حادثه بامداد چهارشنبه اتفاق افتاد
درگیری با شکارچیان بامداد چهارشنبه ٢٥مهرماه میان هشتشکارچی غیرمجاز و دو محیطبان که دو همیار داوطلب هم در کنارشان بود، اتفاق افتاد. آن شب «تاجمحمد باشقره» ساعت ٣:٣٠ بامداد به شهادت رسید، محیطبان و همیاران داوطلب زخمی شدند و هر هشت شکارچی غیرمجاز گریختند. از میان این هشت نفر، یکی سابقهدار بود؛ ٦-٥ ماه قبل او را با اسلحه جنگی دستگیر و در دادگاه بدوی حکم حبس برایش صادر کرده بودند، اما چون این حکم هنوز تایید نشده بود، به قید وثیقه آزاد شد.
اینطور که امیر عبدوس، مدیرکل محیطزیست استان گلستان به «شهروند» میگوید، همه متخلفانی که آن شب در «سولگرد» حضور داشتند، شناسایی شدهاند و جمعهشب هم ضارب اصلی محیطبانِ شهید، دستگیر و تحویل مقامات قضائی شد. در طول یک هفته گذشته، در ارتباط با این پرونده ١١ مظنون دستگیر شدهاند که تنها ٤نفر از آنها در آن حادثه حضور داشتهاند اما در میان دستگیرشدگان کسانی هستند که به اختفای متهمان اصلی پرونده کمک کردهاند.
بعد از این حادثه، در فضای مجازی بعضی به شکارچیبودن این ٨نفر شک کردهاند. آنها میگویند شکارچیها در گروههای بزرگ به شکار نمیروند. عبدوس اما توضیح میدهد: «بررسی ما نشان میدهد که همه آنها شکارچی بودهاند و ساکن روستاهای مرز شمالی پارک ملی. شکارچیها دو گروه ٤نفره بودند که بهطور اتفاقی در محل دره به هم رسیده بودند. هر دوی آنها لاشه شکار به همراه داشتند. ٣ کوله پر از گوشت و یک کوله حاوی پوست شاهد این اتفاق است. آنها تمامی این کولهها را با سلاح و ادوات شکار در جنگل جاگذاشته و گریختند. لاشه شکارشده در کولههای به جا مانده تحویل پلیس آگاهی شده است.»
به گفته او پس از شهادت محیطبان، بیمه مسئولیت مدنی کارفرما دربرابر محیطبان بخشی از خسارت را تامین میکند، خانواده محیطبان هم طبق بند ١٤ ماده ٣ آییننامه تعیین مصادیق شهید، تحت پوشش بنیاد شهید هستند.
١٠٠٠ نیرو خواستیم، ٣٠٠ نفر دادند
«محیطبانان شهید میشوند، چون تعداد نیروهای ما کم است.» این حرف جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست است. درحالیکه براساس چارت سازمان حفاظت محیطزیست باید ۸۵۰۰ نیروی محیطبان داشته باشد، اما تنها ۳هزار محیطبان برای حفاظت از مناطق تحت مدیریت محیطزیست خدمت میکنند.
محبتخانی به «شهروند» میگوید: «ازسال گذشته درخواست افزایش ١٠٠٠ نیرو دادهایم، اما فقط با ٣٠٠ تای آنها موافقت شده و کارهای اداری آن درحال انجام است. ما میدانیم که تعداد نیروها خیلی کم است و هنوز برای افزایش نیرو درحال پیگیری هستیم.»
حالا قرار است این ٣٠٠ محیطبان که برای نخستین بار به کار محیطبانی مشغول میشوند، در دانشکده محیطبانی (دانشگاه محیطزیست سابق) آموزش ببینند و بدانند که «چه زمانی میتوانند تیر بزنند و چه وقت نه.» فرمانده یگان حفاظت محیطزیست میگوید: «باید بپذیریم که بسیاری از نیروهای ما آموزش ندیدهاند؛ آنجا که باید از اسلحه استفاده نمیکنند و کشته میشوند، آنجا که نباید، استفاده میکنند و باعث کشتهشدن شکارچی میشوند.»
به گفته فرمانده یگان حفاظت محیطزیست درحال حاضر برای آموزش محیطبانانی که سالها بدون آموزش دقیق مشغول به خدمت بودهاند هم فراخوان داده شده و بر همین اساس از ١٥آبانی که در راه است، ٥٠٠ محیطبان آموزش خواهند دید: «ممکن است آنها سالها خدمت کرده باشند، اما آموزش برایشان لازم است. این محیطبانان به مدت ١٤ روز آموزش شبانهروزی خواهند دید و در کنار آنها ٣٠٠ نفری که برای نخستین بار به دانشکده میآیند هم به مدت ٦ تا ٩ ماه در دانشکده آموزش خواهند دید.»
عبدوس هم معتقد است تغییر دانشگاه محیطزیست به دانشکده محیطبانی، انداختن روالی غلط، روی مسیر درست است، چون «هدف از راهاندازی این دانشگاه از ابتدا تربیت نیروهای محیطبان بود» و این درحالی است که هیچ دانشگاهی برای آموزش محیطبانان وجود ندارد. او درباره نیروها هم میگوید: «تعداد نیروهای پارک ملی گلستان بین ٤٦ تا ٥٠ نفر متغیر است؛ شامل نیروهای اداری، خدمات و محیطبانان. از این ٥٠ نفر تنها ٣٥ نفر محیطبان بوده و حدود ٢٠ نیروی داوطلب هم همیار آنان هستند. آنها البته همگی دستکم یک دوره آموزشی استفاده از سلاح دیدهاند.» پارک ملی گلستان با ٩٢هزار هکتار وسعتش، تنها ٣٥محیطبان دارد، یعنی برای هر ٢٦٣٠ هکتار، یک محیطبان وجود دارد. هرچند عبدوس معتقد است این تعداد نیروی حفاظت در مقایسه با منطقه حفاظتشده توران یا پارک ملی کویر بالاست.
بعد از توزیع جلیقه ضدگلوله سه محیطبان شهید شدند
در ٦ ماه گذشته که سه محیطبان در کشور شهید شدند، هیچ کدامشان با وجود داشتن جلیقه ضدگلوله، از این تجهیزات استفاده نکرده بودند. اگرچه درباره محیطبان علی خواجویی که در «راور» شهید شد، پوشیدن جلیقه به دلیل زاویه اصابت گلوله جانش را نجات نمیداد، اما جلیقهها میتوانست باشقره، محیطبان گلستان و مهدی احمدینیک، محیطبان قلعه گنج را از مرگ برهاند.
درباره پوشیدن جلیقه ضدگلوله، فرمانده یگانهای استانها مسئولیت جدی دارند.» محبتخانی اینطور میگوید و خبر میدهد که «همین حالا به دلیل شهادت محیطبان تاجمحمد باشقره، فرمانده یگان گلستان را بازخواست کرده و توضیح خواستهایم. آنها باید در ماموریتها بازدید کرده و در صورت نپوشیدن جلیقه نیروها را بازخواست کنند و به آنها آموزش دهند. عاملی باید محیطبانان را به پوشیدن جلیقه مجبور کند، چراکه اغلب به دلیل سنگینی این تجهیزات، از پوشیدن جلیقه پرهیز میکنند. این درحالی است که این همان جلیقهای است که نیروهای انتظامی هم میپوشند.»
بعد از شنیدن خبر شهادت محیطبان باشقره، نخستین سوال عبدوس، مدیرکل محیطزیست استان گلستان هم این بود: «چرا جلیقه به تن نداشت؟» و چنین جوابی شنید: «رفتوآمد در کوه با پوشیدن این جلیقهها واقعا سخت است.» به گفته او در تمامی پاسگاههای محیطبانی جلیقه ضدگلوله توزیع شده و استفاده از آن سه مرتبه به روسای مختلف بخشنامه شده است، بهخصوص در ماموریتهای پرخطر. «محیطبانان باید بدانند که ارزش حفظ جانشان بیشتر از تحمل سختی پوشیدن این جلیقههاست و در سرکشی از پاسگاهها هر بار گوشزد میکنیم که جلیقهها دمدست باشند و حتما در ماموریتها استفاده شود.» از قرار معلوم بناست که از این به بعد با مدیران کل و فرماندهان یگان بهطور جدی درباره پوشیدن جلیقه برخورد شود؛ نامههای هر روز فرمانده یگان حفاظت محیطزیست به استانها که اینطور نشان میدهد.
٢٥درصد جلیقهها پنل سرامیکی ندارند
اما آنچه در دو روز گذشته در خبرهای محیطزیستی سروصدا به پا کرده این است که بخش زیادی از جلیقههای توزیع شده، پنل سرامیکی ندارند، یعنی فقط یکچهارم جلیقهها جلوی سلاحهای سنگین را میگیرد.
محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست اینطور به ابهامات جواب میدهد «در حال حاضر ٢٥درصد جلیقههای ضدگلوله تعویض شده، مابقیها را هنوز تحویل ندادهاند و دراینباره وزارت دفاع مسئول است.» از طرف دیگر آنچه بسیاری از محیطبانان علت نپوشیدن جلیقه میدانند و محبتخانی هم پیشتر درباره آن حرف زده بود، سنگینی این پوشش است؛ وزنی که تحمل آن به گفته فرمانده یگان برای حفظ جان محیطبانان لازم است. بهعلاوه، تهیه جلیقههای ضدگلوله سبک با سازمانی با بودجه کم، تا امروز که شدنی نبوده؛ اگر برای جلیقههای کنونی محیطبانان هر کدام ٢میلیون تومان هزینه شده، برای جلیقههای سبکتر باید ٩ برابر هزینه شود و سازمان از پس آن برنمیآید. فرمانده یگان هم برای همین تاکید میکند که «این جلیقهها، درست همانی است که نیروی انتظامی استفاده میکند.»
با این همه به گفته او مسأله این است که جلیقههای بدون پنل هم در برابر اسلحهها مقاومند؛ دربرابر سلاحهای کمری مثل کلت و همینطور اسلحههای ساچمهای. از طرف دیگر «اگرچه سلاحهای سنگین از آن رد میشوند، اما باز هم میزان آسیب را تا ٩٠درصد کمتر میکند.» عبدوس، مدیرکل محیطزیست هم همین را میگوید: «این جلیقههای بدون سرامیک هم کارایی لازم را دارد و جلوی گلولههای ظریفتر و چهارپاره را بهطور کامل میگیرد و تا حدی از جان محیطبان حفاظت میکند.» علاوه بر این «پنلهای سرامیکی وزن بالایی دارد و به همین دلیل فقط در ماموریتهای خاص که مطمئن هستیم با اسلحه جنگی روبهرو میشویم، استفاده میشود.» او به گفتههایش این را هم اضافه میکند که «این تعداد پنل سرامیکی که داده شده، دال بر نقص تجهیزات نیست. استفاده از جلیقههایی با پنل سرامیکی برحسب نیاز واحدهاست و برای همهشان پنل ندارند.»
آنها میترسند که به اسلحه دست ببرند
اتفاقی که برای شهید باشقره افتاد، نه ناشی از توجیهنبودن آموزشی که به دلیل ترس استفاده از اسلحه است. این اعتقاد عبدوس، مدیرکل محیطزیست استان گلستان است. او میگوید: «محیطبانان در نبود قانون حامی میترسند که شلیک مستقیم کنند و دلیلش این است که نمیدانند در دادگاه خواهند توانست از خودشان دفاع کنند یا خیر. اگرچه شلیک آنها برای دفاع از جانشان است، اما بسیاری از آنها نمیتوانند این موضوع را در دادگاه اثبات کنند.» عبدوس مثال میآورد که پیش از این فرمانده یگان قبلی، کریمالله تاجیک هم در یک درگیری برای حفظ جان تیراندازی کرده و درنهایت شکارچی مجروح شده است، اما درنهایت در دادگاه محکوم به پرداخت دیه شد: «تاکنون در استان گلستان اجازه ندادهایم یکی از نیروهای ما به این دلایل زندانی شود. به تازگی هم دیه تاجیک را تامین کرده و پرداخت خواهیم کرد.»
به گفته او دو محیطبان مسلح در درگیری بامداد چهارشنبه، ١٧تیر از خشاب ٢٠ تایی را خالی کرده بودند، اما جرأت نکرده بودند تیر مستقیم بزنند و همه شلیکها هوایی و برای متواریکردن شکارچیان بوده است: «بعد از شلیکهای هوایی، درگیری تنبهتن شده بود و در آن تاریکی شب، تشخیص خودی از غیرخودی امکان نداشت و نتوانسته بودند مستقیم شلیک کنند. محیطبانان توجیه شدهاند که برای شکار نباید آدم کشت، اما ضعف قانونی باعث شده جان خودشان به خطر بیفتد.»
لایحه حمایت از محیط بانان چه شد؟
پیش از اینکه حادثه بامداد چهارشنبه در «سولگرد» اتفاق بیفتد و محیطبان «تاجمحمد باشقره» شهید شود، دو محیطبان دیگر، یکی در قلعه گنج و دیگری در راور کرمان، هر دو در مرداد ماه به شهادت رسیده بودند و بعد از شهادت هر کدام از آنها، حرف لایحه حمایت از محیطبانان به میان آمد. بعد از شهادت تاجمحمد باشقره نیز همینطور شد و این بار عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست از علی لاریجانی، رئیس مجلس درخواست کرد تا هر چه سریعتر این لایحه که در کمیسیون قضائی تصویب شده، به صحن علنی مجلس برود، چراکه تصویب این لایحه باعث میشود محیطبانان هم مثل نیروی انتظامی و نظامی حمایت شوند. درحال حاضر محیطبانان اگر مستقیم شلیک کنند، باید در دادگاه ثابت کنند که قصد دفاع از خود داشتهاند و در اغلب موارد اثبات این امر شدنی نیست و درنهایت محیطبانان به قصاص محکوم میشوند. در نبود قانون، اسلحه اسباب دردسر محیطبانان شده و بسیاری از نیروها توان استفاده از آن را ندارند.
فرمانده یگان حفاظت محیطزیست مثال میزند که «همین حالا مشکلات قانونی باعث شده در دادگاه برای دو محیطبان در همدان و کرمان که به شکارچی غیرمجاز شلیک کردهاند، حکم قتل صادر شود، درحالی است که آنها به دلیل نبود یا کمبود آموزش دچار چنین مشکلاتی شدهاند.»