برترین شخصیتهای شرور در انیمهها آنهایی هستند که به شکلی بینقص و تمامعیار خبیثاند. آنها به قدری با مهارت خلق شدهاند که مخاطب، با وجود دیدن اعمال وحشیانهشان، ناچار به تحسین پیچیدگی شخصیتی آنها میشود. این شخصیتها دقیقا میدانند چطور و کجا ضربه بزنند تا قهرمانان را از درون متزلزل کنند و از رنجی که میآفرینند، لذت میبرند. شاید در روایت، جایگاهشان در سوی تاریک باشد، اما هدف و طراحی آنها بهقدری هوشمندانه است که نمیتوان از تحسینشان چشم پوشید.
ایزابلا از سرنوشت کودکان در ناکجاآباد موعود (Promised Neverland) خبر دارد
ایزابلا در انیمهی ناکجاآباد موعود نمونهای کامل از چنین شروری است. در ظاهر، او مادری مهربان و دلسوز است، اما در واقعیت، در پس لبخند گرمش، نیتی شوم پنهان شده است. وظیفهی اصلی او، بزرگ کردن کودکانی است که قرار بوده بهعنوان نمونههای اعلا به مصرف شیاطین برسند؛ بدنهایی که باید از نظر کیفیت، در حدی باشند که قیمت بالایی پیدا کنند. ایزابلا، با اینکه از سرنوشت وحشتناک بچهها آگاه است، همچنان با آرامش، یکی پس از دیگری آنها را پرورش میدهد و در پشت پرده، برنامهریزی میکند تا آنها را برای سرنوشتی تلخ آماده سازد.
در ادامهی داستان، مخاطب درمییابد که ایزابلا بهطور کامل فاقد احساس نیست و گاه نشانههایی از همدردی در او دیده میشود. با این حال، مشارکت مستقیم او در تحقق خواستههای شیاطین، چهرهای از بیرحمی و بزدلی را به نمایش میگذارد که کمتر در میان دیگر شخصیتهای شرور انیمهها دیده میشود. ایزابلا همیشه آمادگی آن را داشته که حتی جان یک کودک را بگیرد، تنها برای آنکه سهمیهی تعیینشده را تأمین کند. او ممکن است برای پیروی از قوانین و دستورات دلایلی داشته باشد، اما تنها فردی با نوع خاصی از بیرحمی میتواند با بچههایی زندگی کند که خوب میداند روزی، خوراک شیاطین خواهند شد.
آکیتو سوما در انیمه سبد میوه (Fruits Basket)، برای اطمینان از اطاعت خانوادهاش، آنها را اذیت میکند
آکیتو سوما در انیمه سبد میوه بهعنوان سرپرست خاندان سوما و نماد خدا شناخته میشود. او با تکیه بر این جایگاه خاص، میکوشد تا مطمئن شود اعضای خانوادهاش او را دوست دارند و به او احترام میگذارند. با این حال، عشق مدنظر او با فشارهای روحی و آزارهای جسمی همراه است. به جز شیگوره، تمام اعضای زودیاک از ترس نفوذ و سلطهای که آکیتو بر آنها دارد، در برابر او عقبنشینی میکنند.
آکیتو آنچنان نسبت به زنان دیگر احساس تهدید میکند که حتی کوچکترین بیاحترامی را نیز برنمیتابد و واکنشهای شدیدی از خود نشان میدهد. او برای تحت کنترل نگهداشتن دیگران، آسیب را متوجه عزیزان آنها میکند و از این طریق هم روح و هم جسمشان را آزار میدهد. همین رفتارها، علت اصلی درگیری بسیاری از اعضای زودیاک با هویت خود بهعنوان برگزیدگان آسمانی است. آنها با تمام وجود در آرزوی آزادی از سلطهی او به سر میبرند.
سو وون، در انیمه یونا دختری از سپیده دم (Yona of the Dawn) هم قاتل و هم منجی است
در آغاز آشنایی با شخصیت سو وون در انیمه یونا دختری از سپیدهدم، او فردی اصیل، آرام و دلنشین به نظر میرسد؛ کسی که در عین لطافت، توانایی دفاع از خود را دارد. اما آنچه او را به یک شرور واقعی بدل میکند، این است که کسی انتظار نداشت چنین فردی دست به ترور پادشاه وقت که در عین حال عموی او بود، بزند. ناگهان چهرهی گرم و آرام او به چهرهای سرد و محاسبهگر تبدیل میشود.
آنچه سو وون را به شخصیتی پیچیدهتر و تاثیرگذارتر تبدیل میکند، انگیزههای پشت این عمل اوست. با وجود اقدام ظاهرا شرورانهاش، او آرمانهایی برای بهبود وضعیت پادشاهی کوکا در سر دارد. بهمحض نشستن بر تخت پادشاهی، برای کمک به جوامع تحت سلطنت خود سفر میکند و در امور آنها مشارکت دارد. نگارش دقیق و چندلایهی شخصیت سو وون، او را به شروری برجسته و جذاب در روایت تبدیل کرده است.
