hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > ۱۰ فیلم کمدی شاهکار که در تاریخ سینما ماندگار شدند

۱۰ فیلم کمدی شاهکار که در تاریخ سینما ماندگار شدند

یک فیلم کمدی برای آنکه به مقام یک شاهکار برسد، معمولاً باید از دیگران متمایز شود؛ چه با نوآوری در سبک کمدی، چه با بازی با زیرژانرها، یا رسیدن به اوج خلاقیت یک کارگردان در حوزه طنز. نام‌هایی مثل بیلی وایلدر، وس اندرسن و مل بروکس، نمونه‌های بارز کسانی هستند که فیلم‌های کمدی‌شان در زمره‌ی بهترین‌ها قرار گرفته‌اند. در ادامه ده فیلم کمدی را مرور می‌کنیم که نه‌تنها خنده‌دارند، بلکه از نظر ساختاری و هنری هم درخشان‌اند.

فیلم‌های کمدی معمولاً به اندازه‌ی درام‌ها مورد تحسین منتقدان قرار نمی‌گیرند و جدی گرفته نمی‌شوند، اما بدون شک سینما فیلم کمدی شاهکار که هم‌تراز با فیلم‌های درام شاخص هستند، کم ندارد. این فیلم‌ها ثابت می‌کنند که کمدی نه‌تنها می‌تواند سرگرم‌کننده باشد، بلکه به اندازه هر ژانر دیگری پربار، هنرمندانه و تأثیرگذار است. آن‌ها در برابر فهرست‌های «بهترین فیلم‌های تاریخ» که معمولاً پر از آثار تلخ و جدی هستند، به‌عنوان آلترناتیوی ارزشمند قد علم می‌کنند. اگرچه فیلم‌های کمدی به ندرت در فصل جوایز افتخار کسب می‌کنند، این به معنای بی‌ارزش بودن آن‌ها نیست. به این خاطر است که در نگاه سنتی، شوخ‌طبعی هنوز به اندازه جدیت مهم نیست.

10 فیلم کمدی شاهکار که باید ببینید

یک فیلم کمدی برای آنکه به مقام یک شاهکار برسد، معمولاً باید از دیگران متمایز شود؛ چه با نوآوری در سبک کمدی، چه با بازی با زیرژانرها، یا رسیدن به اوج خلاقیت یک کارگردان در حوزه طنز. نام‌هایی مثل بیلی وایلدر، وس اندرسن و مل بروکس، نمونه‌های بارز کسانی هستند که فیلم‌های کمدی‌شان در زمره‌ی بهترین‌ها قرار گرفته‌اند. در ادامه ده فیلم کمدی را مرور می‌کنیم که نه‌تنها خنده‌دارند، بلکه از نظر ساختاری و هنری هم درخشان‌اند.

10. شان می‌میرد (Shaun of the Dead)

اثر ادگار رایت که بارها و بارها ارزش تماشا دارد

2

  • کارگردان: ادگار رایت
  • بازیگران: سایمون پگ، نیک فراست
  • محصول: 2004، آمریکا، فرانسه و انگلستان
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.9 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 92٪
  • خلاصه داستان: شان، مردی بی‌انگیزه و بی‌هدف است که بیشتر وقتش را در میخانه با دوست تنبلش اد می‌گذراند. وقتی ناگهان شیوع ویروس زامبی لندن را فرا می‌گیرد، شان تصمیم می‌گیرد بالاخره کاری برای زندگی‌اش بکند. او باید مادرش، دوست‌دختر سابقش و چند نفر دیگر را نجات دهد و همه را به امن‌ترین مکان دنیا ببرد؛ میخانه محله. در مسیر این مأموریت، شان با خطرهای زیادی روبه‌رو می‌شود و باید در بحبوحه آخرالزمان، به بلوغ فکری و احساسی برسد.

این فیلم کمدی شاهکار، آغازگر سه‌گانه‌ «کرنتو»ی ادگار رایت است که هر یک از فیلم‌هایش نگاهی طنزآمیز به یک ژانر خاص دارند. «شان می‌میرد» با نگاهی کمدی به ژانر وحشت، ترکیبی نو و بسیار هوشمندانه از ژانر زامبی و کمدی را به نمایش می‌گذارد. اشاره‌ نام فیلم به «رستاخیز مردگان» (Dawn of the Dead)، تنها یکی از ارجاع‌های بی‌شمار این فیلم به آثار کلاسیک‌ ژانر وحشت است. از ویژگی‌های بی‌نظیر این فیلم، توجه فوق‌العاده رایت به جزئیات است؛ شوخی‌ها نه فقط در دیالوگ‌ها بلکه در حرکت دوربین، موقعیت شخصیت‌ها، بازی بازیگران، طراحی صحنه و حتی اشیای پس‌زمینه وجود دارد. این لایه‌های ظریف، ارزش چند بار دیدن فیلم را بسیار بالا می‌برد. شوخی‌های تصویری، ارجاعات پنهان و پیش‌آگاهی‌های هوشمندانه‌اش باعث شده‌اند فیلم حتی پس از بارها دیدن همچنان تازگی داشته باشد. برخلاف بعضی کمدی‌ها که وقتی بیش از حد پیچیده می‌شوند، جذابیت‌شان را از دست می‌دهند، فیلم «شان می‌میرد» به شکل نادری از این دام عبور می‌کند.

