آشنایی چالز دوهیگ با آتول گاوالده در پرمشغلهترین روزهای زندگی فردی و خانوادگیاش، و شناخت مفهوم بهرهوری، تحتتاثیر سبک زندگی گاوالده، ایده نوشتن کتاب «باهوشتر سریعتر بهتر» را به ذهن دوهیگ آورد. این کتاب را نشر آموخته با ترجمه حسین خدادادی منتشر کرده است.
فهرست مطالب
گاوالده، نویسنده مجله تایم، دانشیار دانشگاه هاروارد، جراح مشهور، مشاور سازمان جهانی بهداشت، موسس سازمان غیرانتفاعی ارسال تجهیزات پزشکی به نقاط محروم جهان و دریافتکننده جایزه نابغه در سال 2006 از بنیاد مک آرتور، با این همه مشغله به زندگی خانوادگیاش هم میرسید. او به ایمیل دوهیگ برای قرار ملاقات پاسخ منفی داد تا با فرزاندش به کنسرت راک و چند روزی هم با همسرش به سفر برود. اما دوهیگ که تازه فرزند دومش به دنیا آمده بود و سرگرم نوشتن کتابی درباره عصبشناسی و روانشناسی شکلگیری عادت بود، نه ماه بود که یک روز هم به مرخصی نرفته بود. به قول خودش، زندگیاش مثل تردمیلی از فهرست کارهایی شده بود که باید انجام میشد.
برخورد با گاوالده، دوهیگ را متوجه این مساله کرد که آدمهایی هستند که میدانند چگونه با استرس و تقلای کمتر و بدون قربانیکردن چیزهای مهم زندگیشان، بهرهوری بالاتری داشته باشند. او میخواست از این راز آنها سردرآورد. دوهیگ به دنبال کشف این راز، بعد از صحبت با گاوالده به سراغ عصبشناسان، تجار، رهبران دولتها، روانشناسان و سایر متخصصان بهرهوری نیز رفت و با قشرهای مختلف مردم از بازیکنان پوکر گرفته تا خلبانان هواپیما، ژنرالهای نظامی، مدیران و دانشمندان شناختی هم صحبت کرد. او متوجه ویژگیها و مفاهیم مشترکی شد که همه افراد و سازمانهایی که بهرهوری بالایی دارند از آن برخوردارند.
نویسنده در پژوهشهایش به 8 ایده مشترک رسید که علت اصلی بهرهوری بالای برخی افراد و شرکتها است. این ایدهها عبارتاند از: انگیزش، تیمها، تمرکز، تعیین هدف، مدیریت دیگران، تصمیمگیری، نوآوری و جذب دادهها. دوهیگ معتقد است که آنچه این هشت ایده را به هم پیوند میدهد اصلی نیرومند و زیربنایی است: بهرهوری حاصل صرف ساعاتی طولانی پشت میز کار یا قربانی کردن چیزهای بیشتر نیست. بلکه به معنای انتخابهای مشخص براساس روشهای مشخص است. نگرشمان به خود و چارچوببندی تصمیمگیری های روزانهمان؛ داستانهایی که به خودمان میگوییم و اهداف آسانی که نادیدهشان میگیریم؛ حس تعلقی که میان هم تیمیهایمان ایجاد میکنیم؛ فرهنگهای خلاقانهای که به عنوان رهبر ایجاد میکنیم: اینهاست که آدمهای صرفا پرمشغله را از کسانی که واقعا سازندهاند، جدا میکند.
بهرهوری چه معنایی دارد؟ کدام انتخابها مهمترند و موفقیت را نزدیکتر میکنند؟ چگونه اهدافمان را تعیین کنیم تا به خواستههای متهورانه خود برسیم؟ چگونه وضعیت را تغییر دهیم تا به جای مشکلات، فرصتهای پنهان را ببینیم؟ چگونه ذهنمان را به روی ارتباطات نو و خلاقانه باز کنیم؟ و چگونه با کم کردن سرعت جریان دادهها در اطرافمان، سرعت یادگیری را بالا ببریم؟ خواندن کتاب «باهوشتر سریعتر بهتر» به همه این پرسشهای شما پاسخ میدهد.
