hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > زنان در جامعه مردسالار بيش از آنچه در فيلم هست، زجر مي‌كشند

زنان در جامعه مردسالار بيش از آنچه در فيلم هست، زجر مي‌كشند

ابتدای فیلم «زمانی دیگر»، سکانس درخشانی است که به مخاطب می گوید به تماشای یک فیلم خوب نشسته است. در این صحنه ما شاهد به دنیا آمدن نوزادی هستیم که زندگی مادر نوجوانش را تحت تاثیر قرار می دهد.
«سمیه» بازیگر اصلی فیلم، دختری نوجوان از خانواده ای سنتی است که در شهرستان زندگی می کند و فرزند نامشروعی به دنیا می آورد.در همین زمان، پدرش، «قدیر» که به جرم اعتراضات کارگری و آتش زدن کارخانه در زندان به سر می برد، آزاد شده و به خانه می آید. این سرآغاز قصه تلخی است که ناهید حسن زاده(کارگردان فیلم) استادانه آن را به تصویر کشیده است.

فیلم فضایی سرد دارد که تونالیته آبی و زمستان پر از برف، بر این سرما افزوده است. فیلم علاوه بر آنکه سوژه ای جسورانه دارد، در ساخت و پرداخت هم تا حد زیادی موفق بوده است و این موفقیت برای کارگردانی که اولین فیلم بلند سینمایی خود را تولید کرده، نشان از آن دارد که می توان به آینده درخشان این فیلمساز امیدوار بود.

حسن زاده در این اثر به دور از هرگونه شعار و پرداختن به کلیشه های مرسوم در این گونه ژانرها، تلاش کرده وضعیت زنان را در جوامع و خانواده های سنتی به چالش بکشد. اگرچه موضوع اصلی فیلم فرزند نامشروع این دختر نوجوان است، اما در کنار آن مسائل دیگری همچون وضعیت کارگران که موجب به زندان افتادن قدیر شد، نگاه های سنت‌زده خانواده او نسبت به اتفاقی که برای سمیه افتاده، استیصال مادر خانواده که علاوه بر قبیح دانستن اتفاق، نمی تواند از محبت دختر و نوه تازه به دنیا آمده‌اش دل ببرد و مسائلی از این دست، فیلم را پیش می برد. مساله اقتصاد و به زندان افتادن قدیر، تاثیر بزرگی بر خانواده او که تنها رها شده اند، می‌گذارد و کارگردان در شخصیت پردازی قدیر، دقت خوبی به خرج داده است؛ به گونه ای که آثار رنج و ملال این کارگر را که به واسطه اعتراضش یک سال در زندان به سر برده را در خطوط چهره اش و تک تک رفتارها و حالاتش می بینیم.

ناهید حسن زاده که کارگردانی و نویسندگی این اثر را بر عهده داشته، خودش فارغ التحصیل رشته مامایی است. او کار فیلمسازی را از دفتر انجمن سینمای جوان تهران شروع کرده و سپس با ساخت مستند و فیلم کوتاه ادامه داده است اما «زمانی دیگر»، اولین فیلم بلند او است که در گروه سینمایی هنروتجربه اکران شد و به واسطه اکران در همین گروه، چنان که باید دیده نشد. سوژه جسورانه و پرداخت خوب کارگردان، در صورتی که در گروه هنروتجربه اکران نمی شد، می توانست موفقیت بیشتری را برای فیلم به ارمغان آورد.

با این نویسنده و کارگردان که این روزها مشغول کار روی فیلمنامه جدیدش است به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه آن را می خوانید:

اولین تجربه فیلم بلند خود را چطور دیدید؟ نظر مخاطبان نسبت به اين فیلم چقدر در شما احساس رضایت ایجاد کرد؟

به نظرم به عنوان فیلم اول بازخوردهایی که از مخاطبان ایرانی و خارجی گرفتم، خوب بود.

