تغییر قیمت اینترنت از آن اتفاقهایی بود که در یک ماه گذشته بیشترین توجهها را به خود جلب کرد، اما حالا شنیده میشود افزایش ۳۴ درصدی قیمت اینترنت بعد از سالها مقاومت در شرایطی مورد توافق بین رگولاتوری و اپراتورها قرار گرفته که قیمت فروش پهنای باند به اپراتورها ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است. اتفاقی که اگر درست باشد به باور رئیس هیئت مدیره گروه شرکتهای شاتل افزایش تعرفه اینترنت را خنثی میکند. محمدحسن شانهساززاده بزرگترین عامل نحیفتر شدن صنعت تلکام در چند سال گذشته را ثبات تعرفه میداند، ولی معتقد است اگر اجرای افزایش تعرفه به درستی اجرا نشود بازهم صنعت تلکام بیشتر در چالشهایش غرق میشود. او در گفتوگو با «شبکه شرق» بعد از تعرفه مشکل بزرگ صنعت تلکام را فیلترینگ میداند که حداقل باعث شده ۶۰ درصد ترافیک این شرکت در یک سال گذشته کاهش پیدا کند. شانهساززاده در حال حاضر برگ برنده توسعه اینترنت ثابت را توسعه فیبر نوری میداند، پروژهای که به باور برخی کارشناسان سرمایهگذاری در آن آنقدر بالاست که باعث شده شرکتی مانند شاتل پروژههای دیگرش مانند نماوا را فدای آن کند. هرچند که شانهساززاده در این مصاحبه این گمانهزنیها را رد میکند:
چرا فضای ارتباطات و تلکام ایران در چند سال اخیر اینقدر کوچک، نحیفتر و همراه با چالشهای گاهوبیگاه شده است؟
واقعیت این است که بیش از شش سال است که فضای تلکام مدام محدودتر میشود، یعنی از سال ۱۳۹۶ که سیاست انقباضی تعرفهها اعمال شد، باعث شد که توان سرمایهگذاری اپراتورها روی خدمات به شدت کاهش پیدا کند. از طرف دیگر وقتی سرمایهگذاری کاهش پیدا میکند باعث عدم رضایت در ارائه سرویس میشود و عدم رضایت مردم مجدد به چرخه اقتصادی مربوط به اپراتورها باز میگردد، در و اقع یک دور باطلی را طی میکنیم. تورم در کشور یک چیز مشهودی است و اجتنابناپذیر است، متاسفانه به صورت تصنعی این تورم را از فضای اپراتورها و تلکام دور نگه داشتهاند و اپراتورها مجبور شدند سیاست انقباضی در هزینههای خود داشته باشند. این سیاست انقباضی در میان مدت اثرش را روی سرویس و خدماتی که به مردم ارائه میکنیم نشان میدهد کما اینکه پروژه فیبری که همین حالا در حال اجرای آن هستیم، پروژهای است که باید سال ۱۳۹۵ یا حداقل ۱۳۹۶اجرا میشد، ولی متاسفانه به دلیل اینکه در آن زمان سازمان تنظیم مقررات به خوبی از این پروژه حمایت نکرد، پروژه FTTC شاتل که ما همان زمان به دنبال افزایش سرعت تا ۱۰۰ مگ بودیم، به نوعی مختومه شد، به صورتی که تمامی تجهیزات در انبار ماند و سرویس شاتل در این زمینه رونمایی و شروع به کار نکرد. در واقع برای راهاندازی این پروژه ارز از کشور خارج شد، هزینه برای واردات تجهیزات صورت گرفت، ولی متاسفانه سرویسی به دست مشتری نرسید. عدم توسعه یافتگی در زیرساختهای ICT باعث شد که این فضا به تبع کوچکتر شود و مقداری هم نارضایتی از سمت مردم به سمت اپراتورها روانه شد و ما هم در ادامه نتوانستیم نقش واقعی خود را ایفا کنیم.
