این نمایشگاه گرچه تصویری از تحولات هنر در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۳ بیان میکند، اما دریچهای را هم برای تامل در سالهای پس از آن میگشاید که بعد از انقلاب چگونه تصویری از هنر انقلاب ترویج شده است و آیا هنر انقلاب فقط همان است که نهادها و تریبونهای رسمی گفتهاند؟ این نمایشگاه انکار قالبی است که از هنر انقلاب، پس از انقلاب ساخته و ترویج شده است.
از دریچه خوانش تاریخی، این نمایشگاه، نسبت به بیشتر نمایشگاهها و روایتهای رسمی با واقعیت هنر انقلاب در این چهار دهه با تردید مواجه میشود؛ روایتهایی ایدئولوژیک و سیاسی که هنر انقلاب را در آثار، هنرمندان و نهادهایی خاص محدود کرد، آثاری را از هنرمندانی که با انقلاب و تحولات اجتماعی آن دوره نسبت دارند، اما ممکن است در محدوده مطلوب سلایق نگاه و قالب سیاسی و ایدئولوژیک آنها نباشد، نادیده گرفت. هرچند وضعیت آثار، هنرمندان و نهادهایی هم که به عنوان اصل و تمامیت هنر انقلاب معرفی شدند، ثابت نماند، سیال و متغیر بود و در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی و تغییر نگرشها، مرزهای محدوده همان آثار و هنرمندان هم مدام تغییر کرد. هنرمندانی از این دایره بیرون زدند، افرادی را هم از این دایره خارج کردند. گاهی بستر و زمینه خارج شدن و خارج کردن هنرمندان به هم نزدیک بود یا از یک اتفاق و موضوع نشات میگرفت. افراد جدیدی را به محدوده هنر انقلاب وارد کردند، و به نام هنر انقلاب، نهادهای جدیدی ساختند. آثار هنر انقلاب عمدتا رویکردی صریح و آشکار برای بیان شور انقلابی دارند.
در نمایشگاه «آینه در آینه»، آثار و هنرمندانی هم هستند که تاکنون در رویدادهای هنر انقلاب غایب بودند. بعضی از این آثار متاثر از فضای تحولات اجتماعی و انقلاب هستند بدون اینکه مشتهای گره کرده و فریاد مردم و توده و خون و پیوند با عناصر مذهبی را در خود داشته باشند و شور و شعارهای انقلابی را صریح با تصویر فریاد بزنند. آثاری که کمی تلویحی و پوشیده آنچه را در پیرامون زمانی، مکانی و اجتماعی میبینند، بیان میکنند و امکان خوانشهای گستردهتر و متنوعتری را حتی فارغ از زمان و مکان فراهم میکنند. این نمایشگاه، نامها و آثاری را کنار هم قرار داده که نگاه قالبی چهار دهه بین آنها مرز و دیوار کشیده است و حالا موزه هنرهای معاصر تهران به عنوان گنجینهای از آثار هنر مدرن که پیش از انقلاب بنا شده، آنها را کنار هم در یک نمایشگاه ارائه میکند.
غریب است که برگزاری نمایشگاهی عادی با یک خوانش تاریخی رویداد متفاوتی در هنر انقلاب دیده میشود، به این دلیل که رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی را محور قرار نداده و سعی کرده بیشتر خوانش تاریخی را دنبال کند. چنانکه در عنوان نمایشگاه (آینه در آینه) هم آمده است با قرار دادن یک آینه در برابر آینه دیگر (هنر انقلاب)، خوانشهای متعدد و متکثری از هنر انقلاب ممکن است، و این نمایشگاه یک خوانش تاریخی است از آثار هنری که محصول شرایط تحولات اجتماعی و سیاسی ۱۳۶۳-۱۳۵۳ است.
این نمایشگاه، نمونهای از ارتباط بستر اجتماعی و هنر است و با توجه به ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زمانی و مکانی در مفهوم هنر انقلاب قابل تحلیل است. هرچند برای هنر انقلاب که پاسخی به شرایط اجتماعی است و برای مشخصههای آن نمیتوان مرزهای روشن و مشخصی را ترسیم کرد، چنانکه هنر اجتماعی و اعتراضی هم در مرزهای مشخص و ثابتی تعریف نمیشوند.