همان طور که اشاره شد از معروفترین نقشآفرینیهای محمد فیلی بازی در نقشِ «نسیم بیگ» و «بسیم بیگ» در سریالِ روزی روزگاری «تلخک» در پشت کوههای بلند و «شمر» در مختارنامه است.
فعالیت هنری محمد فیلی بازیگر نقش شمر
محمد فِیلی در سال ۱۳۴۹ از طریق آشنایی با هنرمندان فعال موسیقی تئاتر برای یادگیری ساز و گیتار به خانه فرهنگ شماره سه شیراز وارد شد و به اجرای تئاتر پرداخت. از سال ۵۷ وارد تلویزیون شیراز شد و به کارهای نمایشی پرداخت تا اینکه اولین فیلم سینمایی خود را در سال ۶۴ با نام گشتیها بازی کرد، و سال ۶۷ در فیلم شاخههای بید ایفای نقش کرد.
فیلی در سال ۷۱ بازی در سربال روزی روزگاری در نقش بسبم بیگ و نسیم بیگ به شهرت رسید و پیشنهادات زیادی دریافت کرد و پس از آن به تهران مهاجرت کرد. وی با نقشآفرینی در مجموعه تلویزیونی مختارنامه در نقش شمر به اوج شهرت رسید.[۴] از دیگر مجموعههایی که وی در آن بازی کردهاست میتوان به پشت کوههای بلند، چاردیواری، گسل، پرستاران وَ بانوی عمارت اشاره کرد.
زندگی شخصی محمد فیلی بازیگر نقش شمر
محمد فیلی بعد از انقلاب ازدواج کردهاست و دارای چهار فرزند دو دختر و دو پسر است.
او در مصاحبه ای گفته است: سال ها پیش با مادرم به مکه رفتیم، آنجا سرمو کردم بالا و گفتم خدایا کسی را تو راه زندگی ام قرار بده که زندگیمو بسازم، به محض اینکه برگشتیم ایران از طریق مادرم با همسرم آشنا و ظرف یک هفته ازدواج کردیم.
همان طور که اشاره شد محمد فیلی صاحب چهار فرزند می باشد. پسر اولش فارغ التحصیل مدیریت بازرگانی و ساکن کرج است. دومین فرزندش مرضیه خانم است، نام سومین فرزندش را بنام مادرش مریم گذاشت و 17 سال بعد صاحب یک فرزند پسر بنام پوریا شد.
وی در مصاحبهای گفت از اینکه بازیگر شدهام پشیمانم من با عشق این رشته را انتخاب کردم، اما شرایط خوبی در سینما و تلویزیون حکمفرما نیست؛ اگر یک دکه سیگار فروشی زده بودم حالا سوپر مارکت دو دهنه برای خودم داشتم، اما حالا با بازیگری وضعیت مالی خوبی ندارم.
ماجرای ایفای نقش شمر بن ذی الجوشن در سریال مختارنامه
چه شد که نقش شمر به شما پیشنهاد شد آن را پذیرفتید؟
داود میرباقری این نقش را به من پیشنهاد داد و من هم خیلی تمایل داشتم که با ایشان کار کنم، چرا که معتقدم سریالهایی که میرباقری کارگردان آنهاست، الف ویژه است و نه فقط من که بسیاری از بازیگران تمایل دارند در چنین سریالهایی به ایفای نقش بپردازند چراکه زحمتی که میکشیم دیده و نقش ماندگار میشود، به همین دلیل نقش شمر را پذیرفتم. البته در ابتدا یک مقدار سختی داشت اما بعد از مدتی با آن کنار آمدم.
بسیاری به من گفتند چرا این نقش را بازی کردی و به من خرده میگرفتند. خود کارگردان که برای هر نقشی چندین گزینه داشت. به من گفت برای نقش شمر، فقط یک گزینه هست و آن هم تویی! و هیچ نقش دیگری به جز این را به تو نمیدهم. الان هم چند باری برای پروژههای دیگر پیشنهاد شده این نقش را تکرار کنم اما من نپذیرفتهام و نمیپذیرم، چون باور دارم نقشم کلیشهای میشود. هرآنچه درباره شمر بود، در «مختارنامه» ارائه دادم و سعی کردم در آنجا کمفروشی نکنم.
ماجرای پذیرفتن این نقش هم جالب است. هر زمان که میخواستم برای بستن قرارداد به دفتر فیلمسازی بروم، بچهها دورم را میگرفتند و میگفتند نقش خوب بگیر! وقتی که صحبت از «مختارنامه» شد، اهل خانواده خوشحال بودند. روزی که قرار بود به دفتر آقای فلاح(تهیهکننده مختارنامه) بروم، دوباره تأکید کردند که حتماً نقش خوب بگیرم. وقتی وارد دفتر شدم، آقای میرباقری تا من را دید گفت تو شمر منی.
من جا خوردم. گفتم حتماً شوخی میکند. شاید منظورش این است که فکر کرده من در طول کار اذیتش میکنم اما وقتی قرارداد نوشته شد، دیدم من واقعا شمر شدم. مانده بودم که چه کار کنم. هم دوست داشتم در این کار باشم و هم آزرده و نگران که چرا من باید نقش شمر را بازی کنم. اصلا چرا من؟ چه سنخیتی با این شخصیت دارم؟ هر قدر فکر کردم دیدم عقلم به جایی قد نمیدهد. اما از ایفای آن نقش اصلا پشیمان نیستم، چون بسیار برای من برکت داشت.
مگر نقش بی برکت هم داریم؟
شاید من از این سریال یک ریال درآمد داشتم، اما ده ریال از برنامههای پشتِ سر «مختارنامه» به دست آوردم، شبکههای مختلف و برنامههای مختلف و این برکت هم همچنان ادامه دارد و من فکر میکنم که لطف خدا به من است. وقتی هم که این نقش به من پیشنهاد شد، پذیرش آن برایم سخت بود. با این حال با خودم گفتم شاید خواست خود حضرت علی(ع) این بوده است و آن را پذیرفتم. باور کنید خیلی وقتها هم از خودشان برای اجرای این نقش کمک میگرفتم. خطاب به ایشان در دلم میگفتم شما مرا انتخاب کردهاید و خودتان هم مرا هدایت کنید. در مجموع هم کار سختی بود چون شمر، آدم بسیار پلید و منفوری بوده است.
یکجا اشاره کردید که در ابتدا پذیرفتن این نقش برای شما سخت بود، این سختی به خاطر منفور بودن شمر برای شما پیش آمد؟
نه، بیشتر نگران بازخورد این موضوع بودم، چون خیلی از موارد را در تعزیه دیده و شنیده بودم که چه اتفاقاتی برای مخالفخوانها رخ داده بود و پیش خودم میگفتم که تعزیه را عدهای میبینند اما سریال را همه میبینند و چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد؟ اما اگر هم تاکنون اتفاقی رخ داده، بد جور نبوده است. در هند هم مراسم تعزیهخوانی دارند و تا کنون از ۱۰۰نفری که شمر را بازی کردند، برخی کشته شدهاند. همین موضوع، کمی اوضاع را سخت کرده بود اما خوشبختانه اتفاق بدی نیفتاد.
ایفای نقش شمر و منفور بودن آن برای شما تبعاتی به همراه داشت؟
گاهی اوقات عدهای جوان، آن هم از روی تعصب و خشم، زمانی که مرا در خیابان میدیدند، نزدیک من هم نمیآمدند و از دور تهدید میکردند، احتمالا پیش خودشان فکر میکردند من واقعا شمرم. یکبار دیگر هم داشتم راه میرفتم یک چیز خیلی محکمی به سرم اصابت کرد، یک خانم با کیفش محکم به سرم کوباند و به من گفت «کار بدی کردی که نقش شمر را بازی کردی، من کارهای تو را دیده بودم و آنها را هم دوست داشتم و دلم میخواست با همان روند کار را انجام دهی». این خشم و عصبانیت او تا جایی ادامه پیدا کرد که من به او گفتم خانم ببخشید، اشتباه کردم، دیگر این کار را نمیکنم.
یکبار دیگر در شبکه کوثر، عربها از کشورهای اطراف میآمدند روی خط و از من حلالیت میطلبیند، علت را پرسیدم، گفتند زمانی که ما کار را میدیدیم، کلی نفرینت کردیم و به تو فحش دادیم ولی حالا که خودت را میبینیم، متوجه میشویم که آنطور نیستی. من هم از این بابت خوشحال بودم که این باورپذیری در مردم به وجود آمده است و نقش شمر را پذیرفتهاند.
