به گزارش خبرنگار ایلنا، سیدامیر سیدزاده تهیهکنندهای است که نام او را همراه آثاری زیادی شنیدهایم. «مادر قلب اتمی»، «تعارض»، «شماره ۱۷ سهیلا»، و «خانهای شیشهای» برخی از فعالیتهای سیدامیر سیدزاده در مقام تهیهکننده است. با این تهیهکننده درباره چالشهای روز سینمای ایران؛ از برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر تا مشکلات پروانه ساخت، گپی زدهایم که در ادامه میخوانید:
بعد از مدتها دوباره سینما جان دوبارهای گرفته است و شاهد فروش خوب فیلمها در گیشه هستیم. این روزها سینما در تب و تاب برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر نیز است، سیاستهایی که درباره نحوه برگزاری جشنواره ملی فیلم فجر و بازگشایی سینماها با ظرفیت ۱۰۰ درصد سالنها اعمال شده است را چطور میبینید؟
زمانی که زمینه ریشهکن کردن ویروس کرونا با تدبیرهایی که اتخاذ شده بود، به وجود آمد، قاعدتا ظرفیت سینماها از ۵۰ درصد به ۱۰۰ درصد رسید و به طبع آن مردم از فیلمهای اکران شده استقبال کردند. همانطور که میبینید فیلمهایی که بیشتر جنبه سرگرمی داشتند مانند «گشت ارشاد ۳» و «دینامیت» از اقبال خوبی برخوردار شدند و فروش چشمگیری در گیشه داشتند و بقیه فیلمها هم به نوعی از غربت در آمدند و به حداقل فروشی رسیدند. تمام اینها نتیجه از بین رفتن ویروس کروناست. این تمهیدات را باید در دولت قبلی انجام میدادند اما متاسفانه کاری نکردند و دست روی دست گذاشتند. حال در این دوره، مسئولان سینمایی دست به برخی اقدامات زدهاند که به هر حال از بی عملی و بی اقدامی بهتر است.
جشنواره فیلم فجر هم بدون تردید مهمترین رویداد سینمای ایران است که همیشه با تمام کم و کاستیها باعث گام نهادن سینما در مسیر رو به جلو بوده است. در چهلمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر، حدود ۹ فیلم اولی داریم و مابقی جزو فیلمسازان شناخته شده کشور هستند. ای کاش فیلمهای جشنواره از ژانر و تنوعهای مختلفی برخورد بود تا سلیقههای متفاوتی را هم دربرگیرد و راضی کند. البته این جشنواره در موقعیتی بعد از تقریبا دو سال تعطیلی مطلق سینماها برگزار میشود و همین موضوع زمینهای برای به وجود آمدن نشاط و بازگشت شور و شوق و سینما رفتن مردم است. به هرحال جشنواره ملی فیلم فجر ویترین سینمای ایران است. امیدوارم که برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره انتخاب شود، زیرا امکانات خوبی برای پذیرایی از عوامل جشنواره و فیلمها در آنجا وجود دارد و دسترسی مناسبی که اهالی هنرمندان و رسانهها میخواهند برای تماشای فیلمها فراهم میکند. اگر این امکان میسر شود، اتفاقات در وجهه خوب بودنش تکمیل میشوند و امسال میتوانیم پس از دوسال تعطیلیهای پیدرپی، جشنواره خوبی را شاهد باشیم.
موضوعی که امسال زیاد به آن پرداخته میشود کنار گذاشته شدن فیلمهای قابل توجهی است که توسط هیات انتخاب رد شدند. بسیاری فیلمها بودند که یا مراحل تولید آن زمانبر بودند و یا در سلیقه هیات انتخاب نبودند و تایید نشدند. جشنواره مخاطبان بسیاری دارد و فیلمها برای مردم هم اکران میشود. این مسئله که طیف وسیعی از فیلمها مشابه، یکدست و هم خاستگاه هستند، به سینما آسیب نمیزند؟
واقعیت مطلب این است که تکثر سلایق، خودش را در مردم نشان میدهد؛ نه در سلایق مسئولان برگزارکننده و هیات انتخاب جشنواره ملی فیلم فجر. توده مردم هستند که باید سینما را در تمام ابعاد ببنند و قضاوت کنند. اگر بخواهیم مردم استقبال بیشتری کنند و سینماها به عنوان صنعتی که پس از دو سال تعطیلی، چرخش بچرخد، باید تکثر سلیقه را رعایت کنیم. اگر غیر از این عمل کنیم، جامعه به سمت انحصاگرایی میرود. در این صورت حداکثر دو سلیقه را پوشش میدهیم و قشرهای مختلف در جامعه، سینما را کنار میگذارند. ژانر کمدی، درام اجتماعی در ایران جا افتادهاند؛ اما ما ژانر وحشت، معمایی، پلیسی و غیره را هنوز در سینما نداریم. این نقص بزرگی برای سینمای ایران است. باید امکاناتی قائل شویم تا کارگردانان خوب ما به سمت ساخت چنین ژانرهایی بروند و این فیلمها دیده شوند. زیرا به عنوان مثال بخشی از این جامعه ۸۵ میلیونی، طرفدار ژانر وحشت هستند. چرا باید از سینما بیسهم باشند؟ برای مثال میگویم «گشت ارشاد۳» و «دینامیت» فروش خودشان را بنا بر سلیقه عمومی جامعه داشتند و فیلم دیگری هم مانند «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی دارم که درامی اجتماعی است و حرف برای زدن دارد، گیشه موفقی داشتند. حتی باتوجه به این که فیلم «آتابای» به زبان ترکی است، مخاطبان خودش را دارد و فروش ۴ میلیاردی هم تاکنون داشته است. در لابهلای فیلمهای کمدی پر فروش، چنین فیلمهای شریف و اجتماعی، فروش خودشان را هم دارند و اتفاقا بخشی از مخاطبان را که شاید فیلم دیگری را نبینند به سینما میکشاند. ما نباید انتخابهایمان برای فیلمهای جشنواره، را محدود کنیم. باید از تمام ژانرها و سلیقه در جشنواره ملی فیلم فجر استفاده کنیم زیرا به اصلاح تنور جشنواره را گرمتر میکند و موجب استقبال مردم میشود. فیلمساز با آثارش حرف میزند و اگر اثر خوبی بسازد، در جامعه هم موفق ظاهر میشود. فیلمهایی بودند که بازیگران چهره داشتند اما در گیشه و میزان مخاطبان شکست خوردند؛ زیرا مخاطب اثر خوب و بد را تشخیص میدهد. اعتقاد من این است که برای انتخاب فیلمها، هیات انتخاب سعه صدر بیشتری داشته باشند و به تنوع سلیقهها، تفکر و ژانرها توجه کنند. همین مسئله موجب میشود تا مخاطب هم برای تماشای اثر به سینما بیاید و صنعت سینما هم با وجود تکثر ژانر، به سمت و سوی اصلی خودش میرود. کمااینکه اقتصاد سینما هم دچار تحول خواهد شد.
یکی از دلایلی که فیلمسازان ما به سمت تنوع تولیدات در ژانرهای مختلف نمیروند، این است که صرفا فیلمهای کمدی در گیشه میفروشند. طی این چند دهه اخیر، به سینمای کمدی به اندازهای بها دادهایم که ذائقه مخاطب هم گویی تغییر کرده است. زمانی که حتی در برگزاری بزرگترین رویدار سینمای ایران (جشنواره ملی فیلم فجر) اجازه ورود به ژانرهای مختلف نمیدهیم، هنرمندان هم رغبت رفتن به این سمت را از دست میدهند. در نتیجه یا همان روند ژانر کمدی و اجتماعی را ادامه میدهند یا نهایتا به سراغ نمایش خانگی و سریال سازی میروند. چرا این معضل مورد بررسی قرار نمیگیرد؟
نهادهای مرتبط با این معضل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز بنیاد سینمای فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هستند. باید در یک همفکری بزرگ و کلان، سیاستهایی را اتخاذ کنند تا فیلمهایی که فیلمساز برای ساخت آن باید ریسک کند را مورد حمایت قرار دهند تا کمکم ترس سینماگران بریزد و خودشان به این سمت حرکت کنند. این روند حمایت مرکزها در ابتدا، موجب میشود تا تنوع ژانر در سینما را شاهد باشیم. قاعدتا تهیهکننده و سرمایهگذار برای تولید هر فیلمی، به فکر بازگشت سرمایه هم هستند؛ اما اکنون این تصور وجود دارد که بازگشت سرمایه تنها با فیلمهای کمدی امکانپذیر است. جالب است که هر چه فیلم سخیفتر باشد، اعتماد به بازگشت پول هم بیشتر است. این تفکر برای سینمای ایران زیبنده نیست. نهادهای متولی فرهنگی باید به ساخت فیلمها کمک کنند تا در سینما شاهد تنوع ژانر مطابق با سلایق مخاطبان باشیم. هنر جزو ابزارهایی است که میتواند به پویایی اندیشه کمک فراوانی کند. گاهی یک فیلم میتواند تغییرات بنیادینی در جامعه ایجاد کند؛ اما فیلمساز چون حمایتی نمیبیند به سمت تولید نمیرود. به هر حال سرمایهگذار هم اطمینان بازگشت پولش را ندارد. پس وظیفه مسئولان این است که برای رسیدن به چنین درجهای، به سینما و فیلمساز کمک کنند.