چقدر این فضای ایجاد شده در حوزه ارتباطات رو گره خورده با تعرفهگذاری در این بخش میدانید؟
فقط تعرفه در این زمینه تاثیرگذار نبوده است، بحث فیلترینگ هم خیلی در این زمینه اثرگذار بود. فیلترینگ اینستاگرام باعث شد که ۶۰ درصد ترافیک ما کاهش پیدا کند. این کاهش ترافیک هم به شرکت زیرساخت فشار زیادی آورد و درآمد این شرکت را به شدت کاهش داد. از سمت دیگر پولی که مردم خرج میکنند از سبد اپراتورها به سمت خرید VPN رفت، یعنی قسمت بزرگی از بودجهای که هر خانواری برای اتصال زیرساختهای تکنولوژیاش به اینترنت خرج میکند به سمت خرید VPN رفته است، چون VPN دیگر برایشان یک باید شده است. در نتیجه فیلترینگ تاثیر بسیار زیادی در کیفیت سرویس و عدم رضایت مردم داشته است .
هرچند تعرفه یک بار در سال ۱۳۹۹ به میزان ۱۵ درصد افزایش پیدا کرد و در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ نیز با حذف بستههای بلند مدت و پر مصرف به گونهای در قیمت تعرفهها دست برده شد، اما در نهایت براساس اظهارات اپراتورها و وزارت ارتباطات تعرفه اینترنت بالاخره در دی ماه ۳۴ درصد افزایش پیدا کرد. این میزان افزایش چقدر روی توسعه کسبوکار شما تاثیرگذار خواهد بود، آنهم در کنار پیششرطهایی که رگولاتوری در این زمینه برای شما گذاشته است از جمله افزایش کیفیت اینترنت!
واقعیت این است که قیمت پایه اینترنت از سال ۱۳۹۶ تغییری نکرده بود، ما در رنجی که در اختیارمان بوده روی سرویسهای مختلفمان مانند طلایی، نقرهای و … سرمایهگذاری بیشتری کردیم و دسترسپذیری را افزایش دادیم. با این کار توانستیم (اپراتورها) در حوزه تغییراتی ایجاد کنیم، ولی قیمت پایه سرویس از سال ۱۳۹۶ تا الان اولین بار است که اضافه شده است. البته پشت این افزایش تعرفه اینترنت، افزایش چشمگیر قیمت پهنایباند وجود دارد. تا جایی که من اطلاع دارم قرار است ۴۰ درصد قیمت پهنای باند شرکت زیرساخت به ما افزایش پیدا کند. در واقع قسمتی که مربوط به دولت است و به صورت انحصاری شرکت ارتباطات زیرساخت در این زمینه ارائه خدمت میکند ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است، اما در مقابل قسمتی که مربوط به اپراتورها است اجازه ۳۴ درصد افزایش قیمت دادهاند. این نشان میدهد که ۳۴ درصد بیشتر به سمت درآمد زیرساخت جاری میشود و تقریبا این وسط اپراتورها از افزایش درآمد بینصیب خواهیم ماند.
همین افزایش ۳۴ درصد با اینکه شما اعلام میکنید به دنبال افزایش تعرفه پهنای باند افزایش چشمگیری نیست تا چه اندازه میتواند روی کیفیت اینترنت تاثیر گذار باشد. چون یکی از شرطهای وزارت ارتباطات برای این افزایش تعرفه این است که شما در زمان مشخصی باید کیفیت اینترنت را بهبود ببخشید. به عنوان اپراتوری که سالها در این فضا کار کردهاید با توجه به اینکه از سال گذشته که محدودیت اینترنت بیشتر شده است، افزایش کیفیت اینترنت واقعا به تلاش شما در این فضا بستگی دارد؟
به بحث کیفیت باید از دو زاویه نگاه کرد. یکی بحث زیرساختهای ICT است که سرویس ADSL یک سقف سرعت دارد که حدود ۲۴ مگ است که این سقف سرعت هم با توجه به فاصله مشترک تا مرکز مخابراتی شدیدا متغیر خواهد بود. آن چیزی که ما در شبکه خود برای اینترنت ثابت میبینیم این است که میانگین سرعت آن چیزی در حدود ۶ مگابیت بر ثانیه است. در نتیجه افزایش این سرعت هیچ راهی به غیر از تغییر تکنولوژی ندارد. تنها راه افزایش ورود به بازار فیبر است و پیادهسازی تکنولوژی FTTH یا FTTC است که این راه به یک باره سرعت را چند صدبرابر میکند. چیزی که خیلی مردم را اذیت میکند پیچیدگی سرعت VPN است، چون در حال حاضر مردم اکثر از فیلترشکن استفاده میکنند. کیفیت VPN هم بسیار روی سرویسی که مردم تجربه میکنند تاثیرگذار است. در قسمت مربوط به VPNها هیچ دخل و تصرفی نداریم به غیر از اینکه شرایط سختگیرانهای که لحاظ میکنند را بتوانیم پیادهسازی و اعمال کنیم.
در مورد مشکلات شرکتهای تلکامی و ارتباطش با تعرفه صحبت کردیم، اما چقدر فکر میکنید شرکتها تلهکام به خاطر نوع مدیریتی که داشتهاند دیگر آن بزرگی و قدرت گذشته را ندارند. برای نمونه در مورد شاتل این دید وجود دارد که با توجه به تغییرات مدیریتی بالا دیگر مانند سابق قدرتمند و بازیگر اصلی بازار اینترنت ثابت نیست.
بحث مدیریت سازمان بسیار مهم است، اما اتفاقی که رخ میدهد این است که به مرور زمان شرایط قابل کنترل برای ما کاهش پیدا میکند مانند کیفیت کابل مسی. وقتی رسیدگی به این مسئله وظیفه مخابرات است و به آن رسیدگی نمیشود یا خرابیهای ما طبق زمانبندیهایی که باید انجام شود، صورت نگیرد همه اینها باعث میشود شرایط از مدیریت داخل سازمان خارج شود و نتوانیم سرویسی که باید را به مردم ارائه کنیم. البته در مسئله شبکه فیبر این مشکلات حل میشود چون شبکه را خود ما میسازیم، در واقع فضا توسعه توسط وزارت ارتباطات باز شده و وزارتخانه دارد سعی میکند با سیاستهای متعددی که دارد از قبیل پیگیری با استانداری، شهرداریها برای اخذ مجوز حفاری و مشوقهایی که برای این پروژه(فیبر نوری) در نظر گرفته بازار را به بازار فیبر ارتقاء دهد. به نظر من در این زمان است که غربال اصلی بین شرکتها اتفاق میافتد و شرکتهایی که زحمت میکشند و روی سازمان خود وقت میگذارند و به مشتریانشان اهمیت میدهند مشخص میشود.
توضیحات شما این تصور را ایجاد میکند که فقط عوامل بیرونی روی مدیریت یک سازمان مانند شاتل تاثیرگذار است. در مورد خود شاتل در طول حداقل یک سال گذشته اخبارهای ضد و نقیض و مختلفی از تغییرات در مدیریت آن یا زیرمجموعه مهمش از جمله نماوا شنیده شده است. این تغییرات چه تاثیر روی برند شما داشته است، چون حداقل از بیرون اینگونه به نظر میرسد که این تغییرات اتفاق مثبتی برای شما نبوده و به برند شما لطمه زده است.
واژه از دست دادن واژه دقیقی نیست. با توجه به عمر سازمان و جایگاهی که در رشد و توسعه دارد نیاز به مدیران متناسب با همان وضعیت داریم. وقتی شرکتی نیاز به توسعه انفجاری دارد، باید مدیران انقلابی و بسیجی داشته باشد که توسعه انفجاری ما را محقق کند. بعد از توسعه هم نیاز به مدیرانی داریم که به خوبی کار سازماندهی را انجام دهند و به درستی نظم را پیادهسازی کنند. به جرات میتوانم بگویم که شاتل به جز بحث مهاجرات مدیران که در این زمینه قابلیت رقابت نداشتیم، نیرویی را ناخواسته از دست ندادیم. ما با توجه به جایگاه سازمان مجبور شدیم که سازماندهی و افرادمان را عوض کنیم و نیروی متناسب با آن وضعیت را به کار بگیریم.
منظور شما این است که این تغییرات اجتنابناپذیر است و شما مجبور به این هستید که تغییرات را قبول کنید و ایدهای ندارید که برای این جاهای خالی جایگزین پیدا کنید؟
بحث ایده نیست. الان در انقلاب تغییر تکنولوژی اینترنت ثابت قرار داریم و باید چند ده هزار کیلومتر حفاری انجام شود، فیبر کشیده شود، تجهیزات نصب شود. در این مقطع ما به مدیرانی با این حجم از کار انقلابی و بسیجی نیاز داریم تا بتوانند کمک کنند این هدف را به سر منزل مقصود برسانند. لزوما مدیری که دو یا سه سال پیش خوب کار میکرده در این مقطع ممکن است آن کاریی قبلی را نداشته باشد، چون ممکن است بافت ذهنی و بافت کاریاش متناسب با شرایط حالا نباشد. این مقطع از شاتل به دلیل توسعه فیبر نیاز به مدیران متناسب با این حجم از کار و پروژه دارد.
شما به این موضوع اشاره میکنید که وقتی کار بزرگی قرار است انجام شود نیاز به مدیرانی دارد که متناسب با این بزرگی کار مدیریت کنند، اما در مورد مدیرعامل شرکت شما حداقل در یک سال گذشته بیش از سه بار خبر آمد که ایشان از سمت خود هم به دلایل شخصی و هم کاری، استعفا دادهاند یا در مورد نماوا اخبار زیادی شنیدهایم که ساختار آن به صورت کلی عوض شده است. این اتفاقها به برند شما لطمه نمیزند؟
تغییر و تعوض لزوما بد نیست. نشاندهنده این است که ما از شرایط آن موقع راضی نبودهایم. وقتی از شرایط راضی نباشیم باید مدیرمان را عوض کنیم یا تذکرهای لازم را به او بدهیم. اگر شرایط فرق نکرد نیاز به مدیران متفاوت با نگاههای متفاوت و مدلهای مدیریتی متفاوت وجود دارد. ما به دنبال بهبود هستیم و فکر نمیکنم که بعد از ۱۶ یا ۱۷ سال که یک مدیری را عوض یا جایگزین کنیم، این اتفاق نامانوس باشد. در تمام مصوبات هیئت مدیره، مدیرعامل برای مدت دو سال انتخاب میشود. یا مدیرعامل در واقع باید در این دوسال دستاوردهای خود را نشان دهد و اگر هیئت مدیره از این دستاوردها راضی نباشد مسلما میتواند تصمیم بگیرد و نفر جایگزین انتخاب کند.
در صحبتهای خودتان به مسئله فیبر خیلی اشاره کردید. در حال حاضر در زمینه فیبر شاتل کجا ایستاده و چقدر پیشرفت داشتید. براساس اطلاعاتی که در سایت ایران افتی تی ایکس آمده خیلی از مناطق کشور برای توسعه فیبر به آسیاتک و های وب سپرده شده و آمار نشان میدهد پورت منصوبه این دو شرکت در فیبر بیشتر از شاتل است. دلیل این موضوع چیست و برنامه شما برای جبران عقبافتادگی از بازار چیست؟
نمیدانم چطور به این استنباط رسیدید که ما عقب هستیم. الان بیشترین فیبری که برای مشترکان اجرا شده متعلق به شاتل است که ۸۵۰ هزار تا homepass دارد. چون استراتژی شاتل ارائه خدمات و به دنبال home connected بوده بیشتر در کلانشهرها و شهرهای بزرگ متمرکز شده است به عنوان مثال قم، مشهد، کرج یا تهران که کار را شروع کردیم بازار بسیار بزرگی دارد. اینها جاهایی هستند که یک شهر ممکن است معادل ۲۰ شهر کوچک از لحاظ تعداد خانوار تحت پوشش باشد. اگر شما تعدد مد نظرتان باشد در این زمینه هم با توجه به قراردادی که با ایرانسل بستهایم و تعداد شهرهایی که از ایرانسل گرفتهایم، میتوانم بگویم وضعیت خوبی داریم، ولی شاخص و هدف ما … (۲۱:۲۳ تا ۲۱:۳۹ خش خش مشخص نیست)
چقدر امیدوارید با کمک فیبر شبکه اینترنت ثابت را توسعه و سرمایهگذاری بالایی که در این زمینه هزینه میکنید به شما بازگردد، چرا که حداقل به خاطر شرایط اقتصادی خرید مودم شاید برای همه مردم به راحتی امکان پذیر نباشد و از سمت دیگر محدودیتهایی که روی اینترنت اعمال میشود باعث نشود که مردم به سمت خرید سرعت های چند صد مگا بروند. همچنین محتوای قابل توجهای هم ارائه نمیشود، چطور قرار است به نظر شما این پروژه با پیشرفت همراه باشد؟
من به این پروژه خیلی خوشبین هستم. سرویسیهایی در کشور وجود دارند که فیلتر هم نیست و پلتفرمهایی در ایران است و خوب هم سرویس میدهند یا استرمینگی که در کشور انجام شوند اینها نیاز به بستر مناسب دارند تا سرویس رشد کند. آنچه مسلم است این موضوع است که بستر فعلی ADSL جوابگوی سرویسدهی در این زمینهها نیست. الان مردم هرکدامشان تولیدکننده محتوا هستند و وقتی میخواهند این محتوا را در جایی آپلود کنند سرعت برایشان خیلی پراهمیت میشود در نتیجه مهاجرت به فیبر اجتنابناپذیر است. در مورد هزینهها برای مردم با توجه به مشوقهایی که دولت در نظر گرفته و با توجه به دلار ۵۰ هزارتومانی که اگر پرشی در قیمت آن نداشته باشیم در یکی دو سال آینده، به نظرم ترکیبش در سبد خانوار میگنجد.
شما وقتی نماوا را شروع کردید هم پایه رقیب اول این بازار یعنی فیلیمو جلو میرفتید و گاهی وقتها طبق آمار از فیلیمو هم جلو افتاده بودید، اما طبق اخرین آمار و ارقامی که در اختیار داریم مسلط بازار پخش آنلاین ویدیو فیلیمو است و بعد از آن فیلمنت و تماشاخانه وجود دارد و بعد نماوا ایستاده است. چرا این اتفاق برای نماوا افتاده است؟
اجازه بدهید صحبتهای شما را در مورد تماشاخانه قبول نکنم. اولا که ساختار بیزنس مدل تماشاخانه کلا فرق دارد و یک ADVOD است که براساس تبلیغات کار میکند و ما براساس حق اشتراک کار میکنیم و فاصله چشمگیری از لحاظ محتوایی، درآمدی و کاری با تماشاخانه داریم، ولی در مورد فیلیمو فرمایش شما را قبول دارم. شرکت فیلیمو توسط برادران شکوری به صورت تماموقت و پر تلاش کار میکنند و از طرف دیگر بازار یک بازار محتوا محور است و محتوا حرف آخر را در این حوزه میزند. نماوا با توجه به تجربه کمی که قبلا در حوزه محتوا داشت یک کپی را برای رساندن محتوا به بازار تجربه کرد الان این گپ پر شده است. از یکی یا دوماه پیش سریال بینظیر سووشون را که در تاریخ VOD سابقه نداشته است به بازار ارائه میکنیم که هزینه بسیاری زیادی هم روی آن شده است. چندین سریال دیگر هم در صف انتشار است که بازار را محتول میکند و به نظر من سال آینده سال نماوا است.
در حالی این صحبت را مطرح میکنید که الان و در شرایط فعلی از نظر محتوا خیلی از رقیبان بازار از شما جلو هستند. به شکل خیلی واضح بعد از سریال خاتون محتوا نماوا توجهای نزول داشته است.الان چه پاسخی برای این عقبماندگی دارید؟
بگذارید مثال جهانی آن را بزنم HBO یک سریال به نام گیماف در ترونز پخش میکند که در کل جهان صدا میکند، آیا مدام میتواند چنین محتوایی تولید کند یا در مورد پلتفرمهای داخلی هم همینطور سریال زخم کاری دو آمد اما آیا توانست مانند فصل اول موفق باشد صحبت شما را قبول دارم ما خیلی جای بهبود در ارائه محتوا داریم ولی این را هم در نظر بگیرید که محتوا به شرایط زمانی، فرهنگی، اقتصادی و … دارد. مردم نیازشان و استانداردهایشان مرتب در حال ارتقا است و اگر نتوانیم این نیاز را مرتفع کنیم از بازار عقب میافتیم. ۳۲:۲۲به دست آوردن محتوایی که در ابعاد مختلف بتواند جذابیت برای مخاطب ایجاد کند در ایران با شرایط فرهنگی، وجود ساترا، صدا وسیما بسیار کار سختی است.تمامی اینها تولید محتوا برای مردم را سخت میکند؛ مردمی که دسترسی به اینترنت دارند و به روزترین محتوا را میتوانند دانلود کنند یا از پلتفرمهای خارجی مانند نتفلیکس تماشا کنند. استاندارد و درخواست مردم مطابق بازار جهانی است، تولید داخل باید متناسب با استاندارهای جهانی بتواند محصول ارائه کند تا خواسته مردم را جواب دهد.
چقدر فکر میکنید تغییرات مدام تیم نماوا باعث شده تا این VOD از رقیبان خودش تا اینجای کار عقب بماند؟
ساخت یک محتوا حداقل ۲ سال طول میکشد و یک سریال حداقل ۱ سال طول میکشد تا به بازار عرضه شود. اتفاق تیم جدید نماآگهی که کار به آنها سپرده شده بسیار پرتلاش و پر انرژی هستند کاشتی که ایشان داشتهاند ما آخر امسال و سال آینده برداشت میکنیم.اگر میفرمایید راضی نبودید از محتواهای نماوا مربوط به دوره قبل است که خوب فکر و سرمایهگذاری نکرده بودند و شما اثرش را الان میبننید. زحمتی که الان دارد تیم میکشد را شما پایان امسال و سال دیگر خواهید دید.
به عنوان آخرین سوال چقدر این دید را قبول دارید که پروژه نماوا و دیتاسنتر شاتل فدای پروژه فیبر نوری شده است، چرا که پروژه فیبر نوری نیازمند سرمایهگذاری بالایی است؟
من این موضوع را قبول ندارم که این دو خدمت فدای پروژه فیبر شدهاند. حجم سرمایهگذاری که در نماوا و دیتاسنترهایمان داشتهایم مقدار کمی نیست که بگوییم در این بخشها سرمایهگذاری نشده است. شاتل و گروه شاتل با توجه به بیزنسهای متعددی که دارد بلد است که بین بیزنسهایش بخشبندی انجام دهد و از طرفی بودجهگذاری لازم در این زمینه را انجام دهد.کار را جوری جلو ببرد که تلاطمی که به بیزنسهایش میآید به بیزنسهای دیگرش سرایت نکند .اگر در نماوا اتفاقی میافتد به شاتل ربطی ندارد، همه بیزنسهای شاتل با بودجهبندی، هیئت مدیر و مدیرعامل مستقل کارشان را پیش میبرند و ما به خوبی توانستهایم اینها را از هم تفکیک کنیم.
نسخه ویدئویی این مصاحبه را در یوتیوب شبکه شرق ببینید.
منبع: sharghdaily-921905