«شان می‌میرد» یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سینمای ژانر ترکیبی در قرن بیست‌ویکم است. این فیلم با ترکیب ژانرهای کمدی، ترسناک و رمانتیک در یک داستان آخرالزمانی  با روایتی خلاقانه و شخصیت‌پردازی منحصربه‌فرد، به اثری ماندگار در حافظه‌ سینمایی مخاطبان بدل شده است. یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت این فیلم، توانایی آن در بازآفرینی کلیشه‌های ژانر زامبی است. در حالی‌ که بسیاری از آثار مشابه صرفاً بر دو المان خشونت و وحشت تمرکز دارند، «شان می‌میرد» با بهره‌گیری از طنز موقعیت، دیالوگ‌های هوشمندانه و فضاسازی خلاقانه، تجربه‌ای متفاوت برای مخاطب رقم می‌زند. این فیلم نه‌تنها به آثار کلاسیک ژانر زامبی، به‌ویژه فیلم‌های جرج ای. رومرو، ادای دین می‌کند، بلکه به شیوه‌ای پست‌مدرن به نقد جامعه معاصر، روابط انسانی و بحران بلوغ تأخیر‌یافته نیز می‌پردازد.

شخصیت اصلی فیلم، شان، نماینده‌ نسلی‌ است که در میان مسئولیت‌های بزرگسالی و تمایل به حفظ سبک زندگی راحت و بی‌دغدغه گرفتار شده‌اند. تحول تدریجی او در مسیر روایت، از فردی بی‌هدف به فردی مسئول و تصمیم‌گیر، یکی از نکات درخشان فیلم در زمینه روایت شخصیت‌محور است. ادگار رایت با سبک کارگردانی منحصربه‌فرد خود، که شامل تدوین سریع، حرکات دوربین ریتم‌دار و استفاده‌ هوشمندانه از موسیقی است، موفق شده فیلمی خلق کند که نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه در لایه‌های زیرین خود تأمل‌برانگیز هم می‌شود. «شان می‌میرد» با مجموعه ویژگی‌های منحصربه‌فردش توانسته هم مخاطبان عام و هم منتقدان جدی را راضی نگه دارد و آغازگر مسیر موفقیت‌های بعدی این گروه خلاق در فیلم‌هایی مثل «پلیس خفن» (Hot Fuzz) و «پایان دنیا» (The World’s End) شد.

9. دکتر استرنج لاو (Dr. Strangelove)

کمدی تلخ جنگ سرد از استنلی کوبریک

3

  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: پیتر سلرز، جورج سی. اسکات، استرلینگ هایدن
  • محصول: 1964، انگلیس و آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.4 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 98%
  • خلاصه داستان: در میانه‌ جنگ سرد، یک ژنرال روان‌پریش آمریکایی، به‌طور خودسرانه فرمان حمله هسته‌ای به شوروی را صادر می‌کند. با توجه به ساختار امنیتی پیچیده و محدودیت‌های ارتباطی، هیچ‌کس نمی‌تواند حمله را متوقف کند. در اتاق جنگ پنتاگون، رئیس‌جمهور ایالات متحده، مشاوران نظامی، و دکتر استرنج‌لاو – دانشمند دیوانه‌ای با گذشته‌ای مشکوک – برای یافتن راه‌حل گرد هم آمده‌اند. در این میان، دنیا به سمت نابودی کامل پیش می‌رود، و در حالی‌که خنده و وحشت در کنار هم حضور دارند، پایان فیلم به طرز بی‌رحمانه‌ای به مرگ جهانی ختم می‌شود.

فیلم «دکتر استرنج لاو یا چگونه یاد گرفتم نگرانی را کنار بگذارم و بمب را دوست داشته باشم» (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb) به کارگردانی نابغه سینما، استنلی کوبریک، یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین آثار ژانر کمدی سیاه در تاریخ سینماست. این فیلم که در سال ۱۹۶۴ و در اوج جنگ سرد ساخته شد، با بهره‌گیری از زبان طنز، به بازنمایی رعب‌انگیزترین ترس معاصر بشر می‌پردازد؛ جنگ هسته‌ای. در دورانی که ترس از نابودی کامل جهان به‌واسطه دکمه‌ای اشتباه واقعیتی ملموس بود، کوبریک با نگاهی تیزبین و زبانی گزنده، سازوکارهای قدرت، بی‌کفایتی نهادهای نظامی‌سیاسی و بی‌منطقی رقابت ابرقدرت‌ها را به استهزاء می‌گیرد. او با استفاده از فضای محدود و طراحی صحنه‌های ساده اما نمادین، موفق می‌شود جهانی بسازد که خنده و هراس را به‌طور همزمان در دل مخاطب بنشاند.

کوبریک استاد ژانرهای مختلف بود و پیش از شاهکارهایی مثل «2001: یک ادیسه فضایی» (2001: A Space Odyssey) در ژانر علمی‌-تخیلی یا فیلم «درخشش» (The Shining) در ژانر وحشت، این کمدی سیاه سیاسی را ساخت. کوبریک با نبوغ خود نشان داد که حتی در فضای تنش‌زای جنگ سرد هم می‌تواند با طنزی تند و گزنده، انسان را زیر ذره‌بین بگذارد و به نقد بکشد.  با وجود گذشت زمان، هنوز هم با طنز تند و تیزش به شکل غم‌انگیزی بر بازی‌های سیاسی جهانی دلالت دارد. یکی از عوامل برجستگی فیلم، بازی چندنقشی پیتر سلرز است. او در سه نقش متفاوت در این فیلم ظاهر شده و با نبوغ بازیگری خود، لایه‌هایی از طعنه و تناقضات روانی و سیاسی شخصیت‌ها و تضادهای فرهنگی و سیاسی را در قالب یک کمدی سیاسی-آخرالزمانی به نمایش می‌گذارد. شخصیت دکتر استرنج‌لاو، دانشمند نازی سابق که اکنون برای دولت آمریکا کار می‌کند، نماد همزیستی خطرناک علم، ایدئولوژی و بی‌اخلاقی در دوران جنگ سرد است.

