مدتي است صحبتها حاكي از فيلم مستندي در فضاي مجازياند كه مورد استقبال قرار گرفته است و افراد به يكديگر ديدن آن را توصيه ميكنند؛ فيلمي از «حسين شمقدري» كه با طرح پرسشهايي از زن غرب سروصداي زيادي به پا كرده است. كارگرداني كه پيش از اين «میراث آلبرتا»، «سیوسهسال سکوت» و «انقلاب جنسی١» را با همين رويكرد ساخته و در انقلاب جنسي ٢ به بحث زن در جامعه غربي پرداخته است. به همين بهانه پاي صحبتهاي «محمد دلاوري» يكي از افراد اين تيم نشستهايم كه در ادامه ميخوانيد؛ فردي كه قبل از اين مستند «كارخانه جهان» را از او ديدهايم و كتاب ٩٧٦روز اروپا حاصل سهسال زندگي در اروپا و مطالعات دلاوري در اروپاست.
ايده و دغدغه سوژه مستند اخيرتان از كجا به ذهنتان رسید و چرا عنوان «انقلاب جنسي» را براي آن انتخاب كرديد؟
انقلاب جنسي پديدهاي جامعهشناسي است كه سالها در غرب اتفاق افتاده و تصور ما اين بود كه اين پديده در ايران هم درحال وقوع است، بهويژه در حوزه زنان و جايگاه آنان و مدل تفكر آنان يك حساسيت ويژه و خاص وجود دارد و متاسفانه كمتر هم به آن توجه شده است. با اين جمعبندي به اين فكر كرديم اگر فيلمي در اين زمينه ساخته شود، هم ميتواند موثر باشد، هم بيننده را جذب كند و هم حرف تازهاي براي گفتن داشته باشد. در واقع همه اين دلايل دستبهدست هم دادند تا «انقلاب جنسي» ساخته شود. در انقلاب جنسي يك به مباحث جنسي پرداخته شد و در قسمت دوم آن خانواده و زن غربي مورد پرسش قرار گرفت اما در مورد عنوان آن بايد گفت؛ چون پايه و مبناي تفكرش متاثر و متصل به مقوله انقلاب جنسي است و درعين حال اين عنوان نام جذابي است و ميتوانست روي جذب مخاطب تاثير مثبت بگذارد.
مستند «انقلاب جنسي» توانست بازخورد خوبي ميان مخاطبان داشته باشد؟ و تا چه ميزان توانست در ميان عامه مردم خود را مطرح كند؟
استقبال بينظير و بسيار جالبي از اين مستند شد. در واقع بيش از انتظار ما از فيلم و اين درحالي بود كه فيلم تنها بهصورت لينك و فروش dvd توزيع شد. واقعيت امر اين است كه ما توزيع مستقيم و رايگان نداشتيم. ميزان بازديدي كه از اين مستند شد، عدد بسيار قابل توجهي بود و بازخوردهايي كه در شرايط و از افراد مختلف هم گرفتيم، بسیار جالب و غيرمنتظره بود.
* آيا اين بازخوردها نشان از اين دارند كه يكي از مسائل مگوی جامعه ايران مسائلي از اين دست است؟
اينكه جامعه ايران گرايشي به غرب دارد، پديده تازهاي نيست؛ يعني از گذشته همين بوده و هميشه جامعه ايران يا بسياري از جوامع متاثر بودند از جامعه غرب. البته با به وجود آمدن سوشيال مدياها اين فرآيند سرعت گرفته است. اگرچه در اين ميان اتفاق نگرانكنندهاي هم وجود دارد كه عموما اين گرايشها همراه با مطالعه كافي نيست؛ يعني جامعه ايران از غرب متاثر ميشود اما در بسياری از مواقع تجربيات آنها را تجربه ميكنند، همانطور كه آزمون و خطاهاي آنها را هم پشتسر ميگذارد و علاوه بر اينكه اين امكان وجود دارد كه وجوه مثبت اين پديدهها را جذب كند. متاسفانه در بيشتر مواقع پيامدهايش را هم دوباره تجربه ميكند كه اين بخش ميتواند وجود نداشته باشد. «انقلاب جنسي» در حقيقت تلاش كرد كمك كند ما آگاهانه در هر راهي كه ميخواهيم، قدم بگذاريم.
قبل از اين تجربه مستندسازي را داشتهايد؟
قبل از اين ما مستندي ساختيم به نام «كارخانه جهان»؛ مستندي كه به مقايسه اقتصاد ايران و چين پرداخته بود و سعي داشتيم اين سوال را پاسخ بدهيم كه چرا چينيها در طول ٤٠سال از يك مردم گرسنه كه كارشان به اينجا رسيده بود كه پوست درخت ميخوردند، تبديل شدند به يكي از اقتصادهاي بزرگ جهان. در واقع بايد اين تجربه را در مقايسه با اقتصاد ايران مرور كنيم كه چرا اقتصاد ايران به شكلي است كه بعد از ٤٠سال دچار فرودهاي وحشتناك ميشويم و همچنان به اقتصاد خودمان خوشبين نيستيم و افق خيلي روشني را پيشروي خودمان نميبينيم.
تبليغاتي براي «انقلاب جنسي» داشتيد؟
ما تبليغات سينهبهسينه را انتخاب كرديم. در واقع راه ديگري هم نداشتيم، براي همين در اينستاگرام تلاش كرديم خودمان را به مخاطبان معرفي كنيم تا آنها به شكل تصاعدي فيلم را به ديگران معرفي كنند. در واقع هركسي اين فيلم را ميديد، در استوري ميگذاشت و سايرين متوجه اين مستند ميشدند و براي تماشاي آن رغبت نشان ميدادند و اين رويه تا جايي بود كه فيلم به خوبي ديده شد.
نقدهايي به اين مستند شده است، آيا اين نقدها را بحق ميدانيد؟ بهعنوان مثال ميگويند در اين مستند مسائل عميقي وجود دارد كه بسيار سطحي و گذرا از كنار آنها رد شدهاند.
واقعيت اين است كه ما فيلم ميسازيم، كتاب نمينويسيم. در ساخت فيلم يكسري قواعد وجود دارد كه الزاما بايد به آنها توجه شود و فيلمساز متوجه اين مسأله باشد كه بيننده جامعهشناس نيست و تنها شما ميتوانيد او را تحريك كنيد براي مطالعه در اين زمينه تا به عمق دلخواهش در مطالعات دست بيابد. اگر بخواهيد در فيلمي عميق شويد تنها دايره مخاطبان خودتان را كم كردهايد، البته نبايد اين نكته را فراموش كرد كه بعضي نقدها گرد هستند، يعني شما هميشه ميتوانيد اين نقدها را داشته باشيد؛ حالا فرض را بر اين بگذاريم كه عميقتر از اين به مسأله پرداخته بوديم، باز منتقدان ميتوانستند اين نقد را وارد كنند كه باز عميق نيست! ولي اينكه ما وارد مباحث پيچيده جامعهشناختي نشديم كاملا تعمدي بوده، چون فكر ميكرديم كه اين فيلم بايد محرك براي مطالعات بعدي باشد.
جامعه هدف اين مستند چه قشر يا بخشی از جامعه بوده است؟
اين مستند در حقيقت هشداري را به نظام اجتماعي ميداد و تفكيكي هم ميان زن يا مرد ندارد. درواقع همه رخدادها و پديدههاي جامعهشناسي چه در مورد مردان، چه در مورد زنان متاثر از رفتار زنها و مردهاست. درواقع نميتوان هشداري را به جامعه زنها داد، در حالي كه جامعه مردان را مبرا دانست، نه اصلا. بدون آگاهي عمومي هيچ پديدهاي چه در مورد جامعه زنان، چه جامعه مردان شكل نميگيرد و رشد نميكند. براي همين است كه ميتوان گفت همه اقشار مخاطب اين فيلماند.
در مستند انقلاب جنسي شاهد مصاحبههايي هستيم. اين مصاحبهها تا چه حد واقعياند و سوژهيابي شما به چه طريقي بوده است.
تمام مصاحبههاي اين مستند واقعياند. صحبتها هم كاملا واقعي هستند. فرآيند نوشتن فيلمنامه مستند به اين شكل است كه شما پيش از شروع فيلمبرداري يك منظومه فكري را طراحي ميكنيد كه سوال اصلي و فرضيات من چيست و پيشبيني ميكنيد كه برخورد و نظر افراد به چه شكل خواهد بود. وارد صحنه ميشويد؛ يا پيشبينيتان درست از آب درميآيد يا نه. اگر پيشبيني درست باشد، وارد پازل بعدي ميشود؛ در غير اينصورت با توجه به واكنشهاي اجتماعي سكانسها را كنار هم ميچينيم و به آنها فكر ميكنيم. درواقع باور ما در طول اين فيلم بارها عوض شد.
پرداختن به سوژههايي مانند مسائل جنسي خط قرمزهايي دارد كه بايد آنها را رعايت كرد يا مشكلاتي را از پيش رو برداشت. آيا شما هم با اين خط قرمزها به مشكل برخورديد؟
معتقدم بخشي از اين خط قرمزها ساخته ذهن ماست و محصول اين است كه نميخواهيم خطر كنيم. زماني كه ما اين مستند را ساختيم، منتظر بوديم فيلممان توقيف شود و انتظار اين را داشتيم كه برخوردهايي با ما شود، اما اين اتفاق نيفتاد. بسياري از دوستان ديگر هم اگر اين كار را كنند شايد اين اتفاق در موردشان نيفتد، اما خيليها پيش از اينكه كار را شروع كنند وارد محدوده ريسك نميشوند و اين عقيده را دارند كه جايي كار كنند كه ريسكي نداشته باشد، البته نظر آنها محترم است اما اینکه كسي كه رفته و اينشكلي كار كرده با امنيت خاطر خاصي دست به اين كار زده، تصور اشتباهي است. اين يك سرمايهگذاري است. اين احتمال وجود دارد كه سرمايهگذاريای كمريسك باشد و سرمايهگذاري ديگري پرريسك. سرمايهگذاري پرريسك همانطور كه ميتواند سود بالايي داشته باشد، ميتواند شكست سنگينتري هم داشته باشد.
آيا برنامه و سوژه خاصي مد نظرتان است كه بتواند آغازگر ساخت مستند اجتماعي باشد؟
ما درحال طراحي مستند انقلاب جنسي ٣ هستيم. اتاق فكرش را تشكيل دادهايم و چند جلسهاي است كه روي فيلمنامه كار شده، البته بايد متذكر شوم در اين مستند من بهشخصه تنها بخشي از مسئوليت را به عهده داشتم و كارگرداني آن به عهده آقاي شمقدري بوده و حسن مددي هم مسئوليت تصويربرداري و تهيهكنندگي را به عهده داشتند و مدير توليد اين مستند هم جناب اخوان بودند و در حال حاضر هم همين مجموعه درحال طراحي و برنامهريزي براي انقلاب جنسي ٣ است تا به مرحله ساخت برسد. واقعيت امر اين است كه اين مجموعه به يك بلوغ در زمينه ساخت مستند تطبيقي رسيده است و مايل است با همين رويكرد ساخت مستند را ادامه بدهد، چون بر اين باور است كه هنوز اين رويه و شيوه جاي كار دارد.
«انقلاب جنسي ٣» در راه است
«انقلاب جنسي» در حقيقت تلاش كرد كمك كند ما آگاهانه در هر راهي كه ميخواهيم، قدم بگذاريم
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران