به گزارش خبرآنلاین، دانیل بایمن در مقاله ای برای اندیشکده بروکینگز نوشت:
در آستانه سفر جو بایدن به خاورمیانه، دولت او با چندین چالش در روابطش با اسراییل، عربستان سعودی و دیگر متحدان منطقه ای (غیر همپیمان) روبروست. در پایه ای ترین سطح، آمریکا و متحدانش اولویت های یکسانی ندارند. بخشی از انگیزه سفر بایدن به عربستان سعودی، متقاعد کردن رهبران این کشور است به اینکه همزمان با افزایش بهای جهانی سوخت، نفت بیشتری پمپاژ کنند. اما جنگ اوکراین و مبارزه علیه باقیماندگان گروه دولت اسلامی (داعش)، چندان اولویتی برای دولت های منطقه به شمار نمی آید بلکه آنان نگرانند که تمرکز آمریکا بر آسیا و اروپا، ایالات متحده را به یک شریک امنیتی کمتر مفید تبدیل کند.
یک نقطه چالش آور هم ایران است که اولویت سیاست خارجی اسراییل، عربستان سعودی و بسیاری از کشورهای منطقه ای است. در واقع بیشتر متحدان منطقه ای آمریکا، با تلاش های دولت بایدن برای احیای توافق هسته ای ایران، که آن را همراه با امتیازات بیش از حد به تهران می بینند، مخالفند و هراس دارند که در کلان ماجرا، آمریکا چندان در برابر تجاوز و خرابکاری ایران نایستد.
با حملات موشکی مکرر ایران به عراق و حملات موشکی متحدان حوثی ایران به عربستان و امارات، این هراس کاملا نیرومند می ماند. به نظر می رسد که گفتگوهای هسته ای به سکون رسیده و دولت آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا برای احیای آن تلاش کرده و ریسک ناخرسندی بیشتر دولت های منطقه ای را بپذیرد یا گفتگوهای هسته ای را رها کرده و به چالش بعدی بپردازد: اینکه چگونه به دیگر گزینه های دیپلماتیک و نظامی روی آورد که از دستیابی ایران به بمب هسته ای جلوگیری کرده و امنیت منطقه ای را تضمین می کند. ایران هم به نوبه خود، دیدار بایدن از خاورمیانه را بعنوان سوگیری بیشتر آمریکا با دشمنان منطقه ای تهران ارزیابی خواهد کرد.
روسیه هم، دیگر نقطه چالشی در سفر بایدن است. آمریکا در تلاش است تا ائتلافی جهانی را برای مخالفت با تجاوز روسیه به اوکراین ایجاد کند. با اینحال، کشورهای خاورمیانه، روسیه را بعنوان یک انبار غلات می بینند و شهروندانشان هم این پرسش را دارند که چرا اوکراین می تواند موضوع اتحاد جهانی باشد اما سوریه نمی توانست. بسیاری از آنان هم بیشتر ضدآمریکایی هستند تا هواخواه اوکراین. روسیه همچنین یک بازیگر نظامی در سوریه است و اسراییل با مسکو کار می کند تا اطمینان یابد که می تواند بدون دخالت نیروهای روسی، دارایی های ایران در سوریه را نابود کند.
بنابراین، ذهنیت منطقه این است که آمریکا بر دیگر بخش های جهان و نیز مشکلات داخلی خودش تمرکز دارد و دیگر همچون گذشته، اشتهای چندانی به حل و فصل کشمکش های منطقه ای و رهبری متحدانش ندارد. در واقع، تمرکز قابل فهم بایدن بر انرژی و روسیه، این ذهنیت را تقویت می کند و روشن می سازد که این نگرانی های غیرمنطقه ای است که پیشران اصلی سفر بایدن است و نه منافع مشترک با دولت های منطقه.
دولت بایدن همچنین ادعا می کند که هدف سفرش، ترغیب عربستان سعودی به صلح رسمی با اسراییل است هرچند مقام های آمریکایی بی گمان درک می کنند که یک صلح رسمی بسیار نامحتمل است حتی اگر ریاض و اسراییل، شراکت امنیتی شان را تقویت کرده باشند.
