رویداد ایران- سعید آقایی
بعضی نامها نیازی به معرفی ندارند؛ بلکه نامهای دیگر با آنها شناخته میشوند. اگرچه همه اهالی جهان کلمه در واقع از همین جنس هستند؛ اما دراینبین برخی شاخصتر هستند. «ابراهیم اکبری دیزگاه» متولد سال 1360، نویسنده خوشنامی است که سابقه شاعری هم داشته و البته پشتوانهای بهعنوان پژوهشگری را نیز با خود دارد. او میگوید از سال 1393 دیگری شعری ننوشته است. سمتهای اجرایی متفاوتی در حوزه مربوط به کلام و کلمه داشته است. نامزد جایزه جلال برای رمان «برکت»، صاحب آثاری چون «قابیل توبه میکند»، «من آسمان ندارم»، «بلبل و بلدزر عاشق»، «ماه ولگرد»، «سوره آفلین»، «طوطی و تاول»، «بکه: یازده روایت از شاهدان فاجعه منا»، «شاه کشی» و «سیاگالش» است. آثار او و البته جایگاه اجتماعی او و دهها دلیل دیگر کافی است که دوست داشته باشی باز هم از او بخوانی و بدانی. با هم پاسخهای کوتاه، گزیده و مفید این نویسنده را میخوانیم:
چه شد که وارد حوزه نوشتن شدید؟ نخستین کار جدی شما چه بود؟
در وجود برخی از انسانها زخم و دردهای هست که فقط با «نوشتن» التیام مییابد. من از آن دستهام. نخستین کارِ من مجموعه شعری بود به «نام قابیل توبه میکند.»
رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ نویسندگی برای این فضا را چقدر تجربه کردهاید؟ چه فرصتهایی با این فضا در اختیار نویسنده قرار میگیرد؟
من صفحهای دارم در اینستاگرام، گاهی در آنجا تأملاتم را مینویسم. فضای مجازی آلوده است به هیاهو، لایک و فالوور خیلی کار جدی نمیشود کرد.
داستاننویسی آیا آموزش دادنی هست؟ استادان شما در داستاننویسی چه کسانی بودهاند؟ آن را به کسی هم آموزش دادهاید؟
داستان نوشتن مثل هر کارِ اصیل و جدی یعنی عرق ریختن، جانکندن و زحمت کشیدن. پس هم باید آموزش ببینی هم تجربه و مشقکنی، هم بخوانی و دهها کار دیگر را با تمام وجود انجام بدهی. استادان داستان بنده عبارتاند از مصطفی مستور، محمدحسن شهسواری، علیرضا ایرانمهر، حمیدرضا شاهآبادی و عزیزان دیگر. البته باید تصریح کنم که از استاد شهسواری بسیار آموختهام. من مدرسِ داستان نیستم.
دوست دارید شما را یک شاعر بشناسند یا یک داستاننویس و یا یک پژوهشگر؟
من رماننویسم.
ثبت و ضبط تاریخ شفاهی، تجربهنگاری و مستندنگاری تا چه اندازه اهمیت دارد و چه رابطهای بین تاریخ شفاهی و مستندنگاری با دنیای داستان و رمان وجود دارد؟
انسان (در و با) روایت زندگی میکند و انسان میشود، بنابراین همه گونهها و شکلهای روایت مهم و معتبرند و میتوانند به انسان در زیستن و درست زیستن کمک کنند.
قهرمانان داستانها و رمانهای شما تا چه اندازه در شهر دیده میشوند؟
من معتقدم انسان در شهر میتواند ممکنات را به فعلیت برساند و از این رهگذر رمان یعنی خیره شدن به چهره انسان در شهر است.
تجربههای اجرایی در حوزه ادبیات و هنر، چه دستاوردهایی برای شما داشته است؟
کسی که رمان مینویسد و به انسان میاندیشد، همه تجربهها میتوانند کمکش کنند.
داستان و بهخصوص رمان و همچنین دیگر هنرهای ادبی چون شعر چه جایگاهی در حوزه و در میان طلاب دارد؟
در میانِ طلبهها، تعداد قلیلی هستند که به امرِ رمان توجه دارند، و با رمان مواجهاتِ خود را در هستی روایت میکنند؛ اما این مسئله عمومیت ندارد.
برای بیان مفاهیم بلند دینی، ابزار هنرهای کلامی چون شعر و داستان چقدر میتوانند مفید واقع شوند؟ ما تا چه اندازه از این ابزارها استفاده کردهایم؟
رمان یا شعر نمیتواند ابراز هیچ چیزی باشد. تو میتوانی در رمان به امر دینی بیندیشی ولی نمیتوانی رمان را ابزار چیزی بکنی.
آیا در کنار انجمنها و شعرهای آئینی، انجمنها و داستانهای آئینی هم داریم؟ اصلا چیزی به نام داستان آئینی معنا دارد؟
خبر ندارم.
نقد کتاب و بهویژه نقد ادبیات داستانی را در حوزه و مراکز دینی و مذهبی چگونه میبینید؟
نقد ادبی در زبان فارسی خیلی جایگاهی ندارد چه برسد به مراکز دینی و مذهبی. نقد در حال حاضر بیشتر نان قرض دادن به اهالی قبیله است تا یک امر معرفتی و ادبی.
خودتان بهعنوان یک نویسنده از نقدهایی که بر رمانها نوشته شده، چه چیزهایی یاد گرفتهاید؟
کم.
روایت شما از جهان حوزه و طلاب با روایتهای دیگری که شده چه تفاوتهایی دارد؟
من انتظارم از حوزه و طلبه این است که انسان را به توحید و قیامت دعوت کند و به زیباییشناسی برآمده از الهیات توجه دارم و رمان را با این نگاه روایت میکنم. ولی دوستان دیگرم شاید به وجوه اجتماعی اخلاقی سیاسی فرهنگی دین شاید توجه بیشتری داشته باشند.
اگر قرار باشد یک جایزه ادبی جدید را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر ادبی باشد یا نقد آن و چرا؟
من بیشتر به اعتبار و تداوم جایزه میاندیشم.
شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه میدانید؟ سهم نویسندگان دراینبین چقدر است؟
من فکر میکنم چشمی که آلوده به تلویزیون و گوشی باشد خیلی نمیتواند خیره شود به صفحات کتاب.
کار تازهای از شما در دست انتشار هست تا خوانندگان از آن مطلع شوند؟ درباره این کار توضیح میدهید؟
رمانِ بیروط که قرار است نشر صاد منتشرش کند. من در این متن، به امر مهاجرت، پدر، ایران، تکفیر، داعش، امام موسی صدر و… اندیشیدهام.