شرق: اگرچه لئوناردو داوینچی بهعنوان نقاش، مجسمهساز و آناتومیست شناخته میشود اما آثاری هم نوشته است که «پاراگونه» عنوان یکی از آنها است. «پاراگونه» بخش نخست از هشت بخشِ رسالهای از داوینچی درباره نقاشی است، مجموعهای از هجده دفترچه که آنها را فرانچسکو ملتسی، شاگرد داوینچی، در سالهای 1520 تا 1570 گردآوری کرده است. این کتاب، که اخیرا با ترجمه وحید غلامیپورفرد توسط نشر بیدگل منتشر شده، هم به لحاظ تاریخی حائز اهمیت است و هم پر است از تأملات ارزنده درباره امکانات رسانههای هنری و نیز درباره ادراک و تخیل و تجربه هنری و هستیشناسی آثار هنری.
آنطورکه مترجم «پاراگونه» توضیح داده، این رساله سالها در دسترس نبوده تا اینکه در سال 1631 آن را در مجموعهای متعلق به دوک اوربینو یافتهاند. پس از آن متعلق به پاپ اوربان هشتم بوده و سپس آن را به واتیکان بردهاند. در سال 1797 دوباره در کتابخانه واتیکان پیدا شده و شماره 1270 بر آن خورده و سرانجام ماندزی نخستین ویراست آن را در 1817 منتشر کرده. در 1873 ماکس یوران پژوهشی انتقادی درباره این مجموعه منتشر کرده و در 1882 ویراستی از «پاراگونه» به سعی هاینریش لودیگ برای پژوهشگران انتشار یافته است.
مترجم اثر همچنین توضیح داده که سبک نوشته داوینچی آنطورکه از کلمه پاراگونه هم برمیآید جدلی است. پاراگونه به معنای مقایسه است و از دو بخش یونانی به معانی پیرامون و جدال و کشمکش ساخته شده است. در ایتالیایی به سنگ محک طلا و نقره هم پاراگونه گفته میشود. این نام را ناشر قرن نوزدهمی مجموعه نوشتههای داوینچی، بر این متن گذاشته و پس از آن پاراگونه کاربردی گسترده پیدا کرده و درباره نوشتههایی به کار رفته که در آنها به شیوهای جدلی به مقایسه هنرها پرداختهاند.
داوینچی در کتاب «پاراگونه» در شیوه جدلیاش گذشته از استدلالهای جداگانه پیوسته پرسشهایی بر حریف عرضه میکند و در جایگاه او به آنها پاسخ میدهد. در این شیوه آموزنده، تنها به مقایسه بسنده نمیکند، بلکه میکوشد تا نشان دهد که نقاشی در ردیف علوم و مشاهدهگر و بازنمای دقیق جهان است و ابزار خلق و درک آن و فرایند خلق و کارکرد آن بر نظایرشان در شعر و مجسمهسازی و موسیقی و معماری برتری دارند. در روزگار داوینچی هنرهایی چون نقاشی، شعر، مجسمهسازی، معماری و موسیقی را کنار هم نمینشاندند و شباهتی میان آنها نمیدیدند. اما آثاری همچون «پاراگونه» کمک کردند تا در برابر علوم و فنون روزگار سرانجام گروهی به نام هنرهای زیبا سر برآورد. داوینچی در بخش پایانی کتاب «پاراگونه» درباره نقاشی و شعر نوشته: «شعر در جعل کلمات برتر از نقاشی است، و نقاشی در جعل امور واقع برتر از شعر است. میان امور واقع و کلمات همان نسبتی است که میان نقاشی و شعر، چون امور واقع در معرض چشماند و کلمات در معرض گوش. نیز بدینسان میان حواس همان نسبتی است که میان متعلقاتشان. پس داوری من این است که نقاشی پشتیبانی نداشته، زیرا نقاشان نمیدانستهاند که چگونه تبیینش کنند؛ چون نقاشی سخن نمیگوید، بلکه خودش را در خودش نمایش میدهد و به امور واقع ختم میشود و شعر به کلمات ختم میشود که به آنها خودش را درخشان میشمرد و میستاید».
منبع: sharghdaily-952285