قسمت آخر مجموعه همگناه، دوشنبه هفته گذشته منتشر شد و این سریال در بهترین و جمع و جور ترین حالت ممکن به پایان رسید. موارد متعددی در موفقیت و پر مخاطب بودن همگناه نقش داشتند که در ادامه نگاهی اجمالی به مهمترین این دلایل خواهیم داشت.
کارگردانی
همگناه کارگردانی هوشمندانهای دارد. نگاهی به کارنامه حرفهای کیایی نشان میدهد که او اصول و قواعد کارگردانی کلاسیک و مدرن را به خوبی میشناسد. موفقیت آثار سینمایی او و همچنین نامزدی دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم عصر یخبندان و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران برای دو فیلم بارکد و چهارراه استانبول، تأییدی بر این قضیه است. کیایی کارگردانی تمیزی دارد، معمولاً آثارش ریتم دارند و از اضافه گویی پرهیز میکند و در نهایت رگ خواب تماشاگر را به خوبی میشناسد. همگناه بر خلاف بسیاری از مجموعههای تلویزیونی یا شبکه نمایش خانگی این روزها، صاحب یک کارگردانی سینمایی است که همه قواعد و اصول آن به خوبی رعایت شده است.
فیلمنامه
همگناه داستان جذابی دارد که توانسته بود در کنار قصههای عاشقانه و جذاب توانسته بود چند داستان مستقل و اجتماعی را نیز روایت کند. ماجرای اکشن و پلیسی و سکانسهای تعقیب و گریز جذاب و همچنین پرداختن بی پرده به ماجرای یک ترنس، از جمله اتفاقهای مهم این سریال بودند.محسن کیایی که پیش از این به عنوان بازیگر با در آثار برادرش حاضر میشد، در همگناه علاوه بر بازیگری، دست به قلم شده و فیلمنامه این مجموعه را به همراه آرمان کوچکی به نگارش درآورده و بسیار موفق عمل کرده است. گره افکنیها و گره گشایی به جا در خانواده رازآلود صبوری و اتفاقات غیر منتظره، بر جذابیت این سریال افزوده است. نوع رابطه نامتعارف آرمان و زیبا و سکانسهای عاشقانه این دو کاراکتر، یکی از جذابترین بخشهای سریال همگناه بود تا آنجا که محسن کیایی و هدیه تهرانی را به یکی از ماندگارترین زوجهای سریالهای ایرانی تبدیل کرد. پایان بندی درست این مجموعه، از جمله دلایل مهم میزان محبوبیت آن در میان مخاطبان بود. معمولاً پایان بندیها به خوبی در ذهن میمانند و اگر این پایان، استاندارد نباشد، قطعاً تمام رشتههای سازندگان آن پنبه خواهد شد.