به گزارش خبرنگار مهر، سریال «پلاک ۱۳» این شبها روی آنتن شبکه سه سیما میرود و تاکنون حدود ۲۸ قسمت از این سریال پخش شده است. این سریال به کارگردانی آرش معیریان ساخته شده است و قبل از پخش گفته میشد قرار است بازگشتی به سریالهای ۹۰ شبی تلویزیون باشد.
حالا پس از گذشته حدود یک ماه از آغاز پخش این سریال آرش معیریان از انگیزههای خود و البته حواشی پخش این مجموعه تا به امروز میگوید.
معیریان تا پیش از «پلاک ۱۳» کارگردانی مجموعههایی چون «جلالالدین»، «پیدا و پنهان»، «سایه روشن» و «بیگانهای با من است» را در کارنامه کاری خود داشته است.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی خبرگزاری مهر با آرش معیریان به بهانه پخش سریال «پلاک ۱۳» است.
* ابتدا از شروع سریال «پلاک ۱۳» بگویید چه شد که سراغ یک مجموعه تلویزیونی رفتید؟
اول به یک نکته اشاره کنم. گاهی اوقات ما دقت نمیکنیم که کمدی ساب_ژانرهایی دارد که کاملاً با هم متفاوت هستند و همه را با یک چشم نگاه میکنیم. طنز کلامی، کمدی سیاه، کمدی فارس، کمدی گفتار، اسلپ استیک، هجو، هزل و… همه اینها شقوق مختلف از ژانر کمدی هستند که با هم فرق دارند ولی در کلیات، کمدی نام دارند.
نکتهای که موقع خواندن متن سریال پلاک ۱۳ من را جلب کرد این بود که در هر قسمت علاوه بر اینکه خط قصهای را دنبال میکند و محتوای قابل دفاعی دارد، این ویژگی را دارد که در قسمتهای مختلف ساب ژانرهای مختلف کمدی را تجربه میکنیم و به همین دلیل سلیقههای مختلفی که به انواع مختلف کمدی میخندند را میتواند جذب کند. به نظرم مهمترین ویژگی و قابلیت پلاک ۱۳ همین موضوع است.
* در کمدیهای خارجی ما با انواع شوخیها مواجهیم که خیلی از آنها را در فرهنگ خود جایز نمیدانیم اینها به نظر شما خط قرمز تعبیر میشود؟
مسائل خط قرمز در همه کشورها بسته به سطح فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی آن جامعه وجود دارد و به نظرم هیچ کجا نیست که خط قرمز نداشته باشد. من هم برای این موضوع کاملاً احترام قائلم و به نظر میرسد که این گزاره که سینما یا رسانهای بدون خط قرمز در جهان وجود دارد گزاره اشتباهی است. بله سطح و شکل آن در کشورهای مختلف متفاوت است اما کلیات آن در همه جا وجود دارد. به اینها باید اضافه کنیم که وقتی داریم کار طنز میکنیم باید بدانیم که مخاطبین تلویزیون از کودک ۷-۸ ساله تا پیرزن و پیرمرد ۹۰ ساله را شامل میشود و این یعنی باید نگاهمان را در شوخیها و کیفیت سریال تنظیم بکنیم.
* نگارش این سریال به شکل گروهی بود اما اکثراً نویسندگان جوانی بودند که شاید کمتر شناخته شده بودند کار کردن با آنها چطور بود؟
اتفاقاً گروه نویسندگان ما علاوه بر اشتیاق و انگیزه، یک ویژگی مهم دیگر هم داشتند. وقتی که من میبینم دانش فهم درام در نویسندگان متن وجود دارد، منِ سازنده متقاعد میشوم تا دانستهها و داشتههایم در فرم را به کار ارائه و اضافه کنم و ترکیب خوبی در کار شکل میگیرد. حتی اگر دقت کرده باشید ما یکسری گرتهبرداری هایی از آثار ژانرهای کلاسیک سینمای جهان در سریال داشتیم. مثلاً در برخی سکانسها، کمدی وسترن اسپاگتی را به لحاظ فرمی تجربه کردیم یا مثلاً نگاههای آزادانهای به برخی آثار شاخص سینمای جهان مانند «دردسرهای هری» آلفرد هیچکاک یا «سیبی پر از معجزه» فرانک کاپ را داشته و از قابلیتهای کمیک آنها بهرهمند شدهایم. این مسائل برای آنها که علاقهمند به سبکهای جدی و کلاسیک سینمای جهان هستند هم جذاب بوده است. من بازخوردهای متعددی از علاقهمندان به سینمای کلاسیک جهان که چندان هم رابطهای با آثار طنزِ کشورمان ندارند داشتهام که همین گرته برداریها و ارجاعات و نگاهها به سینمای کلاسیک جهان برایشان جذاب بوده است.
