برگزاری تعزیههای بزرگ و مجلل از جانب درباریان بهخصوص در عهد قاجار همیشه مهمانان ویژهای داشت. ؛ مهمانان خارجی که اغلب از مستشاران، سفیران، نظامیان، اعضای کنسولگری و خانوادههایشان بود.
اغلب مهمانان خارجی تعزیههایی که در تکیههای دولتی تهران برگزار میشد در خاطراتشان از این نمایش آیینی بزرگ و باشکوه سخن گفتهاند. گرچه بسیاری از آنها این هنر آیینی را نمایش پرزرقوبرق معرفی میکردند و جنبههای بیرونی آن را روایت کردهاند.
داوود فتحعلیبیگی، بازیگر، کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی، که نمایشهایی با مضمون تعزیه نیز اجرا کرده است، میگوید: «برخی از مهمانان خارجی نمایش تعزیه را با تعجب مینگریستند و برایشان بسیار جالب بود. حتی برخی این نمایش را با اپرا مقایسه میکردند. این هنر بهطور خاص مورد توجه سیاحان و جهانگردانی بود که به ایران میآمدند. آنها اغلب مهمان شاهان و درباریان بودند د رنتیجه در تعزیههای دولتی شرکت میکردند. تعزیههای دولتی هم بسیار حسابشده و کامل و مرتب و باشکوه و مجلل برگزار میشد و این برای تماشاچیان خارجی جذاب و دیدنی بود.»
گاسپار دروویل، افسر فرانسوی که در دوران حکومت فتحعلی شاه نظارهگر تعزیه در پایتخت بود، در کتاب سفر به ایران خود جمله معروفی درباره تعزیه دارد: «من از دیدن این صحنههای جاندار که چیزی از واقعیت کم نداشت به حیرت افتادم. حیرت من وقتی فزونتر شد که دیدم پس از پایان نمایش از چهار هزار تن سوار که بدون رعایت نظم و احتیاط به جان هم افتاده بودند حتی یک تن نیز زخمی نشد.»
میرزا الکساندر
الکساندر خودسکو، ایرانشناس و دیپلمات فرانسوی، که در ایران به میرزا الکساندر هم معروف بود، دو هفته در تعزیههای درباری که به هزینه میرزا ابوالحسنخان، وزیر امور خارجه فتحعلیشاه، در تکیه دولت تهران برپا شده بود حضور داشت. همین باعث میشود تا او مجموعهای از نسخههای متداول تعزیه که ۳۳ مجلس بود را از مدیر امور نمایشی دربار در تکیه دولت بخرد و آن را به کتابخانه ملی پاریس هدیه دهد.
مری شیل، همسر وزیرمختار انگلیس در دوران سلطنت ناصرالدینشاه، مینویسد: «یکی از برنامههای تعزیه نمایش «ایلچی فرنگ» است که بهعنوان سفیر خیالی یکی از کشورهای اروپایی در دربار یزید با دیدن اسیران کربلا به این کشتار وحشیانه اعتراض میکند. تعزیهخوانان تهران برای اجرای نمایش ایلچی فرنگ لباسها و اسبهای ما را قرض میگرفتند. صندلی خانه ما را برای نشستن مدعوین اروپایی طلب میکردند.»
او در ادامه مینویسد: «گاهی هیجان و احساسات مردم بهجایی میرسد که ایفاکننده نقش شمر هدف ناسزای مردم قرار میگیرد و بهزحمت میتواند خود را از شر نگاههای غضبآلود و ضربات مشت و لگد زنها در امان نگه دارد.»
منبع: همشهری
منبع: faradeed-197489