مدتی است که سازمان سینمایی و امور سمعی بصری و بنیاد سینمایی فارابی به دنبال این هستند که بودجهها را افزایش دهند تا شاید رونقی در تولیدات سینمایی داشته باشیم. به نظر شما رفتن به سمت دولت و مجلس شورای اسلامی میتواند برای سینما تاثیر مناسبی داشته باشد؟
نیاز سینما افزایش بودجه است. اگر بودجهای وجود نداشته باشد، سینما نمیتواند حرکت کند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زیرنظر دولت اداره میشود و رئیس سازمان سینمایی به عنوان معاون وزیر، موظف است برای ارتقای سینمای ایران هر کاری که میتواند را انجام دهد. یکی از آن کارها استفاده از بودجههای دولتی است که برای سینما اختصاص دارد. به نظر میرسد محمد خراعی (رئیس فعلی سازمان سینمایی و امور سمعی بصری) طی این مدتی که مسئولیت سینما را بر عهده گرفته در حال رایزنی برای جذب همین بودجههای دولتی است تا سهم سینما را از بودجه عمومی دوباره پس بگیرد و هم اینکه کمکی برای بخش خصوصی باشد تا بتواند در این شرایط اقتصادی کار فرهنگی کند.
در انتصابات جدید، برخی اعضای هیات مدیره بنیاد سینمای فارابی را افراد غیرسینمایی و فرهنگی تشکیل میدهند که در دولت مناسب اقتصادی دارند؛ آیا موافق این اتفاق هستید؟
بله، بسیار خوب است زیرا این افراد باید روی کار بیایند و در حجم بسیاری از درآمدهای کلان خودشان را به سینما و هنر اختصاص دهند تا برخی مشکلات ما رفع شود. همان طور که گفتم سینما با تزریق پول به حیات خودش ادامه میدهد. برخی هنرمندان در کشور، جز هنر مخصوص خودشان، کار دیگری بلد نیستند و نیاز به امکانات حمایتی دارند. در صندوق حمایتی هنرمندان به برخی امورات جزیی این هنرمندان رسیدگی میشود اما ورود منابع پولساز در سینما و هنر باعث میشود ما نتیجه بهتری در این حوزه داشته باشیم.
برای سال جدید سیاستهای ابلاغ شد که تولید و اکران فیلمهای سخیف کمتر شوند. از نظر شما برای رسیدن به چنین هدفی باید به هنرمندان این نکته را ابلاغ کرد یا از راههای تشویق و ترغیب استفاده کرد؟
به اعتقاد من فیلمساز باید با اطمینان از چیزی که میسازد در رقابتی سالم شرکت کند. اکنون پروانه ساخت داریم و من آن را از ریشه اشتباه میدانم. از نظر من باید در ابتدا فیلمساز اثرش را تولید کند، اگر مطابق با سیاستهای فرهنگی جامعه باشد و در ساختار درست شکل گرفته باشد، قاعدتا سینمادار از این اثر استقبال میکند. حال اگر این اثر حرفی برای گفتن نداشته باشد، سینمادار هم آن را از چرخه اکران حذف میکند در نتیجه مخاطبی هم سمتش نمیرود. به جای آن که در شورای پروانه ساخت برای سانسور فیلمها برنامهریزی کنیم، بهتر است قانون و سیاستهایی را اعمال کنند تا هر فردی که میخواهد در همان چارچوب اثرش را تولید کند. دیگر پروانه ساختی لازم نیست و مستقیم برای پروانه نمایش میرود که اگر طبق همان قانون باشد، اکران شود.
با توجه به تجربه همکاری شما با مراکز مختلف فرهنگی و همکاری با آنها امسال شاهد بودیم که حتی فیلمهای جریانهای نزدیک به دولت هم از جشنواره کنار گذاشته شد؛ به عنوان مثال فیلم سینمایی «مسیح پسر مریم» ساخته سازمان هنری و رسانهای اوج بود و برای حضور در چهلمین جشنواره ملی فیلم فجر تایید نشد و بازخوردهای فراوانیهای داشت. شما چه نظری دارید؟
اطلاع دقیقی درباره این فیلم ندارم اما به عقیده من سازمان هنری و رسانهای اوج، چارچوب تفکریاش مشخص است، درنتیجه ریسک نمیکند. در واقع از ساخت این فیلم هدف داشته و شاید در زمان ساخت فیلم، فیلمسازش با این سازمان دچار مشکل شده باشد. به هر حال ممکن است برداشتی یا مطلبی گفته شده که مطابق متولیان فرهنگی نبوده است. ما از ریز جزییات خبر نداریم؛ اما اوج، جزو ارگانهایی است که سیستم فکریاش معلوم است و پولی که هزینه میکند هم حساب شده است. با جریانی که راه افتاده فکر میکنم در نهایت «مسیح پسر مریم» در نمایش عمومی هم دچار مشکل شود. همانطور که گفتم چیزی به اسم پروانه ساخت باید از بین برود تا فیلمساز دیگر سرمایهاش را به خطر نندازد که دور از چارچوب اثری را تولید کند. این روش بهتر جوابگوست تا این که به هنرمندان دستور حذف و ساخت و… بدهیم. ضمن آن که با حذف فیلمهای سخیف موافق هستم؛ زیرا به اندازه کافی به بنیان خانوادهها و ارزشهای اخلاقی و انسانی ضربه وارد شده و بهتر است همانطور که در سیاستهای جدید گفته شد، دیگر تولید نشوند. ما میتوانیم و این پتانسیل را در بین سینماگران داریم که فیلم کمدی خوب و خانوادگی بسازیم.