* علیرغم اینکه شما به این چهرههای جهانی ارجاع میدهید، انتقاداتی هم همواره نسبت به شوخیهای شما در آثارتان مطرح میشود این سریال هم با انتقاداتی نسبت به شوخیها مواجه شد. نظر خودتان چیست؟
اتفاقاً دوست دارم درباره محتوای سریال به طور مفصل حرف بزنیم. چرا که معتقدم وقتی میتوانیم با ساخت آثار نمایشی داستانی کاری بسازیم که مخاطب داشته باشد، موظفیم کاری بسازیم که به لحاظ محتوایی هم حرفهای جدی برای گفتن داشته باشد و پرملات باشد. اگر سریال پلاک ۱۳ را به طور کامل تماشا کرده باشید، دیدهاید که در هر قسمت و جدا از مسائل طنز و خنده دار، حتماً یک پیام اخلاقی جدی که برگرفته از فرهنگ و سنت و اعتقادات دینی و مسائل اجتماعی ما است در دل سریال جا گرفته است.
ما به طور خاص روی این مسائل تمرکز جدی داشتهایم. اینکه مثلاً دروغ چه بلایی میتواند بر سر یک خانواده بیاورد، یا سوءاستفاده از جایگاههایی که قابلیت آن را نداریم چه بلایی بر سر خودمان و سایر افراد میآورد، یا طمع چه آتش خانمانسوزی است و مسائل مختلف دیگری از این دست. اتفاقاً معتقدم اگر بخواهیم بدون حب و بغض و پیش داوری به مهندسی محتوای سریال پلاک ۱۳ نگاه کنیم حتماً در هر قسمت بار معنایی و محتوای جدیای را در بستر مفاهیم فرهنگی اعتقادی و اجتماعی خودمان میبینیم. و به این خاطر که مردم بدون حب و بغض و پیش داوری به تماشای این آثار مینشینند برای همین حس خوبی نسبت به پلاک ۱۳ دارند. و وقتی مردم با من ارتباط میگیرند به طور جدی نسبت به این محتواها و مفاهیم اشاره دارند و این موضوع برای من خوشحالکننده است.
مگر میشود یک اثر با آن مضمونها از فیلترهای مختلف صداوسیما بگذرد و به پخش برسد؟ من منکر ضعفها یا اشتباهات کار نیستم چراکه هیچ کاری خالی از اشتباه یا ضعف نیست، اما اینکه چنین حکم کلی صادر میکنند اولاً بی انصافی است و دوماً نشان از عدم شناخت از فضای تولید در رسانه ملی* غیر از پیامهای اخلاقی و نتیجهگیری های محتوایی، شوخیها چطور؟ شوخیهایی که غیرمتعارف معنا شد؟
ببینید ما فرامتن زده شدهایم. این «ما» که میگویم منظورم بیننده عام نیست که تلویزیون یا سینما را پیگیری میکند. به نظرم عمدتاً جریان شبه روشنفکری ما را تبدیل به آدمهایی فرامتن زده کرده که فکر میکنیم چون در یک حوزه متخصص هستیم اجازه داریم در حوزههای دیگر هم اظهارنظر کنیم و فراتر از اظهارنظر اقدام به مصادره به مطلوب محتوایی آثار هم بکنیم و آنچه را که ما از اثر میفهمیم به عنوان مقصود اصلی سازنده اثر معرفی کنیم. حال آنکه ممکن است این فهم ناقص یا نادرست شکل گرفته باشد.