فیلمنامه‌ درخشان کوبریک، که با همکاری تری ساوترن و پیتر جورج نوشته شده، با ساختار دقیق دیالوگ‌ها و طنز خشک بریتانیایی، جهانی را ترسیم می‌کند که در آن یک اشتباه ساده می‌تواند به پایان تمدن منجر شود. استفاده از موسیقی کلاسیک در پایان فیلم، که با تصاویر نابودی جهان همراه شده، نمونه‌ای از طنز تلخ کوبریک در بالاترین سطح بیان سینمایی است. این کمدی شاهکار پر از دیالوگ‌های به‌یادماندنی و تصاویری فراموش‌نشدنی است؛ ویژگی‌ای که البته در تمام آثار کوبریک دیده می‌شود. نشان داد حتی در فضای تنش‌زای جنگ سرد، می‌توان با طنزی تند و گزنده، بشر را به نقد کشید. «دکتر استرنج لاو» نه‌تنها یک فیلم سیاسی عمیق و چندلایه است، بلکه همچنان پس از گذشت دهه‌ها، به‌دلیل نگاه خیره‌کننده و بی‌رحمانه‌اش به قدرت، منطق نظامی و بی‌ثباتی سیاست جهانی، اثری کاملاً به‌روز و هشداردهنده باقی مانده است.

8. فرانکنشتاین جوان (Young Frankenstein)

ادای احترام بامزه‌ مل بروکس به ژانر وحشت کلاسیک

4

  • کارگردان: مل بروکس
  • بازیگران: جین وایلدر، پیتر بویل، مارتی فلدمن، کلوریس لیچمن، تری گار، کنت مارس، مدلین کان
  • محصول: 1974، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 95%
  • خلاصه داستان: دکتر فردریک فرانکناشتین، نوه معروف‌ترین دانشمند دیوانه تاریخ، تلاش می‌کند از گذشته‌ خانوادگی‌اش فاصله بگیرد و نام خود را متفاوت تلفظ کند. اما با مرگ پدربزرگش، به ارثی از املاک خانوادگی در ترانسیلوانیا می‌رسد و تصمیم می‌گیرد به آنجا سفر کند. او در قلعه‌ تاریک پدربزرگش، دفترچه‌ آزمایشات قدیمی را پیدا کرده و وسوسه می‌شود تا نظریه‌های علمی را در عمل بیازماید. با کمک دستیار عجیب‌وغریبش، ایگور (با یک کوهان متحرک) و دستیار دیگرش، اینگا، دکتر جوان تلاش می‌کند با استفاده از علم، یک انسان مرده را دوباره زنده کند. او در نهایت موفق می‌شود هیولایی بسازد، اما کنترل آن از دست می‌رود. فیلم در ادامه با زنجیره‌ای از موقعیت‌های کمیک، اشتباهات علمی، تعقیب‌وگریزها و اجرای تپ‌دنس هیولا به یک اوج فراموش‌نشدنی می‌رسد.

«فرانکنشتاین جوان» یکی از درخشان‌ترین نمونه‌های پارودی (طنز تقلیدی) و یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های تلفیق ژانر کمدی و ترسناک در تاریخ سینماست. این اثر نه‌تنها یک کمدی موفق است، بلکه ادای دینی استادانه به سینمای کلاسیک ترسناک دهه‌ ۱۹۳۰ – به‌ویژه فیلم‌های «فرانکنشتاین» و «عروس فرانکنشتاین» – به شمار می‌آید. این فیلم کمدی شاهکار با تصویر سیاه‌وسفید و با استفاده از طراحی صحنه، موسیقی و فیلم‌برداری مشابه فیلم‌های دوران طلایی یونیورسال، اثری است که هم مایه خنده است و هم یادآور شکوه و فضای اصیل گذشته سینما و فیلم‌های ترسناک اولیه هالیوود.  استفاده از موسیقی دراماتیک، نورپردازی گوتیک و حتی لوکیشن‌هایی که بازسازی دقیق صحنه‌های فیلم کلاسین «فرانکنشتاین» هستند، همه نشان از احترام عمیق بروکس و وایلدر به منبع الهام خود دارد. «فرانکنشتاین جوان» به خاطر همین دقت و ظرافت در ارجاع‌های سینمایی‌اش، جایگاهی ماندگار در تاریخ سینما دارد.

«فرانکنشتاین جوان» بیشتر از رمان معروف مری شلی، از اقتباس‌های سینمایی آن الهام گرفته است. اما آنچه این فیلم را فراتر از یک تقلید ساده می‌برد، طنز زیرکانه، دیالوگ‌های هوشمندانه و بازی‌های بی‌نظیر است که با همکاری دوباره مل بروکس و جین وایلدر، پر از شوخی‌های کلامی تند و تیز و خلاقیت‌های بصری است. بروکس با ظرافت، کلیشه‌های فیلم‌های ترسناک را دست می‌اندازد و با آن‌ها بازی می‌کند. فیلمنامه هوشمندانه فیلم را جی والدر و مل بروکس با هم‌ نوشته‌اند که به شکلی فوق‌العاده‌ میان کمدی اسلپ‌استیک، شوخی‌های کلامی و ارجاعات سینمایی تعادل ایجاد می‌کند. جین وایلدر در نقش دکتر فردریک فرانکنشتاین، با بازی‌ای پرشور و طنزی کنترل‌شده، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های حرفه‌اش را به نمایش گذاشته است. وایلدر با اجرای کم‌نظیرش، شخصیتی را می‌سازد که در عین شوخ‌طبعی، همدلی‌برانگیز و انسانی است. بازیگرانی چون مدلین کان، تری گار، مارتی فلدمن (در نقش ایگور) و پیتر بویل (در نقش هیولا)، تیمی را شکل می‌دهند که انسجام کمدی آن تحسین‌برانگیز است. شخصیت‌ها هر یک با تیپ‌سازی کمیک خاص خود، به غنای کمدی فیلم کمک کرده‌اند.

یکی از ویژگی‌های برجسته این فیلم بهره‌گیری از تجهیزات صحنه و لابراتوار اصلی فیلم محصول 1931 «فرانکنشتاین» است. این انتخاب نه تنها اصالت بصری فیلم را افزایش داده، بلکه به پیوند عمیق آن با میراث سینمای ترسناک مشروعیت می‌بخشد. در کنار این‌ها، مهارت بروکس در کارگردانی، که در کنترل دقیق میزانسن، ضرب‌آهنگ صحنه‌ها و اجرای شوخی‌های بصری کاملاً مشهود است، نشان می‌دهد که این فیلم فراتر از یک پارودی ساده می‌رود. ترکیب بی‌نظیر بین کمدی فیزیکی و شوخی‌های کلامی از دیگر نکات ویژه این فیلم است. از تغییر نام‌ها و بازی‌های زبانی گرفته تا شوخی‌های بصری با ابزارهای آزمایشگاهی و ناهنجاری‌های بدنی، فیلم همیشه مخاطب را همزمان به خنده و تحسین وا‌می‌دارد. این تعادل در لحن طنز، باعث می‌شود «فرانکنشتاین جوان» نه‌تنها یک اثر سرگرم‌کننده، بلکه یک دستاورد سینمایی اصیل باشد که همچنان از سوی منتقدان و مخاطبان تحسین می‌شود.

7. آپارتمان (The Apartment)

شاهکار برنده اسکار بیلی وایلدر با تلخی و شیرینی در کنار هم

5

  • کارگردان: بیلی وایلدر
  • بازیگران: جک لمون، شرلی مک‌لاین و فرد مک‌مورای
  • محصول: 1960، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.3 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 93٪
  • خلاصه داستان: سی. سی. باکستر کارمند ساده یک شرکت بزرگ بیمه در نیویورک است که رؤسایش از آپارتمان مجردی او برای ملاقات‌های پنهانی عاشقانه‌شان استفاده می‌کنند. باکستر امیدوار است با این لطف بتواند در شرکت ترقی کند. اما زمانی که متوجه می‌شود فرن کوبلیک، زنی که به او علاقه دارد، معشوقه رئیس متأهل شرکت است، درگیر بحران اخلاقی شدیدی می‌شود. در کشاکش میان جاه‌طلبی و وجدان، باکستر تصمیمی می‌گیرد که سرنوشت شخصی‌اش را تغییر می‌دهد.

این فیلم کمدی شاهکار با لحن سبک و طنزآمیز آغاز می‌شود اما به‌تدریج وارد لایه‌های تاریک‌تری می‌شود و بیشتر به فیلم «بلوار سانست» (Sunset Boulevard) نزدیک می‌شود تا «بعضی‌ها داغشو دوست دارند» (Some Like It Hot). داستان فیلم درباره کارمندی ساده است که آپارتمانش را در اختیار مدیران شرکت می‌گذارد تا روابط پنهانی‌شان را در آن ادامه دهند. جک لمون درخشان است، اما این شیرلی مک‌لین است که قلب فیلم را به دوش می‌کشد. اجرای او بین لحظات خنده و اندوه، بسیار طبیعی و تأثیرگذار است. فیلم نه‌تنها طنزآمیز بلکه عمیق و انسانی است.

«آپارتمان» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی تاریخ و یکی از کامل‌ترین نمونه‌های کمدی درام در قرن بیستم است. این فیلم با بهره‌گیری از ترکیب طنز اجتماعی، نقد طبقاتی و رگه‌هایی از ملودرام عاشقانه، تصویری هوشمندانه از روابط انسانی در بطن سرمایه‌داری مدرن را به نمایش می‌گذارد. جک لمون در نقش سی. سی. باکستر با بازی‌ای بی‌نقص، مردی تنها، فروتن و جاه‌طلب را به تصویر می‌کشد که برای رسیدن به موفقیت در محل کار، آپارتمان شخصی‌اش را در اختیار رؤسای زن‌باره شرکت قرار می‌دهد. اما این کار، نه‌تنها مرزهای اخلاقی او را به چالش می‌کشد، بلکه او را درگیر رابطه‌ای عاطفی و پیچیده با شخصیت دلنشین و شکننده‌ی فرن کوبلیک (با بازی بی‌نظیر شرلی مک‌لین) می‌کند.

وایلدر با نگاهی تلخ و در عین حال طنزآلود، ساختاری را می‌کاود که در آن انسان‌ها برای پیشرفت، خود و ارزش‌هایشان را گرو می‌گذارند. فیلم در عین اینکه شدیداً شخصی است، از قدرتی جهان‌شمول برخوردار است که دغدغه‌هایی همچون تنهایی، عشق، سوءاستفاده از قدرت و انتخاب‌های اخلاقی را مطرح می‌کند. انتخاب فیلمبرداری سیاه‌وسفید در دوران گذار به سینمای رنگی، خود بیانگر نوعی مقاومت است؛ نوعی وفاداری به نگاه واقع‌گرایانه‌ای که فیلم به دنیای اطراف دارد. «آپارتمان» با طنز گزنده و پایان‌بندی صمیمانه‌اش، مخاطب را همزمان به تأمل، خنده و همدلی وامی‌دارد. این فیلم، نه‌فقط اثری سرگرم‌کننده بلکه یکی از دقیق‌ترین پرتره‌های انسانی در بستر طنز است.

6. محیط اداره (Office Space)

طنزی ماندگار از دل فرهنگ اداری خسته‌کننده دهه 1990

6

  • کارگردان: مایک جاج
  • بازیگران: ران لیوینگستون، جنیفر آنیستون، استیون روت، گری کول، الی ونت‌ورث، جان کریستوفر مک‌گینلی
  • محصول: 1999، امریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.6 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 80%
  • خلاصه داستان: پیتر، یک کارمند بی‌انگیزه در یک شرکت نرم‌افزاری، پس از مراجعه به روان‌درمانگر، دچار نوعی بی‌تفاوتی آرام‌بخش می‌شود که باعث می‌شود برخلاف انتظارات، ارتقاء شغلی بگیرد. او و دو همکارش تصمیم می‌گیرند سیستم شرکت را هک کنند و مبلغ کمی از تراکنش‌ها را به سرقت ببرند، اما اشتباهات کوچک، توطئه ساده را به بحران تبدیل می‌کند.

