در این میان مشکل فقط افزایش شیوع نیست، مشکل این است که الگوهای مشکلات اجتماعی دگرگون شده است؛ به یک معنی اَشکالی از مشکلات اجتماعی ۴۰ سال قبل را داریم که حالا ابعاد پیچیدهتری پیدا کردهاند و این ابعاد پیچیده و اثرات منفی آن بیشتر و بیشتر شده است. برای مثال سالها پیش صحبت از اعتیاد در دبیرستانها مسالهای فانتزی بود، اما مطالعات نشان میدهد که دست کم دو درصد دانشآموزان اعتیاد دارند و گزارشها حاکی از آن است که هر سال هفت هزار و ۵۰۰ بچه معتاد به دنیا میآید. موضوعی که روز گذشته مدیرکل پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره آن میگوید:«سن» شروع مصرف موادمخدر ۱۵سالگی است. عارف وهابزاده ادامه میهد: این در حالی است که سن سرنوشتساز اعتیاد ۱۶تا ۲۵سالگی است، حال آنکه میانگین سن ابتلا را ۲۲سالگی میدانند. همچنین بین سنین ۱۶تا ۳۴سالگی نیز بیشترین مصرفکنندگان را داریم.حال باید بررسی کنیم که چرا به اینجا رسیدیم. این وضعیت درحالی است که بیش از ۵۰ درصد والدین بعد از سه تا پنج سال که میگذرد تازه از اعتیاد فرزندشان آگاه میشوند.
کارشناس حوزه اعتیاد در این باره به «آرمان» میگوید: شروع اعتیاد بر اساس آمارها و تحقیقاتی که در ایران وجود دارد، ۲۲ تا ۲۴ سال است حالا ممکن است افراد در سنین پایینتر اعتیاد را شروع کنند. مثلا ما مورد داشتیم که دختر هشت ساله اعتیاد به هروئین داشت که مادر معتادش او را معتاد کرده بود اما مساله این است به خاطر یک مورد سن هشت سالگی نمیشود سن شیوع اعتیاد. چرا که این موارد برای تعمیم به کل جامعه درست نیست. آمار باید بر اساس میانگین باشد و ما میانگین را اعلام کنیم. در حال حاضر آنچه که براساس آمار در کشور وجود دارد سن مصرف مواد ۲۲ تا ۲۴سال است. هومان نارنجیها ادامه میدهد: یکی از عوامل آغاز مصرف مواد مخدر در جامعه بهویژه در جوانها نگاه مثبت خانواده به مواد مخدر و سهلانگاری آنها نسبت به شروع این مواد است اگر والدین مصرفکننده باشند احتمال شیوع به این ماده تقریبا پنج برابر بقیه است. بنابراین باید در خانوادههایی که مصرف مواد شایع است و این اعتیاد وجود دارد باید مداخلات ویژهای را برای آنها در نظر بگیریم. پس در مجموع خانوادهها یکی از عوامل خطرناک در این زمینه است و در اینگونه موارد هم باید اقدامات ویژهای صورت بگیرد. او درباره انتقادهایی که به آموزش و پرورش میشود توضیح میدهد: همه پیکانها به سمت آموزشوپرورش نیست، اما آموزشوپرورش برای مداخله است. از آنجایی که آموزشوپرورش ما در سایر امور چندان موفق نیست، در بحث مواد مخدر و با گنجاندن آن در چهار تا کتاب مشکل اصلی و ملی ما حل نمیشود مگر ما با گنجاندن مسائل دینی در کتابها توانستیم همه جوانان را دیندار کنیم. یا اینکه بچهها در مدارس هفت سال زبان عربی و زبان انگلیسی میخوانند ولی وقتی از مدرسه بیرون میآیند بلد نیستند انگلیسی یا عربی صحبت کنند. او در ادامه میگوید: هرچند من منکر این نیستم که وجود آموزش در مدارس بیتاثیر نیست، اما روشها باید تغییر کند، چرا که راههایی که ما تاکنون رفتیم جواب خوبی نگرفتهایم. بنابراین آموزش موادمخدر و اعتیاد باید در مدارس صورت بگیرد اما با شیوههای موثر. این کارشناس اعتیاد تاکید میکند: در همه حوزهها بحث استانداردسازی مطرح میشود نه فقط آموزش خالی صرف. بنابراین باید تصمیمهای منطقی و عقلانیتری اتخاذ کنیم. در این میان وظیفه والدین نباید فراموش شود، چرا که مدارس نقش کمکی بازی کنند. بنابراین شرط اول این است که استانداردسازی صورت بگیرد. دوم اینکه مشارکتطلبی والدین باید در کار باشد.
مدارس پیوند مثبت خانواده و اجتماع ندارند
همچنین وهابزاده در بخشی دیگر از سخنانش توضیح داد: یک مشکل ما در مدرسه این است که پیوند مثبت کودک با خانواده، اجتماع و مدرسه را کمتر مشاهده میکنیم. باید فرصت مشارکت دانش آموز را در جامعه و خانواده با همسال خودش بدهیم. چقدر نشاط در مدارس وجود دارد و چرا بچهها علاقه زیادی به مدرسه ندارند؟ آیا ناشی از فشار تحصیلی است یا مشکلات خود معلمان است؟ مدیر کل پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه اکنون پررنگترین و اولویت اول آسیبهای اجتماعی، اعتیاد است اظهار کرد: استانداردهای جدید نشان میدهد حتی از دوره بارداری باید فرزند پروری جدی گرفته شود. از سه تاپنج سال باید برای بچهها برنامه داشته باشیم. البته اگر این برنامهها مستمر نباشند، هیچ فایدهای نخواهد داشت. در دو- سه سال اخیر برنامههای خوبی با آموزش و پرورش در حیطه توانمندسازی داشتهایم. او ادامه داد: تحقیقات نشان میدهد از ۱۵ سالگی که سن شروع مواد است، باید برنامههای توانمندسازی را در مدارس داشته باشیم. در همین راستا در آموزش و پرورش آموزش مهارتهای خودمراقبتی و تاب آوری مدنظر است و برنامههایی شروع شده است. هرچند برنامههای پیشگیری دیر بازده است. باید از سنین پایین شروع کنیم و حتما آموزشها مستمر باشد.
همه موافق اعلام واقعیات هستند
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی هم درباره اینکه آیا باید در برابر واقعیتهای اجتماعی سکوت کرد یا باید آن را بازگو کنیم؟ گفته همه موافق اعلام واقعیات هستند، اما در فضای رسانه اگر آگاهیدهی با هدف باشد میتواند موثر باشد. هرچند اگر صرف اطلاعرسانی مدنظر باشد، فقط باعث نگرانی میشود. حبیب ا... مسعودی فرید افزود: مردم باید بدانند که ممکن است، در سنین پایین هم کودک دچار آسیب شود، اما بمباران اطلاعاتی صرف استرس را بالا میبرد. خانوادهها باید همانقدر که به فیزیک و شیمی اهمیت میدهند به آموزش سبک زندگی در مدرسه فرزندشان هم توجه کنند. باید والدین به موضوع فرزندپروری و سبک زندگی حساس شوند. او با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش راهبردیترین و استراتژیکترین نهاد است گفت: باید به آموزش و پرورش کمک کنیم تا جایگاه آن ارتقا یابد. شکلگیری شخصیت و هویت کودکان از سنین پایین شروع میشود. مسعودی فرید افزود: سهم آموزش برای کودکان زیر هشت سال از GDP حدود چهار درصد است. در حالی که در کشورهای دیگر بالاتر از این رقم است. او به طرح نماد اشاره کرد و گفت: ما پیشنهاد دادیم، مددکار اجتماعی در تمام مدارس داشته باشیم که فاز اولیه آن در نظرآباد تهران انجام شد. همه پذیرفتهاند، باید مددکار در مدارس داشته باشیم. قصد داریم افرادی با چندظرفیت تربیت کنیم که آموزش تخصصی ببینند تا هم مشاوره بدهند، هم مددکار باشند و هم مربی بهداشت باشند و در یک نظام سطح بندی و ارجاع قرار بگیرند. این امر مصوبه شورای اجتماعی کشور را دارد که باید تا پایان سال اجرایی شود.
درکتب درسی به معضلات اشاره نشده است
همچنین عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم با بیان اینکه اگر مطلع باشیم و مبارزه با آسیبها را مردمی و اجتماعی کنیم و علاج پیشگیری قبل از وقوع را داشته باشیم بهترین کار را انجام دادهایم،گفت: اعتیاد، خشونت و... جزو مواردی هستند که در کتب درسی به آنها اشاره نشده است. عبدالرضا عزیزی افزود: از سوی دیگر خود معلمان آسیب دیده هستند و نمیتوانند هزینه زندگی و معیشت شان را تامین کنند، چطور میتوانند سبک زندگی خوب را آموزش دهند؟ البته ایراد از خود ماست، باید از آن دسته از مردم که در معرض آسیب هستند، در شرایط اقتصادی موجود حمایت شود. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه اگر خانوادهها آگاه شوند که مسائل اجتماعی اگر بیشتر از دروس تخصصی اهمیت نداشته باشد کمتر ندارد، گفت: اگر کودکی مهارت نه گفتن را نداند در نوجوانی ممکن است به یک آسیب اجتماعی مبتلا شود، در اینجا دیگر هرچقدر هم فیزیک و ریاضی بداند به دردش نمیخورد. همه این صحبتها درحالی مطرح میشود که این آسیبها، ناشی از وضعیت نامطلوب اجتماعی و اقتصادی است که ما دچار آن هستیم، اما مساله مهم این است که آیا راهی برای برونرفت وجود دارد؟ آیا ساختارهای موجود میتواند مسیری برای برون رفت از این بحرانها تعبیر کنند و بر اساس آن عناصر آگاه جامعه برای آن برنامهریزی کنند؟
جوانی اعتیاد
تقریبا همه متفقالقول هستیم که وضعیت آسیبهای اجتماعی و انواع آسیبهایی که میتواند به صورت بالقوه در جامعه وجود داشته باشد، به ابعاد وسیعی رسیده است و سن شیوع معضلات و این آسیبها رو به کاهش است.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران