در روزهایی که سریال «رعد و برق» ساخته بهروز افخمی بهعنوان تنها سریال تازه تلویزیون که بهصورت شبانه از مهمترین شبکه تلویزیون یعنی شبکه یک در حال پخش است، در جذب مخاطب بهشدت ناکام مانده است، بازپخش چندین باره سریال «یوسف پیامبر» از شبکه آیفیلم، آن هم بعد از گذشت ۱۵ سال، با استقبال ویژه مخاطبان همراه شده است.
هرچند برای اثبات فراگیری استقبال از بازپخش سریال «یوسف پیامبر» نیازی به سند و مدرک نیست و کافیست همزمان با زمان پخش سریال، سری به کوچه و خیابانها بزنید تا متوجه شوید مغازهای نیست که صاحبان و مشتریانش مشغول پیگیری سریال نباشند!
با این همه، اما آمار هم این مشاهده میدانی را تأیید میکند چه اینکه مجموع بازدیدهای سریال روی خروجی تلوبیون از مرز یک میلیون نفر عبور کرده و این آماری رویایی در قیاس با تولیدات این روزهای تلویزیون محسوب میشود.
بازپخش سریال «یوسف» و میزان بالای استقبال مخاطبان از آن بهانهای برای بازخوانی متن و حاشیههای آن است:
درباره قصه؛ قدرت جادویی «احسن القصص»
قطعا برگ برنده اصلی سریال «یوسف پیامبر» که تأثیر ویژهای بر ارتباط مخاطبان طیفهای مختلف با آن داشت، قصهاش بود. قصهای بر گرفته از قرآن که بهعنوان «احسن القصص» و یا بهترین داستانها توصیف شده است.
ماجرای زندگی پرفرازونشیب حضرت یوسف (ع) یکی از جذابترین روایتهای قرآنی است که فصلهای مختلفی از زندگی این پیامبر الهی را در بر میگیرد، از دوران نوجوانی و ماجرای اوج گیری حسادت برادران، تا ورود به کاخ مصر و ماجرای دلدادگی زلیخا به او.
فرجالله سلحشور به خوبی توانست نقاط کلیدی این روایت را در فیلمنامه یوسف پیامبر، تبدیل به روایتی تصویری کند. او خود در گفتوگویی روایتی جالب از نگارش متن این سریال و فرآیند تصویب آن در دوران مسئولیت علی لاریجانی در صداوسیما ارائه کرده بود: «سریال حضرت یوسف (ع) در سال ۸۱ در ۴۰ قسمت و ده مجلد تقریباً ۲۰۰ صفحهای به اتمام رسید و جهت مطالعه به شورای سناریوی سیما فیلم تحویل داده شد.
آقای لاریجانی به زیاد بودن قسمتها اعتراض داشت و از بنده قول گرفت که قسمتها را به ۲۷ قسمت تقلیل دهم. بنده به شرط آنکه اعضای نقد و بررسی سیما فیلم بگویند کدام قسمتها و کجاهای متن سریال کوتاه شود پذیرفتم. یازده ماه تمام در هر هفته ۲ تا ۳ جلسه در سیما فیلم با حضور آقای رضا بالا مسئول فرهنگی و پنج تن از برادران سیمافیلم و آقای ابراهیمی تشکیل شد و تمام ۴۰ قسمت سریال مطالعه و مورد نقد و بررسی قرار گرفت و بخشهایی از آن اصلاح شد و در نهایت نه تنها از متن سریال و تعداد قسمتها کم نشد که مقداری هم اضافه شد.»
درباره کارگردانی؛ قصهگویی یک هنر است
فرجالله سلحشور هرچند فعالیت سینمایی خود را در همکاری با یکی از تندروترین چهرههای سینمای ایران در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب، یعنی محسن مخملباف آغاز کرد و یکی از چهرههای ثابت در فیلمهای اولیه این فیلمساز بود، اما بعدها هر کدام سرنوشتی متفاوت پیدا کردند که تنها وجه اشتراک آنها را میتوان همین «تندروی» دانست!
سلحشور در میدان اظهارنظر و مجادلات رسانهای در عرصه سینما، همواره یکی از چهرههای تندرو بود که ابایی از زخم زدن به دیگران نداشت و گاهی موضعگیریهای تندوتیزش علیه سینماگران و بهخصوص بازیگران زن، سیلی از نقدها و گلایهها را به سمت او روانه میکرد.
با این همه، اما نمیتوان کتمان کرد که او در مدیوم تلویزیون و سریالسازی، یکی از موفقترین کارگردانان در سالهای پس از انقلاب بوده است. کارگردانی که در میانه دهه ۷۰ سریال «مردان آنجلس» را با بهرهگیری از داستان جذاب اصحاب کهف در قرآن به تصویر درآورد و بهفاصله یک دهه بعد، «یوسف پیامبر» را کارگردانی کرد.
نکته مهم درباره بررسی این دو تجربه که اتفاقا در میان منتقدان و اصحاب فن، چندان با اقبال مواجه نشدند، هنر سلحشور در برقراری ارتباط با مخاطبان عام و قصهگویی به زبان بسیار ساده برای آنها بود. به معنای دیگر فارغ از نکات فنی قابل طرح درباره فرآیند کارگردانی مجموعه «یوسف پیامبر» و حتی میزان بالای شعارزدگی دیالوگها و موقعیتها در آن، نمیتوان قدرت بالای سریال در قصهگویی برای گروههای سنی و طیفهای مختلف فرهنگی مخاطبان را نادیده گرفت. سلحشور شاید کارگردان چندان قدری نبود، اما قطعا قصهگویی کاربلد بود.
درباره بازیگران؛ تولد یک ستاره
درباره ترکیب بازیگران سریال «یوسف پیامبر» قطعا ویژهترین چهرهای که میتوان امروز دربارهاش صحبت کرد، مصطفی زمانی است. بازیگر گمنامی که فرجالله سلحشور بهواسطه استعداد و البته چهره ویژهای که داشت او را برای ایفای نقش یوسف برگزید و تا زمان رونمایی از سریال هم هیچ کس از بازیگر این نقش خبر نداشت.
در زمان پخش سریال «یوسف پیامبر» بود که ناگهانی یکی از مجلات سینمایی، تصویر روی جلد خود را به مصطفی زمانی اختصاص داد تا برای اولین بار چهره بدون گریم این بازیگر در فضای رسانهای رونمایی شود. «یوسف پیامبر» بهترین آغاز برای این بازیگر جوان بود که خیلی زود جذب جریان اصلی سینمای ایران شد و از تلویزیون فاصله گرفت.
در کنار مصطفی زمانی، اما کتایون ریاحی هم از بازیگران باسابقهای بود که سالها بعد از فاصله گرفتن از دوران اوج خود در بازیگری، ناگهان با ایفای نقش «زلیخا» تبدیل به چهرهای محبوب در میان مخاطبان شد، هرچند بلافاصله بعد از این سریال، برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کرد.
درخشش بازیگران دیگری همچون محمود پاکنیت، جعفر دهقان و رحیم نوروزی را هم نمیتوان در ترکیب بازیگران این سریال نادیده گرفت.
درباره حواشی؛ دستمزد زلیخا چقدر بود؟
معمولا اولین حاشیهای پروژههای بزرگ سینمایی و تلویزیونی با آن مواجه میشوند، مربوط به هزینههای تولید و دستمزد عوامل است. سریال «یوسف پیامبر» هم از این ماجرا مصون نبود و در همان دوران اولین نوبت پخش سریال، یکی از شایعاتی که درباره آن منتشر شد هزینه بالغ بر ۱۲ میلیارد تومانی مرتبط با این مجموعه بود. امروز شاید این رقم شما را متعجب نکند، اما ۱۵ سال پیش، شرایط متفاوت بود!
سلحشور همان زمان در واکنش به این اخبار، بودجه این سریال را یک چهارم برخی از سریالها خواند و حتی رقم تولید را هم اینگونه اعلام کرد: «۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان از بودجه ساخت این سریال از صداوسیما و ۶۰۰ میلیون نیز از منابع دیگر ونیز کمکهای مردمی تامین شد.» یعنی بنا به گفته فرجالله سلحشور بودجه تولید این سریال ۷ میلیارد تومان بوده که برای آن زمان رقم قابلتوجهی است.
نکته جالب اینکه شفافسازیهای کارگردان «یوسف پیامبر» از این هم فراتر رفته و برخلاف روال مرسوم در آن سالهای تلویزیون، بخشی از اعداد و ارقام مربوط به دستمزد بازیگران را هم افشا کرد و گفت: «برخی اصرار دارند بگویند در این سریال دستمزدهای کلان پرداخته شده است. بهعنوان نمونه جهانبخش سلطانی (آمنهتپ سوم) در عرض ۵ ماه کارکرد ۸ میلیون تومان و رضا رضوی (سردار هرمهب) ماهانه یک میلیون گرفتهاند. تنها بازیگران گرانقیمت این سریال محمود پاکنیت و کتایون ریاحی بودند که ماهانه ۳ و نیم میلیون دریافت میکردند. این ارقام در حالی است که در سریالهای دیگر بازیگران ۱۸ تا ۲۰ میلیون تومان دستمزد دریافت میکنند.»
منبع: فرارو
منبع: faradeed-163751