مایک جاج در این فیلم، بی‌رحمانه اما با نگاهی طنز به فضای شرکت‌ها و محیط‌های کاری روزمره تاخته است. فیلم داستان برنامه‌نویسی را دنبال می‌کند که پس از هیپنوتیزم، ناگهان دیگر برای کارش اهمیتی قائل نمی‌شود و همین باعث دگرگونی زندگی‌اش می‌شود. صحنه‌ معروف کوبیدن پرینتر با چوب بیسبال، عصاره خشم فروخورده‌ کارمندان همه جای دنیاست و حالا دیگر تبدیل به نمادی فرهنگی شده است. فیلم با اینکه کمدی است، نگاهی دقیق و تلخ به رفتارهای اجباری در محل کار و نقدی جدی و ظریف بر ساختار سرمایه‌داری مدرن دارد؛  جایی که شور زندگی پشت فرم‌ها، مدیرها و دستگاه فکس دفن شده است.

در دهه‌ی ۹۰ میلادی، چند فیلم کمدی با نگاه انتقادی به فضای کاری ساخته شدند، اما هیچ‌کدام به اندازه فیلم «محیط اداره» تأثیرگذار نبودند. طنز فیلم بر پایه شخصیت‌های نمایشی محل کار و بی‌معنایی قوانین خشک اداری بنا شده است. «محیط اداره» یک کمدی انتقادی تیزبینانه درباره پوچی محیط‌های کاری مدرن است. این فیلم، به‌جای قهرمان‌های کلاسیک، از آدم‌های به‌ستوه‌آمده‌ای می‌گوید که در میان دیوارهای خاکستری اداره، هر روز کمی بیشتر از معنای زندگی فاصله می‌گیرند. این فیلم با نگاهی سورئال اما واقع‌گرا، فرهنگ بهره‌وری تحمیلی، سلسله‌مراتب بی‌منطق و فشارهای روانی فضای کار را به طنز می‌گیرد. شخصیت پیتر، نماد انسانی‌ است که در جهانی بی‌هدف به دنبال ساده‌ترین آزادی‌هاست. «محیط اداره» با دیالوگ‌های ماندگار، کاراکترهای خاص و فضایی که برای بسیاری آشناست، امروز به یکی از فیلم‌های کالت محبوب سینمای کمدی تبدیل شده است و همچنان با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند.

مایک جاج در «محیط اداره» یکی از دقیق‌ترین تصویرهای طنز از بحران بی‌هویتی در محیط کار مدرن را به نمایش می‌گذارد. فیلم با ترکیب طنز خشک و انتقادات اجتماعی، فرهنگ شرکتی دهه نود میلادی را به استهزا می‌گیرد. شخصیت پیتر گیبونز درگیر نوعی فروپاشی روانی-هویتی می‌شود که به طرز غریبی با تجربه بسیاری از مخاطبان در دنیای سرمایه‌داری مدرن هم‌خوانی دارد. فیلم از نظر سبک، مینیمال اما تأثیرگذار است و با بهره‌گیری از موسیقی هیپ‌هاپ و بازی‌های کنترل‌شده، به شکلی خاص حس خفقان و یکنواختی محیط‌های کاری را منتقل می‌کند. تأثیر فرهنگی فیلم به‌خصوص در فرهنگ اینترنتی و در میان کارمندان نسل‌های ایکس و هزاره بی‌نظیر بوده، به‌طوری که بسیاری از دیالوگ‌ها و کاراکترهای آن مثل لَمبرگ بدل به الگوهای طنز شده‌اند و تکرار می‌شوند.

5. مانتی پایتون: زندگی برایان (Monty Python’s Life of Brian)

سخن گفتن از مذهب، با طنزی هوشمند و بی‌پروا

 7

  • کارگردان: تری جونز
  • بازیگران: تری گیلیام، گراهام چپمن، اریک آیدل، تری جونز، مایکل پیلین، جان کلیز و…
  • محصول: ۱۹۷۹، بریتانیا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 96%
  • خلاصه داستان: برایان، مردی که هم‌زمان با حضرت عیسی در بیت‌اللحم به دنیا آمده، درگیر جنبش‌های سیاسی، دینی و اجتماعی می‌شود. سوءتفاهم‌ها باعث می‌شود که او به‌اشتباه به‌عنوان ناجی جدید مردم شناخته شود، چیزی که خودش بارها رد می‌کند، اما جامعه‌ای که تشنه معناست، صدای او را به فرمان الهی تعبیر می‌کند.

یک فیلم کمدی شاهکار از گروه افسانه‌ای «مانتی پایتون» که در قالب روایت اشتباه گرفتن یک مرد عادی با مسیح، باورهای مذهبی و واکنش‌های انسانی به آن را به چالش می‌کشد. فیلم پر از شوخی‌های تاریخی، زبانی و حتی کاملاً سورئالیستی‌ است (مثل حضور ناگهانی سفینه فضایی). در پایان، هنگامی که برایان را مصلوب کرده‌اند و گروه با سرود شاد «همیشه نیمه پر لیوان را ببین» (Always Look on the Bright Side of Life) همراهی‌اش می‌کند، به ما می‌گوید که شاید مشکل، آدم‌های عادی مثل برایان نیستند، بلکه بقیه جهان است. این طنز تلخ مدت‌ها در ذهن می‌ماند.

