وحید امیرخانی بعد از ساخت فیلم کمدی "در مدت معلوم" که به فروش خوبی نیز دست پیدا کرد، با یک تغییر ژانر به سمت سینمای پلیسی و دلهرهآور رفت و اینبار "شاهکش" را کارگردانی کرد. خودش میگوید ژانر وحشت، دلهرهآور و پلیسی از علاقمندیهای اوست. به بهانه اکران شاهکش با او و همکارش عباس نادران که تهیهکنندگی فیلم را برعهده داشته است، گفتگو کردیم.
بعد از ساخت فیلم "مدت معلوم" که یک فیلم کمدی بود و با استقبال خوبی همراه شد، انتظار میرفت که فیلم دوم شما نیز کمدی باشد اما "شاهکش" را برای ساخت انتخاب کردید که در ژانر دلهره و پلیسی بود. چرا؟
امیرخانی: همیشه وقتی فیلم اول فیلمسازی به موفقیت خوبی میرسد و فروش خوبی را کسب میکند دو راه پیشروی توست: راه اول اینکه بدون ریسک همان مسیری را که آغاز کرده بودی؛ ادامه بدهی و تا چند سال بر همان ریل موفقیت حرکت کنی که البته شاید این مسیر برخلاف میل باطنیات باشد. راه دوم اینکه بعد از موفقیت در یک تجربه بخواهی تجربههای دیگری را نیز انجام بدهی و براساس علاقه شخصی خودت فیلم بسازی. طبعا راه دوم ریسکپذیری بیشتری دارد اما من راه دوم را انتخاب کردهام. از ژانرهای مورد علاقه من ژانر وحشت، دلهرهآور و پلیسی است به همین دلیل تصمیم گرفتم تا فیلمنامه شاهکش را بنویسم و بسازم.
داستان فیلم واقعی است؟
امیرخانی: کاملا واقعی نیست اما موضوعی بود که سالها ذهن مرا درگیر خود کرده بود. من در دانشگاه در یک تیم کوهنوردی عضو بودم که در یکی از صعودهایی که در قله توچال داشتیم و در یکی از پناهگاهها که قرار بود شب بمانیم، به ما اعلام شد که جنازهای نصفه پیدا شده و ما تا صبح با آن جنازه ماندیم تا بعد بتوانیم آن را به پایین کوه بیاوریم. این داستان بیش از 18 سال با من بود و مقدمه و بهانهای شد تا فیلمنامه شاهکش را با ارجاع به آن داستان بنویسم.
کل ماجرای فیلم در یک هتل میگذرد آیا نگران نبودید که قصه کشش نداشته باشد تا بتواند مخاطب را تا پایان حفظ کند؟
امیرخانی: ذات همین مسئله برای من جذاب و چالشبرانگیز بود. ما سکانسهایی داشتیم که بیرون از محوطه هتل فیلمبرداری شده بود اما به دلایل مختلف حذف شد و اینکه پایانبندی فیلم نیز کاملا متفاوت بود که آن هم به دلایلی تغییر کرد و اگر این دو نکته در فیلم نبود، قطعا پایان فیلم هیجانانگیزتر و متفاوتتر بود.
چرا ما در سینمای ایران گونههای متفاوتی نداریم و فیلمها بیشتر کمدی است؟
امیرخانی: اولین علت اینکه ما در ژانرهای مختلف در سینماهای ایران؛ فیلم برای اکران نداریم. تهیهکننده سینما؛ تصمیمگیر نهایی است. تهیهکنندگان هم تمایل چندانی ندارند با توجه به اوضاع اقتصادی ریسک کنند و فیلمهایی بسازند که اکران آنها تاکنون در سینما جواب نداده است. بسیاری از تهیهکنندگان به سینما به دید یک بنگاه اقتصادی و مغازه نگاه میکنند و این هنر صنعت را نمیشناسند و ما اگر میخواهیم فیلمهای متفاوت در سینما داشته باشیم قطعا باید تهیهکنندگان متفاوت و شجاعی در سینما حضور پیدا کنند. درواقع امروز تهیهکنندگان ذائقه مخاطبان را تعیین میکنند.
با قبول این پاسخ میتوان گفت که یک سیاست مشخصی برای حمایت از فیلمهای کمدی وجود دارد؟
امیرخانی: درباره سیاستگذاری صحبت نکنیم بهتر است زیرا تنها چیزی که در حوزه سینما و مدیریت سینمایی در کشور وجود ندارد؛ سیاستگذاری است زیرا فیلمنامههایی در سینما نوشته میشود که کاملا بر اساس ذائقه و سلیقه فیلمنامهنویس است و بعد نویسنده فیلمنامه، تهیهکننده اثر؛ کارگردانی را پیدا میکنند تا بتواند اثرشان را بسازد اما وقتی فیلمها ساخته میشود کیفیت آنها نیست که باعث میشود فیلمی اکران خوبی بگیرد یا در جشنواره فیلم فجر انتخاب شود بلکه آنچه مهمتر است و جلوتر از کیفیت حرکت میکند، روابط و اتفاقاتی است که خارج از فیلم و محصول نهایی اتفاق میافتد.
فیلم اول من "در مدت معلوم" و فیلم دوم من "شاهکش" به همین دلیل از جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شدند اما بعد دیدیم که در اکران استقبال خوبی از این دو فیلم شد درحالیکه هر دو سالی که فیلم من در جشنواره شرکت کرده بودم، هیچکدام انتخاب نشدند بلکه آثاری انتخاب شدند که نه تنها در جشنواره بلکه در گیشه نیز موفق نبودند و بعدها حتی هیچ اسمی از آنها برده نشد.
امسال اولین سالی بود که پس از چند سال آمار فروش فیلمهای غیرکمدی و اجتماعی بیشتر از فیلمهای کمدی بود. این مساله یک پیام برای مسئولانی که بخواهند گوش شنوایی داشته باشند، دارد. به نظرتان آیا آنها به این مسئله توجه میکنند؟
عباس نادران: برخلاف ادعایی که مدیران وزارت ارشاد دارند که میگویند سینما برای آنها به عنوان یک عنصر فرهنگی کاملا مهم است و باعث ارتقای سطح فرهنگی جامعه میشود، در عمل میبینیم که آنچه برای مدیران وزارت ارشاد مهم است فقط بحث فروش و استقبال مخاطبان از گیشه است و به نوعی به سینما به عنوان یک بنگاه اقتصادی نگاه میکنند و شاهد مثال آن اکران راحتِ کمدیهایی است که بسیاری آنها را کمدیهای سطح پایین اعلام میکنند و حتی در تولید و روند گرفتن مجوز نیز سختی زیادی ندارند درحالیکه وزارت ارشاد باید کمک کند تا گونههای مختلف سینمایی اکران شود.
مثلا چرا بنیاد سینمایی فارابی باید روی فیلمهایی سرمایهگذاری کند که هیچ ارتباطی به ماموریتهایش ندارد؟ و من تهیهکننده که میخواهم ژانر متفاوتی را در سینما تجربه کنم و فیلم غیرکمدی بسازم؛ از یکسو مواجه میشوم با تهیهکنندگانی که به اکران کمدی علاقه دارند و از سوی دیگر مجوزم را باید از وزارت ارشادی بگیرم که تمایلی به حمایت از گونههای دیگر سینما به جز کمدی ندارد؟
اگر فیلمهای غیرکمدی همچون فیلمهای اجتماعی و پلیسی اکران شدند و موفق بودند؛ هیچ ارتباطی به وزارت ارشاد ندارد بلکه به تلاشهای کارگردان و تهیهکننده اثر برای ساخت و اکران چنین فیلمهایی ارتباط دارد و به نوعی آنها با کیفیت اثرشان؛ خودشان را به سینما تحمیل کردند. شاهد مثال این قضیه این است که وقتی مثلا در تیر و مرداد تابستان امسال فروش فیلمها ضعیف بود در راهروهای ارشاد میشنیدیم که مدیران دلیل اکران ضعیف را نبود فیلمهای کمدی میدانند اما هرگز نمیگفتند ما به فیلمهای اجتماعی بها ندادیم و آنها را اکران نکردیم درنتیجه فروش فیلمها کاهش پیدا کرد. پس این ارشاد است که به تهیهکننده و کارگردان میگوید تا کمدی بسازند.
با این اوصاف چه انگیزهای باعث شد تا شما "شاهکش" را بسیازید زیرا کارگردان و نویسنده دوست دارند تا تجربه جدیدی را انجام بدهند و شاید فروش خیلی اولویت اول نباشد اما برای تهیهکننده و سرمایهگذار بسیار مهم هستند؟
نادران: طبیعی است که هر تهیهکنندهای به بازگشت سرمایه فکر میکند اما سرمایهای که میگذارد صرفا مادی نیست. تهیهکننده نیز دوست دارد کاری را انجام بدهد که فضاهای جدید را برایش ایجاد کند و تجربههای جدیدی را برایش به ارمغان بیارود والا ساختن فیلمهای کمدی و بخصوص کمدیهای دمدستی که این روزها شاهد اکران آن هستیم، کار آسانی است. از سویی دیگر یکی از بخشهای مهمی که باید جلوی فیلمهای سطحی و تزریق سطحینگری به جامعه مخاطبان سینما بایستد و مقاومت کند، همین تهیهکنندگان هستند زیرا متاسفانه امروز آنچه در ذهن مردم از سینما شکل گرفته به معنای فیلم کمدی است که آنهم فقط دو بازیگر خاص در آن حضور دارند.
باتوجه به اینکه مثلا مجید صالحی بازیگر کمدی است که بیننده او را با این گونه آثار میشناسد، شما نگرانی نداشتید که حضورش در نقش جدی ریسک بالایی داشته باشد؟
امیرخانی: بازی مجید صالحی نکات و ریزهکاریهایی دارد که برای من جالب بود و از ابتدا نیز قصد داشتم این نقش را به او بدهم و خوشبختانه در اکران نیز مخاطب با نقش و فیلم ارتباط خوبی برقرار کرد.
وضعیت اکران فیلم چگونه است و آیا از وضعیت فروش راضی هستید؟
نادران: وضعیت فروش فیلمها به صورت کلی خوب نیست و طبعا شاهکش نیز تابعی از این وضعیت است اما آنچه ما را بیشتر از دیگران اذیت میکند اجازه ندادن به ما برای استفاده از همه ظرفیتهای تبلیغاتیمان است. ما اجازه نداشتیم از تصویر مهناز افشار در بیلبوردهای شهری و تبلیغات تلویزیونی استفاده کنیم درحالیکه فیلم پیش از ما براحتی این کار را انجام داد یا برای حمید صفت؛ خواننده تیتراژ فیلم؛ مجوز صادر نشد و نمیدانیم چرا ارشاد اینقدر درباره استفاده از مهناز افشار و حمید صفت سختگیری میکند!
هر فیلمی که ساخته میشود از زمان ساخت تا اکران فاصله زیادی را طی میکند مانند فیلم شاهکش که دو سال اکران آن طول کشید در این بین ممکن است هزار و یک اتفاق برای عوامل و بازیگران آن رخ بدهد. چرا باید ارشاد به خاطر رفتار یک بازیگر کل فیلم را نادیده بگیرد و اصولا رفتار هنرمندان در زندگی شخصیشان چه ارتباطی به محصولی دارد که آنها در آن بازی میکنند؟!