«گذر از تنگه با تدبیر» عنوان یادداشت قادر باستانیتبریزی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: ایران ما اینک بر لبه تنگهای باریک و سرنوشتساز ایستاده است؛ تنگهای که در یک سوی آن، امکان بازآفرینی روابط بینالمللی، ترمیم زخمهای داخلی و گذار از بحرانهای انباشته شده نهفته است و در سوی دیگر، مخاطره تشدید انزوا، فرسایش سرمایه اجتماعی و بازگشت به چرخه فرساینده تقابل و تخریب. مذاکره با امریکا، فارغ از آنکه به چه سرانجامی برسد، نه صرفا یک فرآیند دیپلماتیک، بلکه محک بلوغ سیاسی، توان ملی و میزان تقدمِ منافع کشور بر سوداگریهای زودگذر جناحی است. تاریخ بار دیگر در برابر ما ایستاده است؛ اما اینبار، تکرار خطا، نه تنها نابخشودنی که شاید برای نسلها غیرقابل جبران باشد.
اکنون دوران موضعگیریهای شتابزده، هیجانآفرینیهای رسانهای و رقابت کودکانه برای تسخیر افکار عمومی به سر آمده است. این میدان، میدان عقلانیت، تدبیر و سیاستورزی فرهیخته است، نه آوردگاهی برای هیجانسازی هواداران یا ثبت امتیاز در تابلوی رقابتهای جناحی. اگر بار دیگر، به جای آنکه «همه با هم» باشیم، در لاک «هیچ کس» فرو رویم، اینبار نه تنها فرصت ساختن آیندهای باثبات که امکان بازسازی اعتماد ملی و جایگاه ایران در جهان را برای همیشه از دست خواهیم داد. مذاکرات سیاسی، نه عرصه افسانهسازی و پیروزی مطلق است و نه میدان برچسبزنی و خیانتانگاری. آنچه اهمیت دارد، رویکردی واقعبینانه، پرهیز از افراط و تفریط و التزامی صادقانه به منافع ملی است. سرنوشت کشور نه در هیاهوی شعارها که در سکوت سنگین عقلانیت و تصمیمهای دشوار رقم میخورد. آینده ایران، تنها در پرتو خرد جمعی، انسجام ملی و تقدم مصالح کشور بر ملاحظات جناحی شکل خواهد گرفت. فراموش نکنیم، اگر در این بزنگاه تاریخی، شانهبهشانه یکدیگر نایستیم، دیر یا زود، همگی در ورطهای واحد خواهیم افتاد. تجربه برجام نشان داد که تبدیل سیاست خارجی به ابزار رقابت جناحی، هزینههای سنگینی برای کشور در پی دارد. حال نیز نباید اجازه داد آن اشتباه تکرار شود.
اصلاحطلبان، دغدغه آینده ایران را دارند و باید از وسوسه ثبت گشایشهای سیاسی به نام خود بگذرند. اصولگرایان نیز اگر واقعا به منافع ملی پایبندند، باید از تخریب مذاکرات برای تضعیف دولت مسعود پزشکیان دست بکشند.
دیپلماسی، ابزار اداره کشور است، نه مایه افتخار جناحها. موفقیت در مذاکرات، اگر حاصل شود، باید دستاوردی ملی تلقی و در صورت شکست نیز نباید به ابزاری برای تسویه حساب سیاسی بدل شود. همانطور که جنگ را نمیتوان خصوصی کرد، صلح را هم نمیتوان جناحی کرد.
مشخص است که ترامپ با درکی دقیق از شرایط داخلی ایران، با نمایشهای رسانهای وارد صحنه شده است. او میداند افکار عمومی کشورمان، بهویژه در فضای مجازی، تحت تاثیر اخبار سطحی قرار میگیرد. همین مساله، تیم او را به افزایش فشار روانی و ملتهبسازی فضای داخلی تشویق میکند. در چنین شرایطی، هوشیاری رسانهها و پرهیز از هیجانزدگی، ضروریتر از همیشه است.
ما در دورانی زندگی میکنیم که اخبار، نه برای اطلاعرسانی، بلکه برای به دست آوردن توجه افکار عمومی تولید میشود. رسانههای ما باید مخاطب را در تشخیص اخبار مهم از حواشی یاری دهند. در عصر انفجار اطلاعات، توجه کالایی کمیاب است؛ هر لحظهای که صرف حاشیهسازی شود، تمرکز از مسائل حیاتی کشور کاسته میشود.
در این مقطع حساس، عقلانیت سیاسی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. تداوم گفتوگو برای زنده نگهداشتن کانالهای ارتباطی ایران با جهان ضروری است. آنچه باید مورد انتقاد قرار گیرد، دیپلماسی نیست، بلکه جزماندیشی و تخریب آن است. هیچ جناحی نمیتواند در مذاکرات پیچیده و طاقتفرسای ایران و امریکا، مدعی پیروزی مطلق باشد؛ حتی در صورت تحقق دستاوردهای ملموس، این موفقیتها باید به نام کل نظام ثبت، نه به نفع یک گروه خاص مصادره شود. رسانهها و جریانهای سیاسی نیز باید از وسوسه بهرهبرداری زودگذر و بازیهای توییتری فاصله بگیرند؛ چراکه این رفتارهای کودکانه، نهتنها موقعیت مذاکرهکنندگان را تضعیف میکند، بلکه میتواند واکنشهای منفی در داخل و خارج را تحریک کرده و به تعمیق بیاعتمادی دامن بزند.
همچنین طرح انتظارات غیرواقعی، تنها به تغذیه افراطگرایی در هر دو سوی ماجرا میانجامد و فرصتهای واقعی را از بین میبرد. در چنین فضای آلودهای، کشور بیش از پیش در چرخه معیوب تنش و انزوا گرفتار خواهد شد. اکنون زمان آن است که همه بازیگران سیاسی، از منافع زودگذر جناحی عبور کرده و تنها به مصالح عالیه کشور بیندیشند. دقت در مذاکرات و بهرهبرداری هوشمندانه از فرصتها باید در اولویت مطلق قرار گیرد. هرگونه اشتباه محاسباتی یا تندروی جناحی، ممکن است کشور را در بحرانهایی گرفتار کند که جبرانشان دشوار خواهد بود.
در شرایط حساس کنونی، ایران نیازمند انسجام، بلوغ سیاسی و مشارکت همهجانبه برای عبور از تنگناهای داخلی و بینالمللی است. اگر رویکرد ملی در مذاکرات تقویت شود، امکان پیشرفت در روابط جهانی و بهبود وضعیت داخلی فراهم خواهد شد.
آینده ایران بیش از هر زمان دیگری به نگاه مشترک، تصمیمگیری جمعی و تعهد صادقانه به منافع ملی وابسته است. امیدواریم سیاستگذاران و کنشگران کشور با درک مسوولیت تاریخی خود، تصمیماتی شجاعانه و سنجیده اتخاذ کنند تا ایران بتواند از بحرانها عبور کرده و در مسیر آرامش، ثبات و پیشرفت گام بردارد. در شرایطی که منطقه و جهان با تحولات پرشتاب و بعضا پیشبینیناپذیر مواجهند، ما باید با بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی، از فرصتها برای تقویت ثبات داخلی و ارتقای موقعیت بینالمللی خود استفاده کنیم. تحقق این هدف، مستلزم نگاهی فراتر از رقابتهای سیاسی روزمره و اجماعی در چارچوب منافع بلندمدت کشور است.
بنابراین مذاکرات عمان، آزمونی برای عقلانیت نظام سیاسی و بلوغ نخبگان ماست. در این مسیر، انسجام داخلی و پرهیز از تنشهای غیرضرور، مهمترین پشتوانه تیم مذاکرهکننده خواهد بود. اگر بتوانیم از این مقطع حساس با درایت و همگرایی عبور کنیم، راهی به سوی بهبود روابط خارجی و توسعه پایدار گشوده خواهد شد و لابد سرمایهای گرانسنگ برای مدیریت چالشهای آینده نیز فراهم میآید.
اکنون زمان آن است که همه نیروهای موثر کشور، با درک مسوولیت تاریخی خود، از مرزهای رقابت عبور کرده و در جهت تقویت موضع ملی، حرکت مشترکی را آغاز کنند. تنها در سایه این نگاه جامعنگر و مسوولانه است که میتوان به آیندهای امیدوار، باثبات و رو به توسعه اندیشید.
منبع: etemadonline-707573