«زندگی برایان» یکی از کمدی‌های جنجالی و ماندگار تاریخ است. فیلم با روایت داستان مردی عادی که به اشتباه مسیح پنداشته می‌شود، نگاهی تیزبین به چگونگی شکل‌گیری فرقه‌ها، سوءبرداشت‌های مذهبی و تأثیر قدرت بر باورهای مردم دارد. «زندگی برایان» با جسارتی بی‌نظیر، موضوعات مذهبی، سیاسی و اجتماعی را به هم گره می‌‌زند. این فیلم، نه تنها خنده‌دار، که به‌شدت هوشمندانه است؛ با طنز ابسورد، زبان تند و کنایه‌های تاریخی، باورها و ساختارهای تثبیت‌شده را به چالش می‌کشد. شخصیت برایان، مردی معمولی که به اشتباه به عنوان منجی شناخته می‌شود، نمادی‌ است از قربانیان سوءتفاهم‌های بزرگ در تاریخ. «زندگی برایان»، علی‌رغم حاشیه‌های مذهبی‌اش، اثری ژرف در نقد پیروی کورکورانه، قدرت‌طلبی و میل به قهرمان‌سازی است. فیلم با ترکیب دیالوگ‌های کمدی درخشان، بازی‌های چندنقشی و طراحی صحنه‌ای که فیلم‌های مذهبی شعاری را هجو می‌کند، به استانداردی برای طنز روشنفکرانه بدل شده است.

این ترکیب بی‌رحمانه از طنز، هجو دینی، و نقد اجتماعی، نه تنها از نظر کمدی، بلکه به‌عنوان یک اثر فلسفی درباره ساختارهای قدرت، گله‌محوری و اسطوره‌سازی قابل تحلیل است. در شخصیت برایان طنزی تاریک درباره ناتوانی بشر در درک حقیقت، نهفته است. فیلم از تکنیک‌های نمایشی تئاتری استفاده می‌کند و با مونتاژهای سریع و استفاده آگاهانه از زبان باستانی و آوانگارد، سبکی خاص خلق می‌کند. «زندگی برایان» با وجود واکنش‌های منفی و ممنوعیت‌ها در بعضی کشورها، تبدیل به یکی از فیلم‌های کالت‌ تاریخ‌ساز شد که تأثیر عمیقی بر طنز سیاسی و اجتماعی دهه‌های بعد گذاشت.

4. فارگو (Fargo)

شاهکاری از برادران کوئن با طنزی سیاه و نیش‌دار

8

  • کارگردان: برادران کوئن
  • بازیگران: فرانسیس مک‌دورمند، ویلیام اچ میسی و استیو بوچمی
  • محصول: 1996، آمریکا و بریتانیا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.1 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 94%
  • خلاصه داستان: جری، یک فروشنده خودرو، برای حل مشکلات مالی خود، دو خلافکار استخدام می‌کند تا همسرش را بدزدند و از پدرزنش پول بگیرند. اما نقشه به سرعت از کنترل خارج می‌شود و پلیسی محلی، باهوش و باردار به نام مارج، آرام اما قاطع، پرده از جنایات این حلقه انسانی برمی‌دارد.

«فارگو» از آن کمدی‌های معمولی نیست؛ یکی از نمونه‌های موفق و درخشان ترکیب ژانر جنایی و کمدی است و منبع اصلی، سریال پرطرفدار «فارگو». فیلم قصه آدم‌ربایی، خاینت و یک جنایت واقعی و هولناک را روایت می‌کند، اما با لحن خونسردانه، آمیخته با طنز سیاه و تضادهای اخلاقی. کاراکتر مارژ گاندِرسون (فرانسیس مک‌دورمند) یک پلیس باردار اهل مینه‌سوتاست که با آرامش و عقلانیت‌ش، در دل دنیایی پر از خودخواهی و جنایت می‌درخشد. او با سادکی اما تیزبینی‌اش نوری در دل تاریکی است. فیلم در عین سادگی داستان، با تصویرسازی زیبا و نگاهی فلسفی به خیر و شر، تبدیل به یک کمدی عمیق و تأثیرگذار شده است. بازی فرانسیس مک‌دورمند در نقش شخصیت پلیس، فیلمنامه‌ دقیق و فضاسازی برفی و سرد، «فارگو» را به اثری منحصربه‌فرد بدل کرده‌اند. ترکیبی از پوچی دنیای مجرمین و آرامش زندگی روزمره در شهری کوچک، آن‌هم با چاشنی طنز.

در «فارگو»، برادران کوئن کمدی سیاه را به اوج خود می‌رسانند. داستانی ساده از یک آدم‌ربایی ساختگی، در دل زمستان سفید و بی‌رحم مینه‌سوتا، به بستری برای نمایش تضادهای انسانی بدل می‌شود. فضای بی‌احساس برفی، در برابر موج خشونت، حرص و حماقت کاراکترها قرار می‌گیرد. در میان این هرج‌ومرج، حضور پلیس زن باردار و عاقل نقطه‌ای از امید، اخلاق و انسانیت است. فیلم به‌خوبی نشان می‌دهد که جنایت، گاهی نه از پلیدی، بلکه از حماقت و ضعف‌های انسانی نشأت می‌گیرد. «فارگو» با استفاده از لهجه‌های بومی، بازی‌های درخشان و فیلمنامه‌ای حساب‌شده، طنزی تلخ اما فراموش‌نشدنی خلق می‌کند. این فیلم، نمونه‌ای برجسته از چگونگی تلفیق خشونت و طنز در فرمی سینمایی‌ است.

برادران کوئن با «فارگو» موفق شدند ژانر نئو-نوآر را با فضایی سرد و بی‌احساس به‌گونه‌ای تلفیق کنند که طنز سیاه و تراژدی انسانی همزمان در دل یک قصه سینمایی جایی بگیرند. فضای سفید و برفی فیلم نمادی از خلأ اخلاقی و تهی بودن روابط انسانی در دنیای جرم و جنایت است. شخصیت‌های فیلم، از جمله مارچ نشان از پیچیدگی‌های روانی میان عدالت، همدلی و کار حرفه‌ای دارد. زبان بصری فیلم با سکوت‌های طولانی و دیالوگ‌های سرد قرار است حس غربت و بی‌هویتی را به مخالب الق کند. «فارگو» کاملاً موفق جنایتی ساده را به نمایش تراژیک از ابتذال روزمره تبدیل می‌کند، و در عین حال یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای مستقل آمریکا را به شمار می‌آید.