آنچه کار را بر بایدن از این هم سخت تر می کند، آنکه متحدان خاورمیانه ای آمریکا، یک رییس جمهوری جمهوریخواه را ترجیح می دهند. حاکمان منطقه بر این باورند که رهبران جمهوریخواه بیشتر ضدایران و هواخواه اسراییل هستند و کمتر به نگرانی های حقوق بشری می پردازند.
رهبران اسراییل هم بر این باورند که جمهوریخواهان بیشتر طرفدار اسراییل اند و احتمال ایستادگی شان در برابر تهران بیشتر است. از این گذشته، رهبران منطقه ای به درستی درک می کنند که ترامپ یا یک رهبر گسست آور، ممکن است در آمریکا به ریاست جمهوری برسد. به عبارت دیگر، آمریکا بعنوان یک متحد غیرمطمئن و غیرقابل پیش بینی ارزیابی می شود.
هدف دیگری که شاید موفق تر از آب درآید، ترغیب متحدان منطقه ای به همکاری است. آمریکا به طور سنتی، همکاری دوجانبه را ترجیح داده و کشورهای منطقه بیشتر با واشنگتن کار کرده اند تا با یکدیگر. اما با محدود شدن دخالت آمریکا، واشنگتن می خواهد که این دولت ها، تلاشهایشان را ترکیب کنند، چه در مقابله با ایران و چه حل و فصل جنگ های منطقه ای در یمن و لیبی.
اسراییل، با سرویس های گرانسنگ نظامی و اطلاعاتی اش، می تواند نقش مهمی در این بازی داشته باشد و توانمندی های بالایی را به میدان آورد از جمله تامین سامانه های راداری برای بحرین و امارات متحده عربی آنهم در حالی که آمریکا به دلایل سیاسی، تمایل چندانی به این کار ندارد.
آمریکا احتمالا از کمک شرکایش در ادامه جنگ علیه داعش و دیگر گروههای خطرناک جهادی برخوردار خواهد بود. هرچند این نبرد از اهمیت کمتری برای آنان برخوردار است اما آنها نیز نسبت به جهادگرایی خشونت بار نگرانی دارند و خواهان تداوم همکاری های اطلاعاتی و نظامی دیرپا هستند.
شرکای منطقه ای آمریکا هم از چرخش جاری آمریکا به آسیا و اروپا آگاهند و سفر بایدن دگرشی در این ذهنیت نمی دهد. بهترین انتظاری که دولت آمریکا می تواند داشته باشد این است که روشن سازد که ایالات متحده از حیث دیپلماتیک و نظامی در منطقه حضور خواهد داشت حال چه در رویارویی با داعش باشد یا بازدارندگی ایران.
بنابراین، دیدار رییس جمهوری آمریکا یک علامت مفید است حتی اگر دولت های منطقه ناخرسند بمانند. شاید بهترین انتظاری که از این سفر می توان داشت، آن است که تعامل آمریکا با متحدانش در منطقه را، دوباره کلید بزند. چنین هدفی، نویدبخشِ دستاوردهای بزرگ نیست و توان امید داشت که در بهترین حالت، امتیازاتی ملایم بدست آید همچون اعلام این نکته توسط سعودی ها که اندکی نفت بیشتر را پمپاژ خواهند کرد- هرچند امید به بهبود بیشتر در آینده را زنده می دارد.
در حال حاضر، روابط آمریکا با متحدان منطقه ای اش، روابطی تراکنشی است که چندان همراه با اعتماد و احترام نیست. دیدارهای مکرر مقام های رسمی سطح بالا، امکان بیشتری را فراهم می کند تا به واشنگتن گوش دهند و به جای آنکه نگرانی های آمریکا را بی ربط ببینند، یا حتی با آن مخالفت کنند، منافع واشنگتن را در نظر بگیرند.
*درباره نویسنده: دانیل بایمن، عضو ارشد مرکز سیاست خاورمیانه در موسسه بروکینگز است که پژوهش هایش بر مبارزه با تروریسم و امنیت خاورمیانه متمرکز است. وی پیش از این مدیر پژوهش مرکز سیاست خاورمیانه بود. بایمن همچنین استاد برنامه مطالعات امنیتی در دانشگاه جرج تاون است.
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1649472منبع: khabaronline-1649472