گذشته تومورا شیگاراکی به خشم او در مدرسه قهرمان من (My Hero Academia) دامن میزند
تومورا شیگاراکی در آغاز، مانند بسیاری از شرورهای انیمههای شونن، شخصیتی ساده و قابل پیشبینی به نظر میرسد. اما هرچه اطلاعات بیشتری درباره گذشتهاش فاش میشود، پیچیدگی و جذابیت او نیز افزایش مییابد. در کودکی، شیگاراکی رویای تبدیل شدن به یک قهرمان را در سر داشت. او بعدها متوجه میشود که مادربزرگش نیز یکی از قهرمانان بوده، ولی پدرش با این موضوع شدیدا مخالف بوده است. در نهایت، در اوج خشم و فشار روانی، توانایی ویژهاش فعال میشود و از آن نقطه تمایلات خشونتآمیزش شکل میگیرد.
شیگاراکی بهعنوان یک شخصیت منفی، نهتنها با قدرت مخربش بلکه با گذشتهی تاریک و احساس گناهی که با خود حمل میکند، شناخته میشود. او درگیر مبارزهای درونی میان خود واقعیاش و کوسهای است که با آن زندگی میکند. علاوه بر این، بهمرور درمییابد که آل فور وان، کسی که تصور میکرد متحدش است، در واقع هرگز پشتیبان واقعی او نبوده است. در کنار این کشمکشها، قدرت ویرانگری که با هر بار بازگشت به میدان نبرد از خود نشان میدهد، او را ترسناکتر از همیشه جلوه میدهد.
ایتاچی اوچیها مجبور است در انیمه ناروتو (Naruto) انتخابهای غیرممکن انجام دهد
ایتاچی اوچیها از آن دسته شخصیتهای شروری است که دلیل اصلی رفتارهایش، عشق به خانوادهاش بوده است. اگرچه او مسئول قتل تمام اعضای قبیله اوچیهاست، اما این تصمیم را برای محافظت از برادر کوچکش، ساسکه اوچیها، گرفت. ایتاچی در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد انتخابهایی دشوار و دردناک انجام دهد؛ انتخابهایی که مسیر زندگیاش را به سوی تاریکی کشاند، در حالی که خودش هرگز آن را به دلخواه انتخاب نکرده بود.
ایتاچی، یک شینوبی نابغه بود که قربانی شرایط پیچیده و دشوار زمان خود شد. او در محدودیتهای انتخابهایی که داشت، تلاش کرد کاری را انجام دهد که از نظر خودش بهترین گزینه ممکن بود، حتی اگر هیچکس تا پس از مرگش به حقیقت تصمیمات او پی نبرد. ایتاچی شایستگیهای زیادی داشت و در نهایت، در دنیای ناروتو به یکی از غمانگیزترین شرورها تبدیل شد. دوگانگی موقعیت او باعث میشود که طرفداران نظرات متفاوتی دربارهاش داشته باشند، اما همین ویژگی، او را به شخصیتی بهیادماندنی و تاثیرگذار تبدیل کرده است.
سرگرد در هلزینگ (Hellsing) به جنگ و محافظت از روح خود اعتقاد دارد
سرگرد یکی از شخصیتهای شرور اصلی در انیمه هلزینگ است که به معنای واقعی کلمه فقط از یک چیز لذت میبرد: جنگ. برای او، نتیجه نبرد، نه پیروزی و نه شکست اهمیتی ندارد. آنچه برایش مهم بوده، این است که آیا انسانها همچنان در حال تلاش برای نابود کردن یکدیگر هستند یا نه. همین اشتیاق بیحد و مرز او به مرگ و ویرانی، از او یک شخصیت شرور ترسناک ساخته است.
سرگرد با وجود علاقه بیرحمانهاش به جنگ، همیشه با صدایی آرام و لحنی ملایم صحبت میکند که همین تضاد عجیب میان لحن و اعمالش، او را ترسناکتر میکند. این تناقض باعث شده حضورش در داستان حالتی وهمآلود پیدا کند که تا به امروز ذهن بینندگان را درگیر کرده است. افزون بر آن، واقعیت اینکه سرگرد اکنون بهعنوان یک سایبورگ به حیات خود ادامه میدهد، تنها لایهای دیگر از ناآرامی به شخصیت او اضافه میکند. او شروری تمامعیار است، زیرا میتوان تصور کرد که چنین فردی با چنین باورهایی ممکن است در دنیای واقعی هم وجود داشته باشد.
پدر در کیمیاگر تمامفلزی (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)، به هیچکس جز خودش اهمیت نمیدهد
شخصیت پدر در انیمه کیمیاگر تمامفلزی به دلیل تاثیر عمیقش بر روند داستان، یکی از نمادینترین شرورهای دنیای انیمه به شمار میرود. او ابتدا موجودی کوچک و بیاهمیت درون یک فلاسک بود، اما در ادامه به کیمیاگری قدرتمند بدل میشود که توانایی خلق و نابودی هر چیز را دارد. چیزی که پدر را تا این حد شیطانی میسازد، این بوده که حاضر است شهرها را با تمام ساکنانشان نابود کند تا قدرت بیشتری به دست آورد.
میل سیریناپذیر پدر به قدرت و درماندگیاش برای رسیدن به جایگاه خدایی، او را به یکی از خوفناکترین شخصیتهای شرور انیمه تبدیل کرده است. او بدون هیچگونه احساس پشیمانی، از انجام وحشتناکترین اعمال برای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد. بیرحمی کامل و بیتفاوتی او نسبت به همه اشکال زندگی، باعث شده تا پدر در رده شرورهایی قرار بگیرد که نهتنها ترسناک، بلکه واقعا نفرتانگیز هستند.
لایت یاگامی در دفتر مرگ (Death Note) به یک قاتل بیپروا تبدیل میشود
لایت یاگامی از همان ابتدا یک شرور نبود. او یک دانشآموز دبیرستانی باهوش و نسبتا عادی بود، تا زمانی که دفتر مرگ به دستش رسید. این دفتر او را به فردی تبدیل کرد که کمکم از عدالت عبور کرد و به غرور و خودکامگی رسید. در آغاز، لایت تنها کسانی را هدف قرار میداد که به نظر او از دست عدالت گریخته بودند، اما بهمرور زمان، شروع به حذف هر کسی کرد که ممکن بود راز هویت واقعیاش را برملا کند.
در پایان داستان دفتر مرگ، لایت یاگامی خود را همانند یک خدا میبیند. او موفق به شکست دادن L، نابغهترین کارآگاه جهان شده و باور دارد که از مجازات مصون مانده است. اما غرور بیش از حد او در نهایت باعث سقوطش میشود. با این حال، فریبکاری هوشمندانه و ذهن استراتژیک لایت، او را به یکی از شرورهایی تبدیل کرده که در مقایسه با بسیاری از همردههای خود، جانهای بیشتری را گرفته و ترس عمیقتری را در دل مخاطبان بهجا گذاشته است.
یوهان لیبرت همیشه همان هیولای یاد شده در Monster بوده است
یوهان لیبرت زمانی که در کودکی با مرگ روبهرو شد، تنها یک کودک بیپناه بود. خوشبختانه، دکتری مهربان به نام کنزو تنما جان او را نجات داد. اما این نجات زندگی، پیامدی تراژیک برای دیگران داشت؛ چرا که یوهان از همان سنین پایین به قاتلی بیرحم تبدیل شده بود. او بدون کوچکترین احساس دلسوزی یا پشیمانی صرفا برای اثبات اینکه تصمیم سالها پیش دکتر تنما اشتباه بوده است، انسانها را میکشد.
یوهان قاتلی است که با وسواس و دقت مثالزدنی عمل میکند. او برنامههایش را با دقت بالا طراحی کرده و قربانیانش را با وسواس انتخاب میکند. این دقت غیرعادی، هالهای وهمانگیز به شخصیت او میدهد که او را از دیگر شرورهای معمول جدا میکند. از طرفی، تصمیمی که دکتر تنما گرفت، تنها جان یوهان را نجات داد و در واقع، به هزینه جان دهها انسان دیگر تمام شد. علاقهی پیچیده و تاریک یوهان به دکتر تنما، در کنار جنایاتی که مرتکب میشود، تضادی سهمگین و تکاندهنده ایجاد میکند.
در انیمه جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)، ریومن سوکونا منتظر فرصت بوده است
ریومن سوکونا در انیمه جوجوتسو کایسن نماد شرارت مطلق است. شرارت او به حدی غیرقابل پیشبینی است که مخاطبان هرگز نمیتوانند حدس بزنند اقدام بعدیاش چیست. سوکونا نهتنها به جان انسانها بیاعتناست، بلکه برای دیگر ارواح نفرینشده هم ارزشی قائل نیست. او بدون تردید، هر کسی را که به نظرش بیادب باشد، بیآنکه به سادگی از کنار آن بگذرد، نابود میکند.
سوکونا یکی از ویرانگرترین شرورهایی است که در دنیای انیمه دیده شدهاند. او در نبرد با یک روح نفرینشده دیگر، بدون هیچ تردیدی منطقهی وسیعی از شیبویا در توکیو را نابود میکند. افزون بر این، در هر لحظه که بخواهد، میتواند کنترل بدن یوجی ایتادوری را در دست بگیرد. سوکونا آنقدر به قدرت خودش مطمئن است که تنها زمانی که خودش بخواهد، نه به اجبار ظاهر میشود. در حالیکه ایتادوری پیشتر فکر میکرد قدرت را در اختیار دارد، واقعیت این است که از همان ابتدا همه چیز تحت کنترل سوکونا بوده.
منبع: مجله بازار
منبع: faradeed-243213