از رخ دادن این اتفاقات آزرده نشدید؟
خیر، به قول مرحوم مادرم پوستم کُلُفت است.
فیلمشناسی
آثاری که محمد فیلی بازیگر نقش شمر، در آنها نقش آفرینی کرده است در این مجموعه گردآوری شده است. این آثار عبارتند از:
سینما
استعداد من (۱۴۰۲) حمید عبدالهی نجف آبادی
دو روز دیرتر (۱۴۰۲)
هولیا (۱۳۹۹)
سفر صفرعلی (۱۳۹۸)
منطقه پرواز ممنوع (۱۳۹۸، امیر داسارگر)
خروج (۱۳۹۸، ابراهیم حاتمی کیا)
شام عاشقانه سه نفره (۱۳۹۵، جواد مزدآبادی)
مالیخولیا (۱۳۹۵، مرتضی آتش زمزم)
ع ش ق (۱۳۹۳، قاسم جعفری)
راز خانه بهجت (۱۳۹۳)
پایان خدمت (۱۳۹۲، حمید زرگرنژاد)
ابابیل (۱۳۹۰، جواد مزدآبادی)
رنگ انتظار[۶] (۱۳۹۰،سید محسن میرحسینی)
روز شیطان (۱۳۷۳، بهروز افخمی)
تابستان ۵۸ (۱۳۶۸، مجتبی راعی)
شاخههای بید (۱۳۶۷،امرالله احمدجو)
گشتیها (۱۳۶۵، جواد مرادی)
تلویزیون
طعم طمع( ۱۴۰۲ کاری از صداوسیمای اصفهان) شبکه ۱
۱۴۰۱ گیلدخت (مجید اسماعیلی)
۱۴۰۱ نارگل (جواد روستایی)
۱۳۹۸ سلمان فارسی (داوود میرباقری)
۱۴۰۰ رعد و برق (بهروز افخمی)
۱۳۹۸ بانوی سردار (پرویز شیخ طادی)
۱۳۹۸ دنگ و فنگ روزگار (جواد مزدآبادی)
۱۳۹۷ بانوی عمارت (عزیزالله حمیدنژاد)
۱۳۹۶هاتف (داریوش یاری)
۱۳۹۶ گسل (علیرضا بذرافشان)
۱۳۹۵ پرستاران، فصل دوم (شهرام شاه حسینی)
۱۳۹۵هشت و نیم دقیقه (شهرام شاه حسینی)
۱۳۹۴ غیرعلنی (مهرداد خوشبخت)
۱۳۹۳ دولت مخفی (راما قویدل)
۱۳۹۳ جلال الدین (شهرام اسدی، آرش معیریان)
۱۳۹۱ پشت کوههای بلند (امرالله احمدجو)
۱۳۸۹ چاردیواری (سیروس مقدم)
۱۳۸۸روزی بود، روزی نبود (سیدمحمد مختاری)
۱۳۸۸ شب هزارویکم (علی بهادر)
۱۳۸۷ پنهان، اما آشکار (محسن یوسفی)
۱۳۸۷ عملیات ۱۲۵ (بهروز افخمی)
۱۳۸۳-۱۳۸۹ مختارنامه (داوود میرباقری)
۱۳۸۱ روزهای به یاد ماندنی (تورج منصوری، همایون شهنواز)
۱۳۸۱ نوعروس (بیژن میرباقری)
۱۳۸۰ آخرین روزهای شاد بودن (حجت قاسمزاده اصل)
۱۳۸۰پروندههای مجهول (جمال شورجه)
۱۳۷۹ روزهای مهتابی (۱۳۷۹ عباس قنبری، سپهر محمدی)
۱۳۷۸ طریق عشق (حسین مختاری)
۱۳۷۷ تفنگ سرپر (امرالله احمدجو)
۱۳۷۵ فرزندم بزرگ شده (غلامرضا رمضانی)
۱۳۷۰ روزی روزگاری (امرالله احمدجو)
شبکه نمایش خانگی
جادوگر (۱۴۰۱، مسعود اطیابی)
موچین (۱۳۹۹، حسین تبریزی)
منبع: چشمک
منبع: faradeed-197340