کودکان بخش مهمی از هر جامعه هستند و در این راستا نحوه پرورش و رشد فرزندان در محیط خانواده و جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. والدین باید بتوانند نیازهای فزاینده کودک را دریافته و به آن پاسخ مناسب بدهند. میزان وابستگی و علاقه دوطرفه بین والدین و کودک، توانایی او را برای یادگیری و دانستن مطالب جدید افزایش میدهد. در حالی که بد رفتاری با کودک و عدم توجه به نیازهای او میتواند باعث ایجاد اختلالات روانی مانند پرخاشگری در بزرگسالی شود.
در پژوهشی که در خصوص " تاثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر آگاهی و عملکرد والدین نسبت به مسئله کودکآزاری" توسط تیم پژوهشگران متشکل از هدی حلاجزاده(استادیار و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان)، معصومه شادمنفعت(دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی دانشگاه گیلان) و سعید کبیری(دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه مازندران)، با جامعه آماری ۳۰۱ نفر از والدین دارای فرزند ۰-۱۸ سالهی شهر رشت به روش پژوهش میدانی انجام شده، آمده است:« کودک آزاری از جرائم عمومی است و احتیاج به شکایت شاکی خصوصی ندارد و شاید این مهمترین بخش از قوانین حمایت از کودکان باشد اما جریمههایی که برای کودک آزاری در قانون پیشبینی شده، به شدت پایین هستند و به نظر نمیرسد قدرت بازگردانی داشته باشند. آزار کودکان تنها به برخی مناطق اختصاص ندارد بلکه پدیده ای است که در کلیه مناطق و با هر شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی امکان بروز دارد و از شیوع بالای نیز برخوردار است.»
در این مطالعه درباره پیامدهای کودکآزاری میخوانیم: «کودک آزاری انواع مختلفی دارد: کودک آزاری جسمی، صورت آشکار بدرفتاری با کودک است و عمدتا به جراحات و صدمات قابل مشاهده منجر میشود. در مقابل، آزار جنسی، امری پنهانی و غیر قابل ظاهری است و عموما با چشم غیر مصلح قابل مشاهده نیست. کودک آزاری عاطفی به هرگونه رفتار نامناسبی که بر عملکرد رفتاری، شناختی، عاطفی و جسمی کودک تاثیر منفی داشته باشد، تعبیر میشود و آزارهای کلامی و غیر کلامی، سرزنش یا تحقیر، ناسزا گفتن و مسخرهکردن را شامل میشود، همچنین کودک آزاری ناشی از غفلت عبارت است از: عدم مراقبت و علاقهمندی به کودک، شامل محرومیت از نیازهای اساسی مانند غذا، پوشاک و محرومیت از اقداماتی که برای رشد طبیعی و نمو کودک نیاز است.»
بر این اساس «کودکانی که با خشونت مواجه میشوند در معرض خطرهای غیرانطباقی هیجانی، اجتماعی، شناختی و جسمی قرار میگیرند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگریهای جسمی به همراه ترس و خشم از آثار دائمی کودک آزاری است. از رفتارهای خودتخریبی و بزهکاری نیز در بسیاری از تحقیقات به عنوان پیامدهای آزار یا غفلت از کودکان یاد شده است.»
در این پژوهش آمده است:« غفلت و بیتوجهی والدین سبب بروز آسیبهای جبرانناپذیری بر زندگی آینده کودکان میشود. بیشترین واقعه کودک آزاری از طرف افراد بزرگسال درون شبکه خویشاوندی و یا همسایهها رخ داده است، به طور معمول در خانوادههایی که از انسجام لازم برخوردار نبوده و نظارت لازم را بر کودکان خود نداشته اند و یا در خانوادههایی که از روابط باز و بدون نظارت برخوردار هستند و یا اعتماد بیش از حد نسبت به کودکان و یا خویشاوندان خود داشته اند بیشتر اتفاق میافتد.»
محققان در پژوهش حاضر تلاش کردند به این پرسش پاسخ دهند که آیا رابطه ای بین انواع مختلف سرمایه( فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) در اختیار والدین و میزان آگاهی و نحوه عملکرد آنها نسبت به مصادیق کودک آزاری وجود دارد یا خیر؟
در این پژوهش محققان میگویند:« ۵.۴ درصد کودکان به صورت همیشه تحت آزار جسمی و بیشترین آثار جسمانی سیلی خوردن بود. ۷.۳ درصد تحت آزار عاطفی به طور همیشگی بودند. ۵.۵ درصد بی توجهی را به صورت همیشگی تجربه کرده بودند. بین کودک آزاری و تنش والدین رابطه وجود دارد و هماهنگ با بالا رفتن تنش، کودک آزاری نیز افزایش مییابد. همچنین بین همدلی در خانواده و کودک آزاری نیز رابطه معکوس وجود دارد.
بین کودک آزاری با سطح سواد، وضعیت فرهنگی، وضعیت اقتصادی و جنسیت رابطه نزدیکی وجود دارد و والدینی که از تحصیلات پایینی برخوردار هستند و مشکلات اقتصادی فراوان دارند، معمولا در تربیت کودکان دچار مشکل میشوند. بنابر این بین خانوادههایی که از نظر اقتصادی، سطح فرهنگ و تحصیلات والدین در سطح پایینتری قرار دارند، کودک آزاری شیوع بیشتری دارد.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« سرمایه فرهنگی به عنوان عاملی تاثیرگذار و یکی از مهمترین عوامل پیشبین بر آگاهی و عملکرد والدین نسبت به مسئله کودک آزاری است. یکی از ابعاد مهم تمایزات اجتماعی، سرمایه فرهنگی اشخاص است. سرمایه فرهنگی به سه شکل سرمایه عینی، سرمایه نهادینه شده و سرمایه تجسم یافته تقسیم شده که در بستر میدان نمود مییابد و نوعا به وسیله صلاحیتهای اجتماعی مشخص میشود. سرمایه فرهنگی دربردارنده نشانههای فرهنگی نهادینه شده از قبیل نگرشها، ترجیحات، دانش رسمی، رفتارها، اهداف و اعتبارات ارزشمند که برای ایجاد انحصار اجتماعی و فرهنگی است. کودک آزاری و متعاقب آن آگاهی از مصادیق کودک آزاری یکی از پدیدههایی است که میتوان آن را با میزان در اختیار داشتن سرمایههای فرهنگی تبیین کرد.
با افزایش سرمایه اجتماعی میزان آگاهی از مصادیق کودک آزاری نیز بالا میرود و والدین عملکرد مناسبی از خود بروز میدهند.»
این پژوهش در شماره دوازدهم جامعه شناسی نهادهای اجتماعی منتشر شده است.
کودکآزاری در کدام خانوادهها بیشتر است؟
شناخت عوامل زمینهساز مسئله کودک آزاری در جامعه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا آسیبهای ناشی از آن در سطح فردی و اجتماعی غیر قابل اغماض است.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران