محمد فرخی یزدی از جمله شاعران عصر مشروطه به شمار میرود که در محتوابخشی به اشعار فارسی همت گماشته است. او در غزل سیاسی سرآمد شاعران معاصر خویش بود و با تحولی که در محتوای غزل فارسی و مضامین عاشقانه آن به مفاهیم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد، طلایه دار حرکتی نوین در شعر فارسی شد.
زندگی نامه کامل محمد فرخی یزدی
تولد، کودکی و خانواده فرخی یزدی
ميرزامحمد، متخلص به فرخی، فرزند ابراهيم سمساری یزدی در یزد دیده به جهان گشود. سال ولادتش محل اختلاف است؛ برخی از نویسندگان، سال ۱۲۶۱ را ثبت نمودهاند و برخی دیگر ولادت وی را در سال ۱۲۶۲ دانستهاند.
تحصیلات فرخی یزدی
فرخی در آغاز به یادگيری دروس قدیم فارسی و عربی در مدرسههای یزد روی آورد و سرودن شعر را از همين دوران شروع کرد. فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد و خود معتقد بود که طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او بخشی از تحصيلات مقدماتی را در مدرسه مرسلین یزد گذراند. این مدرسه بهوسيله ميسيونرهای مذهبی انگليسی درکنار بيمارستان مرسلين یزد، ساخته شده بود. مدتی از حضور شاعر جوان در این مدرسه نگذشته که به برنامهها و اهداف ضد دینی مسئولين آن پی برد و با سرودن شعری عليه اوليا مدرسه، مجبور به اخراج از آن مدرسه شد.
ماجرای دوخته شدن دهان فرخی یزدی
فرخی نوروز ۱۲۹۷ برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند در مقابل ضیغمالدوله قشقایی حاکم وقت یزد، اشعار شکوائیه خود را قرائت کرد و حاکم دستور دوختن دهان او را صادر کرد و در نهایت نیز او را به زندان انداخت. اهمیت این موضوع نیز به اندازهای شد که در همان زمان، وزیر حکومت وقت در مجلس شورای اسلامی نیز استیضاح شد ولی وزیر کشور بهکلی منکر وقوع چنین واقعهای شد. و تنبیه او را «چوب زدن» به دلیل مدح استبداد عنوان کرد. جراید آن روزها عنوان «لسان المله» را به فرخی دادند و تلاش آزادی خواهان در پایان منجر به فرار او از زندان شد.
اقامت در تهران و ادامه مبارزات سیاسی فرخی یزدی
یزدی در اواخر سال ۱۳۲۸ هجری قمری به تهران کوچ کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را درباره آزادی منتشر کرد. وی در جریان جنگ جهانی اول، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت پیگرد انگلیسیها قرار گرفت. هنگامی که به طور ناشناس عزم ورود به ایران، از طریق موصل را داشت به دست سربازان روسیه مورد سو قصد قرار گرفت. در دوران نخست وزیر وثوقالدوله، با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت کرد و به همین سبب مدتها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، مدتی در باغ سردار اعتماد زندانی شد.
نمایندگی مجلس
در سال ۱۳۰۷ ش فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد. با توجه به اینکه تمامی بقیه وکلا حامی دولت رضاشاه بودند، فرخی مرتباً از سایر وکلا ناسزا میشنید و حتی یک بار حیدری، او را آماج ضرب و شتم کرد. از آن پس با اظهار اینکه حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد، ساکن مجلس شد و پس از چند شب، مخفیانه از تهران فرار کرد.
زندان و مرگ فرخی یزدی
فرخی یزدی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی در نشریهای به نام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر کرد. یزدی در ملاقاتی با عبدالحسین تیمورتاش فریب وعده او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذ فروش ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. همزمان پروندهای با اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای او تشکیل شد. فرخی ابتدا به ۲۷ ماه و پس از تجدید نظر به سی ماه زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل شد.
بنا به اظهار دادستان محاکمه عمال شهربانی، فرخی در بیمارستان زندان، به وسیله تزریق آمپول هوا کشته شد.
سلول فرخی یزدی در زندان قصر، بعد از مرمت
بنابر اظهارات علی اصغر مونسان مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران در زمان مرمت زندان قصر به سلولی برخوردند که بر دیوارهایش اشعار فرخی یزدی نقش بسته بوده و با توجه به این موضوع اتاق مذکور را به عنوان سلول فرخی یزدی شناسایی کرده و تنها آن را مرمت و بازسازی کرده در معرض بازدید عموم قرار دادهاند. البته جای آن دارد که متخصصان فن صحت این مطلب را به شکل دقیق تری مورد بررسی قرار دهند.
سوگواران را مجال بازدید و دید نیست بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست
عید نوروزی که از بیداد ضحاکی عزاست هرکه شادی میکند از دوده جمشید نیست
بی گناهی گر به زندان مُرد با حال تباه ظالم مظلوم کش هم تا ابد جاوید نیست
وای بر شهری که در آن مزد مردان درست از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست
سبک و مضامین اشعار و مقالات فرخی یزدی
مضامین و زبان اشعار فرخی یزدی
فرخی از سالهای آغازین پیروزی انقلاب مشروطه، ندای آزادی و قانونخواهی مشروطهخواهان را شنید و بسیار زود به طرف این اندیشه ها کشیده شد. او یکی از شـاعران آگـاه و اندیشمند آن دوره بود و درک روشنی از انقلاب مشروطه در ذهن خود داشت که در دیوان اشعارش منعکس کرده است. مجلس و قانون اساسی مرکز ثقل اندیشه مشروطهخواهی شاعر است. در دوره استبداد رضاخانی مضامینی همچون آزادی و عدالت در اشعار شاعران کمرنگ شده است شعر فرخی با قوت تمام ادامه یافته است او در این دوره تنها شاعری است که غزل سیاسی در عالیترین سطح و توانسته جان سیاسی و سیمای انقلابی تازه به غزل فارسی دهد.
فرخی در شعر خود همواره از عناصر ملی و مذهبی برای تحقق آرمان خـویش، کمک می گیرد. از میان عناصر ملی، نمادهایی مـانند کاوه، حـداد، سـیروس، خـسرو، رسـتم، جـم و... بسامد دارند. به خصوص از نماد انقلابی کاوه بارها استفاده کرده و این شخصیتها را تکیه گاه حرکت انقلابی خویش قرار دادهاست. شاعر با استفاده از اصطلاحات مربوط به بهار و طبیعت و شخصیتهای ایران، تصویر روشنی از ایران باستان به دست میدهد. او با نسبتدادن نیکوترین صفات بـه ایـن شخصیتها و ساختن ترکیبها و تشبیههای نو، اندیشه ملیگرایی و وطندوستی خود را آشکار میکند.
فرخی همچون اغلب شاعران معاصرش در جستجوی زبان تازهای در شعرش بوده است تا بتواند تجارب عاطفی و آرمانهای سیاسی و اجتماعی را برای مردم جامعه بهتر بیان کند هر چند زبان شعر فرخی به لحاظ مراعات بعضی مسائل زبان سنتی به دلیل رشد نشر کتب و مباحث دستوری و وجود انجمنهای ادبی سنجیده است و آن گرایش به عامیانه گویی کم شده است و بیشتر کلمات آکادمیک به کار میروند با توجه به وضعیت نوین جامعه که زبانی تازه پویا و پرتپش میطلبد، زبانی که به سادگی مهمترین پیامهای سیاسی و اجتماعی را به گونهای که مردم دریابند به آنان منتقل کند و مردم را علیه وضع موجود بشوراند، فرخی هم برای تحریک مردم میکوشد با زبانی تازه شعرش را پویا کند.
فرخی از شاعرانی است که به تحولات جامعه بیتفاوت نبود و به مقتضیات سیاسی و اجتماعی زمان خود واکنش نشان میداد در غزلیات فرخی معنا و مفهوم اغلب سیاسی و اجتماعی و با دگرگون شدن محتوای غزلیات و زبان شعرش هم تغییر میکند برخی از ترکیبات و واژگان تازه به تبع دگرگونی محتوا وارد اشعارش میشوند فرخی سعی کرده با آفرینش ترکیبات جدید در قالب غزل ضمن بیان دغدغهها اندیشه و جهان بینی خود از تجربیها و تمایلات انسان عصر جدید هم سخن بگوید فرخی اغلب برای آنکه با زبانی غیر از زبان مرسوم در سنت غزل اندیشه اندیشه انتقادی خود را بیان کند میکوشد زبان غزلیات خود را تغییر دهد یعنی با وارد کردن ترکیبات و واژگان غیرتغزلی و صرفا سیاسی و اجتماعی ضمن حفظ ساختار غزل فارسی زبانی تازهتر بدان میبخشد تا از این طریق واقعیت جامعه خود را ضمن حفظ ساختار سنتی غزل در زبانی و قابل فهم سازد.
سبک و شیوه نثر نویسی فرخی یزدی
سرمقالات طوفان که اغلب فرخی خود آن را مینوشت و متناسب با موضوع رباعی یا غزلی هم میسرود و در بالای آن درج میکرد به جز انعکاس واقعیتهای اجتماعی و سیاسی آن زمان نشانگر سبک انتقادی و شیوه نثر نویسی نشانگر مبارزات قلمی و جهتگیریهای سیاسی و فکری و مسلکی وی هم بود.
سبک فرخی از لحاظ انتقادات بیپروا و رعایت بیطرفی و انصاف در داوری و انعکاس نظرات موافق و مخالف و صراحت و شجاعت بیانی و بسامد واژگان و اصطلاحات خاص سوسیالیستی و کارگری اندیشههای جامعه اشتراکی و ضد اشرافی و نیز همدردی با مردم رنجبر و زحمتکش می تواند سبک فردی و خاص فرخی تلقی شود.
از نکات مهمی که از نوشته های او به دست می آید، تاکید این نویسنده بر داشتن روحیه اخلاص در کار، راست گفتاری و خدمت به مردم است و این مهم چنان در وی درونی شده بود که با تمام وجود در این مسیر حرکت کرد و هیچ گاه از پیامدهای آن ترسی به دل راه نداد.
فرخی گاهی برای آمادگی ذهنی خواننده متناسب با موضوع فضاسازی و مقدمه چینی میکرد و به دین منظور از داستانهای تاریخی و رویدادهای مهم کمک میگرفت و به شرح موضوع و ماجرا میپرداخت.
یکی از ویژگیهای مهم سبکی مقالات فرخی توجه به نوآوری و گوناگونی انتخاب عنوانها و شیوه ادای مطلب در سرمقالات وی بود که به رقم جهتگیری خاص سیاسی و مسلکی طوفان و تکرار موضوع چون انتقادات سیاسی اجتماعی گزارشهای مجلس مهمترین اخبار داخلی و خارجی و غیر موجب ملال خواننده را فراهم نمیکرد از این رو فرخی در انتخاب عنوان سرمقالات شیوههای گوناگون را به کار میگرفت.