در شرایطی که بسیاری منتظر زمستان سخت اروپا بودند زمزمه هایی از کمبود گاز در زمستان سرد امسال کشورمان به گوش رسید. کاهش بی سابقه دما تامین گاز را وارد نقطه حساس کرد به گونه ای که افت فشار گاز در برخی استان ها اتفاق افتاد. زمزمه هایی که در ابتدای امر جدی گرفته نشد اما بهمرور شدت یافت تا شاهد بروز بحران کمبود گاز باشیم و به دنبال آن تدابیری برای حل این مشکل اندیشیده شد. از تعطیلی ادارات و مدارس و کارخانه ها گرفته تا دور کاری کارمندان و دعوت مردم به صرفهجویی و مدیریت مصرف
صحبت از کمکاری مسئولان در شکلگیری بحران اخیر و آنچه باید انجام میشد اما با اهمال نادیده گرفته شد در این مقال نمیگنجد و حتی نمیخواهیم وارد این مبحث شویم که چرا به رقم وجود ذخایر گسترده گازی در کشور (در حوزه ذخایر گاز، طبق آمارهای سال ۲۰۲۱ شرکت بینالمللی بریتیش پترولیوم (BP)، در سال ۲۰۲۱ روسیه با ۱۳۲۰ هزار میلیارد فوت مکعب ذخایر گاز و سهم 9/19 درصدی در رتبه اول جهان قرار دارد. پسازاین کشور، ایران با ۱۱۳۴ هزار میلیارد فوت مکعب دومین دارنده گاز طبیعی در جهان است.) با چنین بحرانی روبرو شدیم.
بلکه روی صحبت با روابط عمومیهای شرکت های ذی ربط است که تقریبا نقش خود را در مدیریت بحران نادیده گرفتهاند. سالهاست کارشناسان حوزه ارتباطات نسبت به ضعف روابط عمومیها در مدیریت بحران در کشور هشدار دادهاند اما این موضوع معمولا جدی گرفته نمیشود و انفعال روابط عمومیها عمیقا به چشم میآید.
بهطورکلی اگرچه ارائه تعریف واحدی از بحران دشوار است اما میتوان گفت: هنگامیکه مجموعه شرایط خاصی، روال متداول و پیشبینیشده جریان کار، فعالیت، تولید، خدمترسانی، زندگی، ارتباطات، تأمین نیازهای عمومی، سلامت، محیطزیست و یا افکار عمومی را تغییر یکباره میدهد، در این حالت شرایط بحرانی بروز کرده است و باید وارد مرحله مدیریت بحران شویم. مدیریت بحران به معنای سوق دادن هدفمند جریان پیشرفت امور به روالی قابلکنترل و انتظار برگشت امور در اسرع وقت به شرایط قبل از بحران است. این موضوع از عواملی است که معمولا از بیرون به مسئولان مدیریت بحران فشار میآورد و خود یکی از مهمترین عوامل تصمیمگیریهای غلط و گسترش دامنه بحران محسوب میشود.
بر همین اساس و طبق تعاریف علمی مدیریت بحران از سه بخش تشکیل میشود: نخست پیشبینی و پیشگیری، دوم برنامهریزی و آموزش، سوم هدایت و کنترل. زمانی که بحران رخ میدهد کار زیادی جز هدایت و کنترل نمیتوان انجام داد و مهمترین اقدامات در این زمان اتخاذ تصمیمهای صحیح است.
حال با نگاهی دقیقتر به ماجرای بحران انرژی در کشور متوجه میشویم که روابط عمومیها در هر سه مرحله دچار نقاط ضعف عمیق شده و وظایف خود را بهخوبی انجام ندادند.
از سوی دیگر یکی از مشکلات این است که در کشورمان مدیریت بحران صرفا به مرحله پایانی توجه میکند یعنی زمانی که بحران شکلگرفته و تأثیرات سو خود را نشان داده است. در چنین شرایطی تیم مدیریت بحران میخواهد سریعا جریان را کنترل کند و جلوی آسیب بیشتر را بگیرد که معمولا هم موفقیتآمیز نیست.
مگر نه اینکه در تعریف علمی آمده است روابط عمومیها با کار علمی و نگرش دقیق به تغییر و تحولات محیطی میتوانند زمینههای بروز بحران و عوامل شکلگیری آن را شناسایی کنند و ضمن هشدارهای لازم در پیشگیری از بروز آن همکاری کنند. سؤالی که در ذهن کارشناسان ارتباطات ایجادشده این است که تیم روابط عمومی و مدیریت بحران حوزههای دی ربط چه اقدام عملی در این راستا انجام داده است؟
در حال حاضر مدام در تریبونهای مختلف از مردم خواسته میشود در مصرف انرژی صرفهجویی کنند که نفس امر پسندیده است و با صرفهجویی میتوان از این بحران با خسارت کمتر عبور کرد اما سؤال اساسی این است که چگونه میتوان از افکار عمومی که پاسخ سؤالاتش را بهموقع دریافت نکرده و مدام نادیده گرفته میشود انتظار داشت در شرایط بحرانی گوشبهزنگ اطلاعیهها و بیانیهها باشد و به توصیهها عمل کند. جلب نظر عمومی مبنی بر صحت و درستی اطلاعات و اخبار و اطمینان دادن به جامعه مبنی بر اینکه منبع اخبار موثق است، به رفع ابهامات کمک میکند. مردم میخواهند بدانند دقیقا چه اتفاقی افتاده و پیامدهای حادثه چیست؟ چه عواملی موجب بروز حادثه بوده و چه سازمان و واحدهایی مسئول رفع حادثه و پیامدهای احتمالی است؟ میزان خسارتهای وارده چقدر است و چه سازمانی مسئول جبران خسارتهای مالی است؟ درصورتیکه سؤالات افکار عمومی بهدرستی پاسخ داده شود میتوان انتظار داشت همراهی آنان برای رفع بحران افزایش یابد در غیر این صورت با انداختن تقصیر به گردن مردم مشکلی حل نمیشود.