واقعاً چطور میشود فکر کنیم که پلاک ۱۳ بر مبنای چنین شوخیهای سخیفی که شما به آنها اشاره کردید ساخته شده است؟ روشن است که کسانی که چنین ادعاهایی میکنند اولاً چشم به واقعیتهای مضمونی سریال میبندند و اساساً بر مبنای چند برش چند ثانیهای از یک سریال که تا به حال بیست و چند قسمتش پخش شده، قضاوت میکنند و دوماً ساختار تولید یک اثر را در تلویزیون نمیدانند.
مگر میشود یک اثر با آن مضمونها از فیلترهای مختلف صداوسیما بگذرد و به پخش برسد؟ من منکر ضعفها یا اشتباهات کار نیستم چراکه هیچ کاری خالی از اشتباه یا ضعف نیست، اما اینکه چنین حکم کلی صادر میکنند اولاً بیانصافی است و دوماً نشان از عدم شناخت از فضای تولید در رسانه ملی. انگار که همه چیز در توافق بین یک نویسنده و کارگردان و تهیه کننده شکل میگیرد و هیچکس دیگری حواسش به هیچ چیز نیست. برای قضاوت درباره هر اثری، چه سریال ما و چه هر اثر نمایشی دیگری اولین اصل بدیهی این است که اثر را دیده باشیم نه اینکه بخواهیم بر مبنای یک برش و دو برش قضاوت کنیم.
* به هر حال واقعیت این است که معمولاً کسی به پروسه تولید در صداوسیما و فیلترها توجه نمیکند و خودش دست به معنا کردن شوخیهایی که میبیند میزند، فضای مجازی هم اینها را ضریب میدهد. هر چند خود شما اهل فضای مجازی نیستید که البته یک ویژگی خوب هم هست.
ببینید من یک فیلمسازم و هیچ وقت خودم را محدود به یک ژانر نکردهام. برای همین وقتی کارنامه کاری من را نگاه میکنید میبینید که ژانرها و قالبهای و گونههای مختلف را تجربه کردهام، چرا که معتقدم ماهیت تصویر متحرک آنقدر جذاب است که هر کدام از آنها و گونههای آن میتواند بخشی از مخاطب را همراه خود کند. من در لبنان فیلم سیاسی ساختهام، فیلم پلیسی ساختهام که در جشنواره فیلم مسکو جایزه گرفته و دهها کار دیگر.
نمیدانم چرا برخی انسانهای نامتخصص و غیرمسئول فکر میکنند که ما نه اعتقاد و التزام میفهمیم و نه خط قرمزی میشناسیم و به خودشان اجازه میدهند که هرگونه افترا و تهمتهایی که دوست دارند به ما بزنندمن هیچ وقت در فضای مجازی حضور نداشتم. نه امروز، حتی زمانی که شبکه اجتماعی فیسبوک هم گرفته بود وارد آن نشدم. امروز هم تمایلی به حضور در فضای مجازی ندارم. راستش سواد سیاسی ندارم که به خودم اجازه بدهم درباره مسائل مختلف اظهارنظر کنم. من سینما بلدم و کارم را میکنم و حرفهایی هم که میزنم درباره همین موضوع است. چرا که به نظرم فیلمسازی یک شوق عاشقانه است که وقتی وارد آن میشوی دلت نمیآید که انرژیات را خرج حاشیههای آن بکنی.
من نزدیک به سی و یک سال از آغاز فعالیت هنریام میگذرد یک جورهایی داریم مو سپید این عرصه میشویم. اما نمیدانم چرا برخی انسانهای نامتخصص و غیرمسئول فکر میکنند که ما نه اعتقاد و التزام میفهمیم و نه خط قرمزی میشناسیم و به خودشان اجازه میدهند که هرگونه افترا و تهمتهایی که دوست دارند به ما بزنند. متاسفانه فضای مجازی آنقدر مسموم شده که هر کسی با هر قصد و نیتی ولو غیرصادقانه و کاسب کارانه میتواند اظهارنظری را در یک سایت با یک رسانه مجازی منتشر کند و به آن ضریب بدهد. در حالی که میدانیم که بسیاری از اینها با منافع شخصی و منافع مالی گره خوردهاند و از نظرهای تخصصی رسانههای حرفهای به دور هستند. این ماجرا هم منحصر در کشور ما هم نیست و فضای مجازی در سطح جهان این چنین رقم خورده و این آسیب را ایجاد کرده است.
* اتفاقاً یکی از ویژگیهای شما که به آن اشاره کردید این است که تجربههای مختلفی در ژانرهای متفاوت دارید. مثلاً علاوهبر آثار طنز مختلف، تجربه فیلمسازی سیاسی در لبنان را هم دارید و یک سریال هم با معاونت استانها در همدان ساختید. چطور میشود که هم سینمایی میسازید هم سریال استانی؟
خدا را شکر میکنم که در ۵۰ سالگی هر آنچه که خدای بزرگ خواستهام به من عطا کرده است و اگر همین امروز تصمیم بگیرم دیگر هیچ کاری نسازم آنقدر برایم اندوخته آورده که بدون نیاز به کسی تا آخر عمر زندگی کنم. بنابراین نه احتیاج مالی دارم و نه به دنبال کسب اعتبار بیشتر هستم. من به اندازه کافی هم آثار مختلف ساختهام و هم کارهای پرفروش در سینما داشتم. ۲۵-۲۶ سال است که تدریس دانشگاهی ام را هم دارم.
بله، یک زمانی من تصمیم میگیرم درباره موانع تولید ملی و مانع زدایی از این موضوعات فیلم بسازم، پس با همکاری سیمای استانها سریال «نقشه خاک» را در استان همدان جلوی دوربین میبرم و ابایی ندارم. بله شاید کسی که تجربه سینمایی دارد هیچگاه چنین کاری نکند که برای یک سریال شبکه استانی که آیا دیده بشود و آیا نشود، ماهها از خانه و خانواده دور شود تا یک اثر تولید کند. خب کسی که من را وادار نکرده ولی وقتی من این حسن نیت را در معاونت استانها میبینم که میخواهند برای این موضوع مهم ملی کاری کنند و متن خوبی هم دارند حتماً با این پروژه همکاری میکنم. من دینم را به سینمای این کشور ادا کردهام اما دوست دارم دین اخلاقی و دینی و ملی خودم را هم ادا بکنم و وظیفه انسانی، اخلاقی و حرفهای خود میدانم که چنین کارهایی را بسازم.
* و چقدر نگاهها و ارزیابیهای مختلف برای شما اهمیت دارد به ویژه که بیشتر آنها هم انتقادی است.
چرا باید ناراحت بشوم؟ خب نظرسنجیها نشان میدهد که سریال «پلاک ۱۳» در میان مردم وضعیت خوبی دارد و در ماه اخیر پربینندهترین سریال تلویزیون بوده. بله بعضی هم انتقاداتی دارند. هر اثری که در سیمای ملی پخش میشود به جهت تنوع و گستردگی مخاطب با نقد و نظرات مختلفی و دیدگاههای متفاوتی روبرو میشود، راستش من از این نگاهها و انتقادات اصلاً ناراحت نمیشوم چرا که ذات این هنر با نگاههای متکثر و متفاوت آمیخته است و هیچ وقت درباره یک اثر دیدگاههای واحدی به وجود نمیآید. من فکر میکنم باید به نظر اکثریت توجه کرد اگر اکثریت مردم کار را دوست داشتند باید برای آن احترام بود و اگر برعکس موضوع بود باید دستها را به نشانه تسلیم بالا برد. پس وقتی در پروژه پلاک ۱۳ صداقت و حسن نیت میبینم حتماً با آن همکاری میکنم و خیلی هم این همکاری خوشحال هستم.