رویداد امروز-امیرحسین احتشامی: در حالی که فقط ۱۰ هفته از شروع فصل جدید لیگ برتر گذشته، نسبت به هفته پایانی فصل قبل، همه تیمها مربیانشان را عوض کردهاند؛ جز ۴ تیم که هنوز با همان سرمربی ادامه میدهند. اگر روزگاری بیثباتی در نیمکت تیمهای عربی حاشیه خلیج فارس سوژه بود حالا شاید بدون اینکه توجه ها را جلب کرده باشد فوتبال ایران هم دچار چنین سندرومی شده است. استقلال پس از نایبقهرمانی در لیگ بیستوسوم، با نکونام ادامه داد اما خیلی زود این دو به پایان همکاری نزدیک شدند. خیبر و مس رفسنجان هم دو تیم دیگری هستند که در این مدت، 3 سرمربی مختلف را روی نیمکت خود دیدهاند. خیبر در تصمیمی غیرمنتظره، مدیرفنی خارجی خود را جایگزین سرمربی کرد. اقدامی که خیلی زود به بنبست رسید. در جابجایی عجیب دیگری سعید دقیقی از شمسآذر به خیبر رفت و رضا مهاجری مسیر معکوس این جابهجایی را طی کرد. مس رفسنجان هم برای رسیدن از محرم نویدکیا به مسعود شجاعی، چالشهای جدیای را پشت سر گذاشت. مورایس باثباتترین مربی لیگ بود که از ابتدای لیگ بیستویکم روی نیمکت سپاهان مینشست. او هم اما قربانی این چرخه شد و کنار رفت. پرسپولیس، تراکتور، فولاد، گل گهر، ملوان، هوادار و استقلال خوزستان هم تیمهایی بودند که در پایان فصل قبل، با سرمربیشان قطع همکاری کردند و برای فصل جدید، سراغ گزینه دیگری رفتند. قطعا این پایان تغییرات نیمکتهای لیگ برتری تا پایان نیمفصل اول هم نیست. همین حالا جای پای ساکت الهامی در نساجی محکم نیست.محمد ربیعی با وجود اصرار به استعفا از نیمکت ذوبآهن، هنوز موفق به جدایی نشده اشت. مربیان خارجی استقلال و پرسپولیس به واسطه نتایج ضعیف در آسیا، رضایت هواداران را ندارند. سعید اخباری با توجه به بالا آوردن چادرملو از لیگ یک به لیگ برتر و کسب نتایج خوب در این فصل و مجتبی حسینی هم به واسطه تیم کم هزینهای که در اراک جمع کرده شاید تا پایان فصل بمانند. به هر حال در فوتبال ایران تمام سنگ بنای یک باشگاه بر مبنای بقا و نتیجهگیری است. بر همین اساس آنها تنها در جستوجوی گزینههایی هستند که به این اهدافشان نزدیک باشد. چنین شرایطی باعث میشود تربیت مربی کاملا به بوته فراموشی سپرده شود. همان قدر که فوتبال مدرن نیاز به بازیکنسازی دارد به همان اندازه مربی جدید وجوان هم میخواهد. برخی از مربیان فوتبال ایران شاید جوان و کم سن و سال باشند اما تربیت یافته بزرگترین و پیشرفتهترین دورههای مربیگری نیستند. خود را بهروز نمیکنند و خود را بینیاز از کسب دانش جدید میدانند. تفکرات برخی از این مربیان به شدت غیرفوتبالی است و عملکرد آنها نشان میدهد مانند بسیاری دیگر از چهرههای مطرح فوتبالی باید در نهایت به این نتیجه میرسیدند که کنار بروند و فعالیت دیگری برای خود انتخاب کنند. نیمکت تیمهای لیگ برتری هر چند در ظاهر شلوغ و پرترافیک به نظر میرسد ومدام صاحب آلترناتیوهای جدید میشود اما واقعیت این است که این نیمکتها خالی هستند. همه این شرایط موجب شده تا تیم های لیگ برتری با کمترین ناکامی در نتیجه گیری به سراغ تغییر مربی رفته و بدون استفاده از تجربه های قبلی همان مسیر اشتباه پیشین را در پیش بگیرند.