3. فارغ التحصیل (The Graduate)

9

  • کارگردان: مایک نیکولز
  • بازیگران: آن بنکرافت، داستین هافمن، کاترین راس، ویلیام دنیلز، موری همیلتون، الیزابت ویلسون، آلیس گوستلی
  • محصول: 1967، امریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 86%
  • خلاصه داستان: بنجامین برایک، فارغ‌التحصیل سردرگم، وارد رابطه‌ای با خانم رابینسون، همسر یکی از دوستان پدرش می‌شود. بحران زمانی شدت می‌گیرد که عاشق دختر خانم رابینسون می‌شود، و ناچار است بین عشق، اخلاق و توقعات جامعه یکی را انتخاب کند.

یک کمدی سیاه درباره گم‌گشتگی نسل جوان بعد از فارغ‌التحصیلی. فیلم داستان بنجامین (با بازی داستین هافمن) را روایت می‌کند که در تلاقی میان خواسته‌های خودش، فشار خانواده و هوس‌های لحظه‌ای گیر افتاده است. «فارغ التحصیل» اثری تأثیرگذار و ماندگار درباره بحران هویت، فشارهای اجتماعی و جست‌وجوی معنای زندگی در دنیای مدرن است. مایک نیکولز، با بهره‌گیری از زبان تصویری نوآورانه و موسیقی افسانه‌ای سایمون و گارفانکل، دوران پس از کالج را به تصویری از بی‌جهتی، بی‌هدفی و طغیان خام جوانی بدل می‌کند. او با این فیلم توانست اضطراب، سردرگمی و بی‌هویتی نسلی را به تصویر بکشد که در اواخر دهه شصت میلادی به‌دنبال معنایی فراتر از نظم اجتماعی موجود بود. شخصیت بنجامین، ، جوانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده، میان خواست خانواده، خواست خود و وسوسه‌های بزرگسالی معلق و در برزخ میل فردی و هنجاری اجتماعی گرفتار است.

رابطه‌ غیراخلاقی او با خانم رابینسون هم نشان از بلوغ جنسی دارد و هم استعاره‌ای از گم‌گشتگی نسلی‌ است که ارزش‌های والدین را زیر سؤال می‌برد. در واقع نوعی طغیان خاموش علیه سبک زندگی والدین و سنت‌های پیش از خود است. فیلم با استفاده از نورپردازی متضاد و موسیقی معنادار گروه «سایمون و گارفانکل» حس دلزدگی و انزوا را تشدید می‌کند. «فارغ التحصیل» در دل خود، روایتی جهان‌شمول از بحران‌های بلوغ و گذار دارد؛ اثری که همچنان، بعد از دهه‌ها، بازتاب‌دهنده‌ی دغدغه‌های انسان معاصر است و با آن پایان باز افسانه‌ای‌اش به طرز غریبی هنوز هم با مخاطبان جوان ارتباط برقرار می‌کند. فیلم با استفاده از نورپردازی متضاد و موسیقی معنادار گروه «سایمون و گارفانکل» حس دلزدگی و انزوا را تشدید می‌کند. رابطه او با خانم رابینسون هم‌زمان با نشان دادن بلوغ جنسی، نوعی طغیان خاموش علیه سبک زندگی والدینش است. «فارغ‌ التحصیل» به‌عنوان نماد سینمای «نوین آمریکایی»، ساختارشکنی و زیبایی‌شناسی روان‌شناسانه را به جریان اصلی سینما وارد کرد.

2. هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)

10

  • کارگردان: وس اندرسون
  • بازیگران: ریف فاینز، اف. موری آبراهام، ماتیو آمالریک، آدرین برودی، تیلدا سوئینتون، سرشی رونان
  • محصول: 2014، آمریکا، آلمان
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.1 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 92%
  • خلاصه داستان: گوستاو، مدیر دقیق و افسانه‌ای هتلی در اروپای خیالی، همراه با شاگردش زیرو، درگیر پرونده قتل یکی از مهمانان ثروتمند هتل و ماجرای نقاشی ارزشمند و میراث او می‌شود. در پس این روایت، تاریخ اروپا در حال فروپاشی آرام به تصویر کشیده می‌شود.

این فیلم کمدی شاهکار یک جور ویترین هنری از طنز، تراژدی و زیبایی‌شناسی است. اندرسن با سبک خاص خودش، داستانی را روایت می‌کند که هم بانمک و عجیب‌ و غریب است، هم به شکل زیرپوستی، سیاه و تلخ. بازی‌ها، رنگ‌ها، طراحی صحنه و دیالوگ‌ها همه سر جای خودشان قرار می‌گیرند. سرعت فیلم بالاست اما یک جور حس لطیف از نوستالژی و غم رو با خودش حمل می‌کند. در «هتل بزرگ بوداپست» وس اندرسن با دقتی مثال‌زدنی، دنیایی کوچک اما غنی از رنگ، نظم و نوستالژی می‌سازد. فیلم، همزمان با روایت داستانی پرشتاب و پرماجرا، مرثیه‌ای‌ است برای ارزش‌های ازدست‌رفته. اندرسن در این فیلم، داستانی تلخ و شیرین را در لایه‌های ظاهراً کارتونی اما عمیقاً تراژیک روایت می‌کند. فیلم، در فرم، ادای دینی است به سبک بصری آلمانی و اروپای قبل از جنگ جهانی دوم، و در محتوا، نوعی مرثیه برای دنیایی ازدست‌رفته از نظم، زیبایی، و تمدن.

شخصیت گوستاو، که به آداب و اخلاق گذشته وفادار است، در برابر خشونت، بوروکراسی و سقوط ارزش‌ها مقاومت می‌کند. او با آداب و رفتاری از دنیایی دیگر، درگیر ماجرایی جنایی می‌شود که در دل خود سقوط یک تمدن، جنگ و زوال ارزش‌ها را به نمایش می‌گذارد. ساختار روایی چندلایه، فریم‌های متقارن، و طراحی رنگ‌ها، تماشاگر را در فضای داستانی شبه‌افسانه‌ای قرار می‌دهد. این فیلم یکی از کامل‌ترین نمونه‌های سینمای مؤلف و تأثیرگذار در دهه ۲۰۱۰ به حساب می‌آید که هم طنز دارد، هم اندوه تاریخی. اندرسن، با سبک بصری منحصر‌به‌فرد، دیالوگ‌های تیز و بازی‌های کنترل‌شده، توانسته است ترکیب بی‌نظیری از کمدی، تراژدی و نوستالژی را خلق کند. این فیلم نه‌تنها زیبا و سرگرم‌کننده است، بلکه بازتابی از نگرانی‌های عمیق نسبت به فرهنگ، تاریخ و هویت اروپایی است.

1. زنگ تفریح (Playtime)

کمدی صامت مدرن با چاشنی انتقاد اجتماعی

11

  • کارگردان: ژاک تاتی
  • بازیگران: ژاک تاتی، راینهارد کولدهوف، آلیس فیلد، جیمز کمبل، جان ابی، ایو بارساک
  • محصول: 1967، فرانسه، ایتالیا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.8 از 10
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 98%
  • خلاصه داستان: مردی فرانسوی به نام هولو وارد پاریسی مدرن و پر از شیشه و فلز می‌شود، اما در میان دفاتر اداری، فروشگاه‌ها و نمایشگاه‌های تکنولوژی سردرگم می‌گردد. بدون دیالوگ‌های روشن، فیلم حرکت او و دیگر شخصیت‌ها را در محیطی غیرانسانی دنبال می‌کند و به‌تدریج بی‌نظمی درون نظم مدرن را نمایان می‌سازد.

یک فیلم کمدی شاهکار فرانسوی بی‌کلام که فراتر از زبان و فرهنگ، با طنز بصری و طراحی صحنه ناب، زندگی مدرن و ماشینی را زیر سؤال می‌برد. هیچ دیالوگ روشنی در کار نیست، اما هر پلان فیلم پر از معناست. طنزی از جنس «چاپلین» و «هارولد لوید» اما با رنگ و لعاب دهه ۶۰ سینمای هالیوود. فیلمی که فقط باید دید و در فضا و جزئیاتش غرق شد. «زنگ تفریح» شاهکاری از ژاک تاتی است که با زبان سینمایی منحصربه‌فردش، جهان مبتی بر فناوری، بی‌روح و مدرن را به نقد می‌کشد. تاتی با حذف دیالوگ‌های مستقیم و استفاده از ترکیبی از صدا، حرکت و کمدی بصری، تجربه‌ای سینمایی خلق کرده که هم طنز است و هم فلسفی. شخصیت آقای هولو در دل شهری غریب، بی‌هویت و شیشه‌ای، به نمادی از انسانی تبدیل می‌شود که در ساختارهای ماشینی گم شده است. فیلم، همان‌قدر که ساختارمند و هندسی است، شوخ‌طبع و انسانی هم هست. «زنگ تفریح» نه صرفاً یک فیلم، بلکه تجربه‌ای دیداری و شنیداری‌ است؛ اثری که تماشاگر را مجبور می‌کند دوباره به پیرامون خود نگاه کند و زیر ظاهر پیشرفته زندگی، سردی و بیگانگی را ببیند.

ژاک تاتی در «زنگ تفریح» تجربه‌ای بی‌نظیر از سینمای دیداری خلق کرده است که در آن روایت، شخصیت، و حتی دیالوگ در خدمت فضاسازی مدرن قرار گرفته‌اند. فیلم با سبک تصویری خاص، که از پلان‌های بلند، قاب‌های باز و حرکات دقیق استفاده می‌کند، نوعی «سینمای رفتار» را به نمایش می‌گذارد که در آن انسان در برابر تکنولوژی و معماری مدرن کاملاً بی‌قدرت نشان داده می‌شود. تاتی، با تأکید بر حرکات مکانیکی و تکراری، انسان معاصر را شبیه به ربات‌هایی در یک جامعه نظم‌یافته اما بی‌روح ترسیم می‌کند. فیلم نه تنها از نظر تکنیکی پیشروست، بلکه از لحاظ پیام نیز به‌طرزی شاعرانه، انتقادی شدید از زندگی مدرن در دهه‌های پس از جنگ ارائه می‌کند.

ژاک تاتی چهل سال بعد از سینمای صامت، به تکنیک‌های این سینما برای این کمدی تند و تیز درباره حاکمیت شرکت‌سالاری شهری برگشت. تاتی در این فیلم نقش موسیو اولو، شخصیتی سبک‌مغز اما دوست‌داشتنی را بازی می‌کند که کاملاً با پیچیدگی‌های یک جامعه شیکِ مبادی آداب در تضاد است. او حیرت‌زده میان آسمان‌خراش‌های یکپارچه خاکستری سرگردان است، تا اینکه جامعه به یکباره در افتتاحیه فاجعه‌بار یک رستوران به ناهنجاری کشیده می‌شود. «زنگ تفریح» به‌ دلیل بهره‌گیری درخشان از جلوه‌های صوتی و سبک بصری ویژه که امضای تاتی را پای خود دارد، و هم به خاطر کاربرد مینیمالیستی دیالوگ و فروکاستن آن تا مرز سروصدای محیط، شایسته توجه است؛ و به همین دلیل، با سادگی و لذت یک کتاب مصور، برای درکش نیازی به زیرنویس نیست.

منبع: خبرآنلاین

منبع: faradeed-236359

امتیاز: 0 (از 0 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو