به گزارش رویداد ایران و به نقل از خبرآنلاین، مرتضی عقیلی، بازیگر و کارگردان پیشکسوت که پس از انقلاب اسلامی کشور را ترک کرده بود، این روزها پس از ۴۳ سال دوری از وطن، با نمایش «فلزات چکشخوار» به نویسندگی و کارگردانی آرش سنجابی در تالار حافظ روی صحنه است.
او در مورد سختیهای مهاجرت چنین میگوید: «در آنجا تلاش کردم کار تئاتر انجام دهم اما تجربههای موفقیتآمیزی نبود و به لحاظ روحی افسرده شدم و مدام در خانه بودم و بیشتر اوقات گریه میکردم. پدر و مادرم را زمانی که در غربت بودم از دست دادم و به لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم. تنهایی در خیابان قدم میزدم و برایشان اشک میریختم. در مقطعی از زمان، شبها تب و لرز میکردم و به مرور رنجور و رنگپریده شدم. در مراجعه به پزشک به من گفته شد که مبتلا به سل شدهام و همه اطرافیانم باید قرنطینه شوند. خیلی به لحاظ ذهنی درگیر شده بودم و به همین خاطر به فرهنگ لغات معین مراجعه کردم تا ببینم درباره بیماری سل چه چیزهایی نوشته است. در آن فرهنگ لغت آمده بود که بیماری سل یعنی «مرض دق» و علائم آن را هم نوشته بود. یک شب با خودم شروع به فکر کردن و حرف زدن کردم درباره این که چه کسی هستم و در غربت چه میکنم، کسی من را نمیشناسد و با من سلام و احوالپرسی نمیکند. با خودم کنار آمدم و به سراغ کارهای دیگر گشتم و به عنوان راننده امداد خودرو مشغول به کار شدم و حدود ۳ سال به آن کار مشغول بودم.»
عقیلی که در همان اوایل سالهای مهاجرت و در شرایط سخت مالی، پیشنهاد فعالیت سیاسی را رد کرده بود، میافزاید: «با وجود این که زندگیام در غربت به لحاظ مالی سخت بود، پیشنهاد فعالیت سیاسی را نپذیرفتم زیرا هیچوقت آدمی سیاسی نبوده و نیستم و عاشق مردم و کشور ایران هستم. در زندگی من پروندهای مبنی بر انجام کاری خلاف وجود ندارد زیرا فقط به هنر فکر میکردم و فکر میکنم و با هنرم زندگی میکنم.»
متن کامل این گفتوگو را در مرتضی عقیلی: آرزویام این بود که در ایران روی صحنه بروم/ تحقق یک رویای ۴۰ ساله بخوانید.