زهره قلیچی
بازار ارز پرتلاطم است. هرازگاهی گویا هوای ارزی کشور توفانی میشود و تلاطم به جان کشتیای میافتد که به قول آن طناز سفرکرده «عن قریب است به گل بنشیند». همان اول صبح که خواب از چشمانت ربوده میشود و دستی به آب میرسانی، ناگاه خبر میآید که دلار فلان قیمت را رد کرده و دارد سربالایی میرود و به ظهر نرسیده باز خبر میآید نصف آنچه بالا رفته بود، پایین آمده است. موضوعی که در دیگر نقاط دنیا به تعجب به آن نگریسته میشود.
همین چندی پیش به این واسطه که همشیره در هندوستان به تحصیل میپرداخت و لاجرم به آنجا آمدوشدهایی داشتهام و دوستانی از آن ملیت، برای خود گرد آوردهام گپ و گفتهایی درباره سفر بر بستر مجازی شکل گرفت و به طور طبیعی این گفتوگو به دعوت آنها برای سفر به کشور هفتادودو ملت، انجامید. پاسخ این بود که: حالا دلار گران شده و سفر به دلیل هزینههای بالای آن سخت شده است.
از شما میپرسم: تصور میکنید، واکنش آنها چه بود؟ هیچ بسان آنکه شاعر شعرهای فاخر میفرماید: ابرو میندازی بالا بالا؛ آنها هم چنین کردند اما از تعجب. سؤال آن بیچارگان هندی این بود: دلار گران شده یعنی چه؟
این سؤال مثل یک پتک توی سرم خورد و تازه فهمیدم که برای بسیاری آنچه ما هر روز تجربه میکنیم، یک شوخی است. وقتی وضع را برای آنهایی که خارج از این مرز و بر کره ارض میزیاند تعریف کنید، تصورشان این است که شوخی میکنید به این دلیل که اساسا آنچه گرانیاش بر قیمتها در سبزیفروشیهای ما مؤثر است، بر کل زندگی آنها نیز تأثیر چندانی ندارد و ملل دیگر نقاط جغرافیا، اساسا با این معضل آشنایی ندارند.
تمام این ماجرا آنجا خنده تلخ روی لبان مبارک نقش میاندازد که به بقالی سر کوچهتان مراجعه کنید و مثلا یک قالب پنیر بخرید و بعد از مشاهده قیمت، این سؤال را بپرسید که چرا از هفته قبل گرانتر شده و آقای بقال، با پوزخندی جواب دهد: دلار گران شده است. اینجا دقیقا همان نقطهای است که با تمام وجود به سمت ناامیدی از وضع اقتصاد و زیست رو میآورید و مصرف فلوکسیتین در شما روز به روز افزایش پیدا میکند و یحتمل به سمت این بخش از علم «حسابالاعداد» میروید که جمع، تفریق و تقسیم از الزامات اساسی آن است. الزاماتی که شما را مجاب میکند تا هر چه نیاز است بخرید، نگاهی به جیبتان بیندازید چرتکه به دست از این مغازه به آن مغازه سرک بکشید تا بشود با زور معادله تطابق حقوق و نیازمندیها را تا سر برج آتی، یربهیر کنید!
وضع این محاسبات آنجا غلط میشود که ناگاه وقتی خبری را میخوانید این جملات زارت توی چشمتان میرود که: افزایش ۳۵درصدی حداقل حقوق کارگران و افزایش ۲۰درصدی حقوق بازنشستگان در مقابل افزایش تورم بیش از ۴۵ درصد نشان میدهد که قرار است سال ۱۴۰۳ سالی بدون دشواری برای بسیاری از افراد باشد. افزایش نرخ دلار اولین ضربه را به تولید وارد میکند و همین باعث میشود تولیدکنندگان یا از تولید دست بکشند یا با افزایش قیمتها سعی در تأمین هزینههای خود داشته باشند. مسئله اینجاست که افزایش قیمت با توجه به کاهش قدرت خرید مردم نیز برای تولیدکنندگان فایدهای نخواهد داشت. بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که سال ۱۴۰۳ از نظر معیشتی میتواند سال سختی برای مردم باشد و از طرف دیگر اخباری مبنی بر کسری بودجه ۶۰درصدی دولت هم بر این مشکلات دامن میزند. همچنین افزایش ۵۰درصدی مالیاتها که به منظور تأمین کسری بودجه انجام شده است خود باعث فشار مضاعفی به قشر فرودست جامعه میشود. از همین رو این روزها بازنشستگان زیاد گله میکنند و از احقاق حقوق ازدسترفتهشان حرف میزنند؛ حقوقی که به گفته اکثریت قریب به اتفاق آنها ریالی است و هزینههایی که باید پرداخت کنند دلاری محاسبه میشود. از سوی دیگر افزایش ۳۵درصدی حداقل حقوق کارگران نیز مورد تأیید نمایندگان کارگری و البته کارگران شاغل نیست. آنها بر این باورند که هزینههای سبد معیشت و میزان تورم برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۳ در نظر گرفته نشده است. شاید گزارش کاهش امید به زندگی ایرانیان را خوانده باشید. در چند و چون آن گزارش که همین چند روز پیش به نقل از ثبت احوال کشور منتشر شد، کاری ندارم اما امید به زندگی جماعت کارگر و حقوقبگیر آنجا با محاسبات معمول و چرتکه یا حتی با ماشین حساب مهندسی سر سازگاری ندارد که این بخش به آنچه در بالا آمده، ضمیمه شود: با توجه به افزایش ۳۵درصدی حداقل حقوق کارگران و محاسبه حداقل حقوق ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان و نرخ جدید دلار در سال ۱۴۰۳، دریافتی کارگران ایرانی رقمی معادل ۱۷۳ دلار میشود. این در حالی است که دریافتی کارگران در کشور ترکیه ۵۶۰ دلار، در عربستان ۸۰۰ دلار و در امارات متحده عربی ۴۰۸ دلار است و کمترین دریافتی مربوط به کارگران آذربایجان است که ۲۰۰ دلار دریافت میکنند.
اینها بخشی از آمار و ارقامی است که زندگی روزانه کارگران ایرانی را به مراودات روزمره بازار نزاع دلالان و مافیای دلار با دولت (مطابق گفته دولت که میگوید مافیای دلار در این کشور عامل اصلی گرانی دلار است) ربط میدهد. نزاعی که هیچگاه به نفع کارگران نیست و نقطهای روشن برای بهبود آن وجود ندارد یا دستکم پیش چشم آنها نیست.
کارگران ایرانی امروز ارزانترین کارگران جهان نشدهاند. امروز دوباره این موضوع تیتر اخبار شده است و الا اگر به سالهای پیش هم نگاهی بیندازید همیشه با دخالتدادن قیمت دلار و نفوذدادن آن به زندگی روزمره آنها جزء ارزانترینها بودهاند از همان روز که حقوق را به ریال به آنها دادند و زندگی و هزینههایش را به دلار با آنها محاسبه کردند، حتی قیمت قبرها را.
منبع: sharghdaily-926990