درباره چارلز دوهیگ
چارلز دوهیگ متولد ۱۹۷۴است. او برای نوشتههایش در زمینه کسب و کار، جایزه پولیتزر نیویورکتایمز را برد. دوهیگ ابتدا برای روزنامه لسآنجلس تایمز مینوشت و سپس به روزنامه نیویورکتایمز پیوست. فارغالتحصیل رشته تاریخ دانشگاه ییل است و مدرک MBA خود را از موسسه کسب و کار هاروارد اخذ کرده است.
فهرست کتاب «باهوشتر سریعتر بهتر»
پیشگفتار مترجم
مقدمه
1: انگیزش
تحول در دوره آموزش نظامی شورشیان آسایشگاه سالمندان و مرکز کنترل
2: تیمها
امنیت روانی در گوگل و برنامه دورهمی ستردی نایت لایت
3: تمرکز
تونلزنی شناختی، پرواز 447 ایرفرانس و قدرت مدلهای ذهنی
4: تعیین هدف
اهداف هوشمندانه، اهداف بلندپروازانه و جنگ یوم کیپور
5: مدیریت دیگران
حل پرونده آدمربایی با استفاده از تفکر کارآمد و چابک و فرهنگ اعتماد
6: تصمیم گیری
پیشبینی آینده (و برنده شدن در پوکر) با روانشناسی بیزی
- نوآوری
چطور «کارگزاران ایده» و «نومیدی خلاقانه» فیلم سرمای خفتهی شرکت دیزنی را نجات دادند
- جذب دادهها
تبدیل اطلاعات به دانش در مدارس دولتی سینسیناتی
پیوست : راهنمای خوانندگان
برای استفاده از ایدههای مطرح شده در کتاب
پیوست : ایده بزرگ
بریدههایی از کتاب «باهوشتر سریعتر بهتر»
* آشفتگی امری لازم است. فقط با پذیرش خرابی و دشواریهاست که میتوانیم چشمان خود را خوب بگشاییم، البته به شرطی که حواسمان باشد ابعاد آشفتگی به اندازهی لازم باشد.
* طبیعی است که آدم بخواهد بداند اگر کار دیگری کرده بود چطور میشد. و فهمیدن این نکته که ما، بدون اینکه بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، چقدر متاثر از انتخابهای خود هستیم ترسناک است. بچهام سالم به دنیا میآید یا مریض؟ ده سال بعد هم من و نامزدم عاشق هم خواهیم بود؟ بچهام نیاز به مدرسهی خصوصی دارد یا مدرسهی دولتی برایش مناسب است؟ گرفتن تصمیمات خوب بستگی به پیشبینی آینده دارد، ولی پیشبینی دقیق نیست و اغلب ترسناک است، زیرا مجبور میشویم با چیزهایی که نمیدانیم مواجه شویم. تناقضی که در آموختن نحوهی تصمیمگیری بهتر نهفته است یاد گرفتن کنار آمدن با شک و تردید است.
* دوکرسپینی معتقد بود، «نمیتوانید فکر کردن را به دیگران واگذار کنید. کامپیوترها، چک لیستها و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید میتوانند خراب شوند. ولی آدمها نه. ما باید تصمیم بگیریم و این یعنی تصمیم بگیریم که چه چیز ارزش توجه ما را دارد. کلید کار این است که خودتان را مجبور کنید بیندیشید. تا زمانی که میاندیشید نصف راه را رفتهاید.»
* اگر میخواهید به جزئیات کوچک کارتان حساستر شوید باید عادت خیالپردازی را در خود تقویت کنید. به عنوان مثال، باید درباره جزییات چیزهایی خیالپردازی کنید که انتظار دارید سر میز کارتان ببینید و انجام دهید. به این طریق، با احتمال بیشتری به جزییاتی از زندگی واقعی توجه میکنید که با داستانی که در سرتان برای خود روایت میکنید فرق دارند.