایجاد شورهزار، تغییر در اکوسیستم، مهاجرت و نابودی گونههای مختلف پرندگان و آبزیان و تغییرات آب و هوایی شدهاند. در ادامه بهمرور زیان بارترین سدهای کشور میپردازیم:
سد گتوند
سد گتوند را باید خسارتبارترین سرد تاریخ ایران نامید. سدی که قربانی آن رود کارون و تمدنهای بزرگ و مهمی است که به طبع آن شکلگرفته بود. سد گتوند ازجمله مهمترین سدهای تولید برق ایران است که سبب شوری آب کارون شد. شوری آب کارون سبب تلفات ماهیها و آبزیان این اکوسیستم و همچنین نابودی نخلستانها و زمینهای کشاورزی شد. تاریخ چند دههای سد گتوند خط به خط سیاهه مرگ روزشمار گاومیشها و ماهیان است. سد گتوند سالانه ۳۰ درصد بر شوری آب کارون میافزاید و از متهمان اصلی بحران آبی در خوزستان است.
سد خرسان ٣
سد خرسان ٣، شاید در مقایسه با دیگر سدها و خسارات زیستمحیطیشان کمتر شناختهشده باشد اما ازجمله سدهای زیان باری است که در حال ساخت بوده و هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. این سد با مخالفت جدی سازمان محیطزیست روبهرو است و در صورت آبگیری، آبشار آتشگاه و چندین بقعه و امامزاده به آب میرود. همچنین پیشبینی میشود با بهرهبرداری این سد ٢۴٠٠ رویشگاه جنگلی و مرتعی در استانهای چهارمحال و کهگیلویه و بویراحمد در منطقه حفاظتشده دنا به زیر آب بروند.
سد درودزن، سد سیوند و سد ملاصدرا
بخت سیاه دریاچه بختگان را با خشکسالی و مرگ گره زندهاند. دریاچهای که روزگاری زیستگاه مهم و اصلی بسیاری از پرندگان و آبزیان بود با سو مدیریتها و سدسازیهای بیرویه و دریافت نکردن حقآبه اش مانند دیگر رودها و رودخانهها و تالابها در ایران خشکشده است. سد سیوند و سد ملاصدرا متهمان اصلی خشکشده دریاچه بختگان هستند که با رعایت نکردن حقابه تالاب پریشان (بختگان) و دریاچه بختگان سبب نابودی گونههای جانوری و تغییر اکوسیستم شدهاند. تلف شدن ۲۰۰۰ جوجه فلامینگو در میان نمکزارهای دریاچه بختگان و ایجاد کانونهای ریزگرد از دیگر اتفاقات فاجعه باری است که با خشکی دریاچه بختگان به طبیعت هدیه شده است!
سد داریان
سدی در منطقه اورامان که مانند سدهای دیگر سبب نابودی هزار هکتار جنگل و مرتع، روستاهای تاریخی و در صدر آنها از بین رفتن چشمهای بانام چشمه بل یا کانی بل بشده است. این سد نیز ازجمله سدهای زیان باری است که بدون کارشناسی دقیق زیستمحیطی به بهرهبرداری رسیده است. سدسازی در کشورمان قدمت ی طولانی دارد از دوره هخامنشیان تا به امروز سدهای زیادی ساختهشده و ایرانیان ذاتا مهندسان چیرهدستی بودهاند که سدهای بینظیر و بیبدیلی را ساختهاند اما در عصر معاصر سدسازیها بدون برآوردهای کارشناسانه و تأثیرات منفی طولانیمدت زیستمحیطی ساختهشدهاند و به نام توسعه و پیشرفت آینده ایران را به خطر انداختهاند. نابودی زیستگاهها، رودها و رودخانه و تغییر در اکوسیستم مناطق معضلاتی است که سدها به ایران هدیه کردهاند و علیرغم تمامی مزایای کوتاهمدتشان در آیندهای نهچندان دور ایران را به کشوری غیرقابلسکونت تبدیل خواهند کرد.