«زمانی دیگر» ، روی یکی از حساس ترین موضوعات فرهنگی ما دست گذاشته که کمتر فیلمسازی جرات نزدیک شدن به آن را دارد. چطور شد سراغ این موضوع رفتید؟ آیا رشته تحصیلی شما –مامایی- دخلی در انتخاب این موضوع داشت؟

بله حتما مسیر تربیتی و شغلی هر فیلمسازی در انتخاب سوژه های آثارش تاثیرگذار خواهد بود. با توجه به سرعت تغییرات فرهنگی در کشور به نظر می رسد باید به چنین موضوعاتی بیش از این ها پرداخته شود، حال آنکه من سعی کردم غیر از بحث فرهنگی، زمینه های اقتصادی و ساختار‌های غلط اجتماعی را هم مورد توجه قرار دهم .

تونالیته آبی فیلم و سرمایی که هم در محیط و هم در کاراکترها جاری است ،از ابتدا به ما می گوید که با یک داستان تلخ و سرد روبه رو هستیم. دلیل انتخاب این فضا، فصل زمستان و رنگ فیلم که همه چیز را سردتر می کرد ،چه بود؟

در فیلمنامه فصل زمستان بود و مسلما انتخاب رنگ و نور هم باید در اختیار فرم کار باشد.

با تمام این ها، ما در سکانس هایی از فیلم نیز آفتاب را می بینیم. سکانسی که پدر دخترش را بالای تپه می برد و با فریاد با او سخن می گوید، با اینکه صحنه تلخی است اما بارقه هایی از امید و عشق هم در آن وجود دارد. این سکانس برای من بسیار تاثیرگذار بود. احساسات پدر و دختر در این سکانس بسیار صادقانه مطرح شده و بازی ها درخشان است. کمی درباره این سکانس بگویید.

این سکانسی که شما به آن اشاره کردید، یکی از کلیدی‌ترین سکانس های فیلم بود که از اول در مورد اجرای آن فکر کرده بودم تا متناسب با دیگر فضاهای فیلم واقع‌گراییِ باورپذیری داشته باشد و فیلمبردای و اجرای آن به شکلی که در فیلم هست، بسیار استرس زا بود ولی نتیجه مناسبی از آن گرفتیم.

انتخاب بازیگران به چه صورت بود؟ در بخش‌های بسیاری، بازی ها تصنعی است، به‌خصوص دختر نوجوان و همچنین مادر او که در بسیاری از سکانس ها نمی تواند به خوبی از عهده بازی برآیند اما بازی پدر، به گونه ای سایر نقش‌ها را کاور می کند. درباره این انتخاب ها بگویید. چرا برای نقش اصلی از یک بازیگر حرفه‌ای استفاده نکردید؟

در فیلم چند بازیگر حرفه ای هست، آقای مجید پتکی (پدر )، خانم فریبا خادمی (خانم دکتر) و آقای منصور نوبخت (عموی سمیه ).شاید منظور شما از بازیگر حرفه ای چهره های شناخته شده باشد. در مورد دختر نوجوان هم از نابازیگران مردم فیروزکوه انتخاب کردیم، به نظرم همه خوب بودند یعنی آن‌ها همان کاری را کرده اند که من خواستم. اگر ایرادی در بازی ها هست به عدم تجربه کافی من بر می گردد.

سمیه کاراکتری نسبتا منفعل است. او شاید نماد بسیاری از زنان ما باشد که در مواجهه با جامعه (همسر، خانواده و...) دست بسته هستند و منفعل. سمیه نمی‌تواند بچه اش را بردارد و فرار کند، از سوی دیگر وقتی هم در بیمارستان است، برای نجات خودش فرار نمی کند چرا که به چیزها و کسانی وابستگی دارد. چقدر این کاراکتر را می توان نماد زنانی دانست که در جوامع سنتی رشد و زیست می کنند؟

