گزارش هاي رسمي و مقايسه اعداد و ارقام درآمد و هزينه خانوارهاي مناطق روستايي و شهري نشان ميدهد كه فاصله طبقاتي در روستاها بيشتر از شهرهاست.
با استناد به گزارشهاي سالانه درآمد هزينه خانوارها كه هر ساله توسط مركز آمار منتشر مي شود، متوسط درآمد كل يك خانواده شهري كه در دهك دهم هزينهاي قرار دارد در سال 95 حدود 6.67 برابر خانواده شهري دهك اول بود. اين رقم در سال 99 به 6.47 كاهش يافت.
به نظر مي رسد مهمترين دليل اين كاهش، شيوع كرونا و تعطيلي بسياري از كسب وكارها در شهرهاي بزرگ همزمان با تشديد محدوديتها براي مقابله با كرونا بوده باشد. اين در حالي است كه كاهش نسبت متوسط درآمد دهك دهم به اول براي خانوارهاي روستايي حتي با شيوع كرونا افزايش يافته بود؛ اين نسبت در سال 95 حدود 7.16 بود كه در سال 99 به 7.67 رسيد. بدين معنا كه افراد حاضر در دهك دهم هزينه اي 7.76 برابر افراد حاضر در دهك اول درآمد دارند. از سوي ديگر نسبت هزينههاي متوسط دهك دهم به دهك اول نيز نشان مي دهد كه هزينه دهك دهم هزينهاي در روستاها در سال 99 به 18 برابر دهك اول هزينهاي رسيد.
اين نسبت براي شهرها 12.2 بود. آنچه در گزارش هاي مربوط به درآمد و هزينهها مي توان مشاهده كرد، فزوني هزينهها نسبت به درآمدهاست. به گونهاي است كه به تعداد افراد زير خط فقر اضافه كرده است. بر اساس دادههاي وزارت كار،تعاون و رفاه اجتماعي در سال 98حدود 26 ميليون ايراني زير خط فقر بودند كه پيشبيني شده بود اين تعداد در سال 99 به 30 ميليون نفر رسيده باشد. يعني طي يك سال 4 ميليون نفر زير خط فقر مطلق رفتهاند؛ ماهي 333 هزار و 300 نفر. طي سال هاي 95 تا 99 ميزان افزايش متوسط درآمد خانوارهاي شهري 135.3 درصد و براي خانوارهاي روستايي نيز 137.4 درصد بود؛ به گونهايكه متوسط درآمد خانوارهاي شهري به 74.6 ميليون تومان و خانوارهاي روستايي نيز به 42 ميليون تومان رسيد.
در اين بازه زماني روند هزينهها نيز افزايشي بوده و از متوسط 28.4 ميليون تومان در سال 95 به 62.2 ميليون تومان در سال 99 براي خانوار شهري و 15.7 ميليون تومان به 34 ميليون تومان براي خانوارهاي روستايي در همين بازه رسيد. به بيان ديگر هر فردي كه در شهر زندگي مي كند طي اين 5 سال و به طور متوسط 119 درصد به هزينههايش اضافه شده. اين رقم براي خانوارهاي روستايي 116.5 درصد بود. به بيان ديگر هر خانواده شهري (به طور متوسط) شاهد افزايش 24 درصدي هزينههايش در هر سال نسبت به سال قبل بوده است. بدين معنا كه براي خريد هر سبد مشخصي از كالا و خدمات در يك سال بايد حدود 24 درصد هزينه بيشتري پرداخت كند.
اين در حالي است كه درآمدها تنها يك بار در سال افزايش مييابد و در صورت بالا رفتنهاي چند باره قيمت اقلام خوراكي و غير خوراكي افراد زمان زيادي براي تطبيق با آن ندارد. چرا كه نميتوانند به سرعت قدرت خريد از دست رفتهشان را جبران كنند. بنابراين ميزان خريدشان از كالاها را كاهش مي دهند. اين امر در شرايطي كه به گواه گزارش «پايش فقر سال 99 » وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعي تا سال 98 حدود 26 ميليون نفر زير خط فقر بودند و به نظر ميرسد در سال99 اين رقم به 30 ميليون نفر رسيده، افزايش درآمد تنها نمي تواند افراد را از ورطه فقر نجات دهد. بنابراين صرف افزايش درآمدها ( بيشتر يا كمتر از تورم) تاثير زيادي بر كاهش فقر ندارد. به خصوص آنكه متغيرهاي پولي مانند نقدينگي و پايه پولي مرزهاي هشدار را رد كرده اند.
درآمد سالانه شهري ها بين 74 تا 174 ميليون تومان
دادههاي درآمد خانوارهاي شهري نشان ميدهد كه بازه متوسط درآمد هر دهك در سال 99 نسبت به سال 95 افزايشي بوده است؛ بازه متوسط درآمدي دهكهاي اول تا دهم در سال 95 بين 11 تا 73 ميليون تومان بود كه در سال 99 به 26.8 تا 173.5 ميليون تومان افزايش يافت. به بيان ديگر درآمد دهك اول هزينهاي در اين 5 سال 143 درصد و تغييرات متوسط درآمد دهك دهم نيز 137.6 درصد بوده است.
با وجود اينكه افزايش درآمد افراد آسيبپذير جامعه بيشتر از افراد ثروتمندتر بوده اما سهم درآمدي دهك اول از كل درآمد جامعه در سال 99 تنها دو درصد و سهم دهك دهم نيز 31.4 درصد اعلام شده بود. اين امر نشان مي دهد با وجود سياستهاي حمايتي از دهك اول همچنان فاصله درآمدي اين دهك با خط فقر بسيار زياد است و چه بسا بيشتر هم شود. گواه اين را نيز مي توان در بالا رفتن ضريب جيني بهرغم افزايش چتر حمايتي از اقشار آسيبپذير و اعطاي انواع يارانههاي نقدي و غير نقدي به آنها مشاهده كرد. به همين دليل بهبود شرايط با تداوم روند فعلي تورم کار دشواری به نظر می رسد. مخصوصا اگر تورم خوراكيها رو به افزایش باشد. باتوجه به اينكه درآمدهاي قيدشده در گزارش هاي رسمي به صورت «متوسط» درنظر گرفته ميشود اما حاوي نكات عجيب و البته غمانگيزي است؛ درآمد دهك اول درآمدي در سال 99، 26.8 ميليون تومان اعلام شد كه ماهانه حدود دو ميليون و 230 هزار تومان بوده است. اين رقم آن هم در شرايطي كه در پايان سال گذشته نرخ تورم نقطهاي خوراكيها و آشاميدني ها حدود 66.6 درصد بود، بسيار نگران كننده است. در واقع خانوارهاي دهك اول هزينهاي مجبور بودند درآمد متوسط ماهانه دو ميليون و 230 هزار توماني خود را بين نيازهاي خوراكي و غير خوراكي تقسيم كنند. متوسط هزينههاي دهك اول در سال گذشته 14.2 ميليون تومان در سال و يك ميليون و 200 هزار تومان در ماه اعلام شده بود. البته كه همين ميزان هزينه نيز متغير بوده.
چرا كه قيمتها تغييرات زيادي داشتهاند و از اين رو به نظر مي رسد پوشش درآمد خانوارها نسبت به هزينههايشان در سال گذشته به كمترين حد خود رسيده باشد. اگرچه اين تنها اثر بالا رفتن قيمتها و كاهش پوشش درآمدها نيست. با استناد به گزارش وزارت كار، رفاه و تامين اجتماعي در سال 98 حدود 26 ميليون نفر زير خط فقر مطلق زندگي ميكردند كه با در نظر گرفتن پيشبينيها به 30 ميليون نفر در سال 99 رسيد. به بيان ديگر ماهانه 333 هزار و 300 نفر در سال گذشته به زير خط فقر رفتهاند. اين آمار بسيار تكان دهنده است.
درآمد روستاييان در سال 99 بين 11.4 تا 88 ميليون تومان
درآمد روستاييان در بازه سالهاي 95 تا 99 افزايشي 137 درصدي داشته و از 17.68 ميليون تومان به 42 ميليون تومان رسيده است. متوسط درآمد يك خانوار روستايي كه در دهك دهم حضور دارد به متوسط درآمد يك خانوار روستايي در دهك اول در سال 95 حدود 7.16 بود كه در سال گذشته به 7.67 رسيد. بدين معنا كه هر خانواده حاضر در دهك دهم 7.67 برابر يك خانواده دهك اول درآمد دارد.
نكته اي كه بايد به آن توجه كرد درآمد 11.4 ميليون توماني دهك اول در روستاهاست؛ بهگونهايكه خانوارهاي اين دهك ماهي كمتر از 950 هزار تومان درآمد دارند. از سوي ديگر تغييرات در بخش هزينهاي در اين سال ها چشمگير بوده است؛ متوسط درآمدها افزايشي 116 درصدي داشته است. در اين سالها نسبت متوسط هزينه يك خانوار روستايي حاضر در دهك دهم نسبت به يك خانوار روستايي دهك اول از حدود 12 به 18 افزايش داشته؛ بدين معنا كه يك خانواده حاضر در دهك دهم 18 برابر يك خانواده آسيبپذير هزينه داشته است. نكته ديگر در خصوص خانوارهاي روستايي در سال 99، بازه هزينهاي آنهاست؛ بين 5.2 ميليون تومان تا 94.2 ميليون تومان. به بيان ديگر خانوادههاي آسيبپذير دهك اول در ماه كمتر از 450 هزار تومان هزينه ميكنند.