بله، فرار کردن هم یک راه حل مناسب هست، ولی شخصیت این فیلم ترجیح می‌دهد به جای فرارکردن ، در جامعه ای که در آن یک رفتار خارج از عرف داشته بماند و مقاومت کند و ماندن، تحمل کردن و زندگی کردن در میان آن مردمان خیلی سخت‌تر و جانکاه تر از فرار یا خودکشی است. زنان و دختران در زندگی واقعی و در مواجهه با پیامدهای یک جامعه مردسالار سنتی، خیلی بیشتر از آنچه سمیه در فیلم آسیب می بیند، رنج می کشند اما به علت وجود شرایط ناحقِ دریافت مجوزها، ما مجبوریم از تلخی های داستان کم کنیم تا اثر امکان ساخت و نمایش را داشته باشد.

شما در «زمانی دیگر» بدون هیچ قضاوتی کار کردید و به اصطلاح از شعارهای فمنیستی پرهیز کردید. این موضوع بن مایه آن را داشت که شعارهای بسیاری داده شود اما شما فقط روایت کردید. دوری از شعارپراکنی در فیلم برای‌تان سخت بود؟

نه سخت نبود، هر آنچه متناسب با قصه بود ،نوشته و اجرا کردم. از سوی دیگر معتقدم نوشتن فیلمنامه ، دریافت مجوزها ، پیدا کردن سرمایه و... خیلی سخت و طاقت‌فرساست و حیف است همه این شرایط را فدای شعار‌های بی اثر کنیم. فیلم زمانی دیگر در رابطه با مسائل صرف زنانه نیست؛ در مورد زیست پر از شکنجه بسیاری از آدم هایی است که در فضای این سال های جامعه ایران در بیراهه‌ها ی تو در تو گم شده اند و هرتصمیم و انتخابی هزینه‌های هنگفت خود را برای‌شان خواهد داشت.

سینمای زنان ما بسیار به سمت شعارزدگی نزدیک شده است و همین مساله اثر آنان را از سینمایی بودن خارج و به یک بیانیه بدل کرده است. فکر می کنید این نوع نگاه چقدر می تواند به هنر آسیب برساند و آیا اصلا شعار دادن هایی که در طول سال های گذشته شاهدش بودیم ، تاثیری در حل معضلات زنان ما خواهد داشت؟

عدم شناخت درست انسان امروزی در بستر جامعه و ساختارهای درست یا غلطی که او را احاطه کرده اند و همچنین نداشتن تحلیل های متفاوت، متاسفانه منجر به کارهای مبتذل و معنای پیش پا افتاده خواهد شد. از سوی دیگر باید یادآوری کنم که با وجود اشکال غلط قانون‌گذاری در کشور نه تنها آثار سطحی بلکه آثار عمیق و متفاوت تر هم نخواهند توانست منجر به حل معضلات زنان شود چرا که در سطوح بالاترِ تصمیم گیری متاسفانه چنین اراده ای وجود ندارد.

اثر خود را در کدام ژانر قرار می دهید؟

مسلما اجتماعی، با این توضیح که مسائل فمنیستی هم زیر مجموعه مشکلات اجتماعی بوده و خارج از آن نیست.

به نظرم در همین حد کافی بود، این مساله به زعم شما فرعی، از پایه های اصلی شخصیت پردازی پدر و زمینه ساز ایجاد بحران در خانواده ای بوده که مشکلات اقتصادی بنیان‌های آن را سست و لرزان کرده است.

چرا فیلم را در گروه هنر و تجربه اکران کردید؟ فکر نمی کنید با توجه به موضوع جسورانه آن اگر در هنروتجربه اکران نمی شد، شانس بیشتری برای دیده شدن داشت؟

چرا نمی روید این سوال را از مسئولان وزارت ارشاد بپرسید؟! چرا باید من به سوالی جواب بدهم که هر دفعه از شنیدن آن متاسف می شوم و به یاد می آورم که کار فرهنگی درست و بجا انجام دادن در این کشور، آب در هاون کوبیدن است .

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام