به گزارش شبکه شرق، «مهدی کروبی اصلاحطلب راستآیین» عنوان یادداشت مازیار بالایی است که در آن آمد: زمانی که در سالهای ابتدایی دهه شصت شمسی، جریاناتی که التزام و اعتقادی به نظام نوپای برآمده از انقلاب اسلامی نداشتند کنار گذاشته شدند، ناظرین و فعالین صحنه سیاست ایران گمان میکردند که از این به بعد قدرت در ید اختیار روحانیون و مکلاهای نزدیک به امام خمینی (ره) قرار گرفته و به بیان امروزی ساختار سیاسی ایران یکدست و یکپارچه شده است، اما دیری نپایید که میان حواریون بنیانگذار انقلاب نیز اختلافاتی در نحوه اداره کشور به وجود آمد. البته این اتفاق در عصر جدید سیاست امری قابل پیشبینی است اما در آن زمان کمتر کسی گمان میکرد که در بین صنفی که سیاست را کاملا مکتبی و در ساختاری عمودی دنبال میکردند نیز چنین منازعاتی درگیرد.
منازعه در باب حدود اختیارات دولت در بازار، شیوه تبعیت از حکم ولیفقیه، حدود اختیارات شورای نگهبان، نزاع بر سر انتخاب نخستوزیر و سازوکار بستن لیست انتخابات مجلس، از مهمترین مواردی بود که سبب شد تا نهایتا در سال ۱۳۶۶ گروهی از روحانیون نزدیک به امام خمینی (ره) به رهبری شیخ مهدی کروبی، عطای عضویت در جامعه روحانیت مبارز را به لقایش ببخشند و تشکیلات جدیدی را تحت عنوان «مجمع روحانیون مبارز» تاسیس کنند. این انشعاب که از قضا جریانسازترین انشعاب تاریخ جمهوری اسلامی نیز بوده، مقدمه تشکیل دوقطبی جدیدی در سپهر سیاست ایران شد که تا امروز، پررنگترین دوقطبی موجود در کشور است. درست از همین زمان بود که مهدی کروبی تبدیل به رهبر اصلی و پدر معنوی چپهای خط امامی شد که بعدها نام خود را به اصلاحطلب تغییر دادند.
کروبی پس از سالها هنوز باور به آرمانهایی دارد که بابتش زندان کشیده و شکنجههای ساواک را تحمل کرده است. در همه سالهای پس از آن انشعاب تاریخی، کروبی آماج شدیدترین حملات و داستانپردازیهای جناح راست وقت و اصولگرایان و نئوانقلابیون فعلی بود، اما بسان پدری که فرزندش را به آغوش میکشد تا از گزند تیر و ترکشها در امان بماند، جریان اصلاحطلبی را در زیر عبای خود حفظ کرد و خودش سیبل همه تیرها شد. البته اوضاع زمانی وخیمتر شد که در دوران پس از دوم خرداد، کروبی رو به دشمنان اصلاحطلبان شمشیر میزد و از جبهه خودی هم خنجر میخورد! آنهایی که در آن روزگار کروبی را به بدترین شکل ممکن مینواختند امروز به اشتباهات خود معترفاند. نه تنها مخالفانش در جریان اصلاحات که حتی منتقدان اصولگرایش نیز امروز به صحت گفتهها و کنشهایش پی بردهاند. نکته اما اینجاست که در زمانه بریدن اصلاحطلبان از مرام و منش اصلاحطلبی و ناامیدی بدنه این جریان اصیل سیاسی از هرگونه فعالیت اصلاحطلبانه، باز هم این شیخ مهدی کروبی است که پس از ۱۳ سال حصر غیرقانونی و غیرشرعی، همچون همیشه، نقش پدرانه خود را برای اصلاحطلبان ایفا میکند.
بهانه این یادداشت پیامی است که شیخ اصلاحات خطاب به چهارمین کنگره حزب اعتمادملی صادر کرد. حزبی که کروبی بنیانگذار و از اعضای موسسش بود و به مدت ۱۳ سال عنوان دبیرکلیاش را یدک میکشید و منطقا به لحاظ سیاسی نزدیکترین تشکل اصلاحطلبان به اثرگذارترین شخصیت اصلاحطلب کشور است. پیام کروبی به چهارمین کنگره حزب اعتمادملی فرازهای مختلفی دارد:
۱- علیرغم ۱۳ سال حصر خانگی و دوری از اطلاعات و اخبار درجه اول، او به خوبی بر اوضاع کشور مسلط است. کسی که بیش از ۷۰ سال از عمرش را به کنشگری سیاسی گذرانده و همواره و در هر جا که بوده در صف اول قرار داشته، یقینا تحلیلگر قابلی است. کروبی به خوبی میداند که فضای سیاسی سرد است، بنابراین در فراز اول پیام به فرزندان همحزبیاش از اهتمام آنها برای برگزاری کنگره در این فضای سرد قدردانی میکند.
۲- در جای جای پیام او گلهگذاری بابت حصر خانگی و قطع ارتباط بین وی و جامعه، بالاخص نیروهای همسویش در حزب اعتمادملی به چشم میخورد. کروبی پیش از آغاز حصر خانگی، سیاستمداری پرجنب و جوش و فعال بود که دامنه ارتباطاتش به اصلاحطلبان محدود نمیشد و حتی رجال جناح راست هم از ارتباط با او استقبال میکردند. هرچند برای کسی که سالها در زمان شاه مبارزه کرده و زندان و حبس کشیده و تنوع شکنجههایی که بر وی رفته زبانزد هر موافق و مخالفی است، ایام حصر خیلی هم پرفشار نیست اما نباید فراموش کرد که او در آستانه ورود به ۸۷ سالگی است و به لحاظ جسمی تحمل این حصر برایش سخت است.
۳- فراز سوم پیام کروبی مثل همیشه انتقاد از بدعتهایی است که در طول ۴۵ سال گذشته در جمهوری اسلامی گذاشته شده است.
سیاستمدار استخوان خرد کرده در لابهلای چرخهای سیاستورزی جمهوری اسلامی، بار دیگر دلسوزانه و از سر محبت هشدار داد. هشداری دوسویه به حکومت و به جریان متبوعش که اگر دیر بجنبند فاجعهای به بار خواهد آمد. کروبی در همه این سالها همین بوده. یک پا در جامعه داشته و یک پا در سیاست و هیچگاه از این استراتژی خود عقبنشینی نکرده است. سیاستمداری که اعتبارش را در دنیا خرج میکند و برای مردم، نه برای آخرت و نام نیک. او اعتقادش را پنهان نکرده و برای خوشامد گروههای مختلف صحبت نمیکند. همچنان بر آرمانهای انقلاب اسلامی پافشاری میکند و وضعیت فعلی را در فاصلهای معنادار با آن آرمانها و شعارها میداند و بر اصلاحطلبی به عنوان هم استراتژی و هم تاکتیک تاکید میکند.
سیاستمدار راستآیینی که هنوز هم با همان دغدغهها، همان لقب همیشگی را با خود به همراه دارد: «شیخ اصلاحات»یداند. او از درون این بخش از پیام خود، به قانون جدید انتخابات مجلس و ماجرای پیشثبتنامها هم اشاره میکند و آن را بهانهای میداند برای یک پله به پیش آمدن حذف شایستگان. او در این فراز نامهاش به ماجرای خروج مجلس از جایگاهش و بیخاصیتی آن اشاره میکند و مجلسی که قوانین ضداجتماعی که باعث فشار بر لایههای مختلف جامعه وضع میکند را از کارکرد اصلیاش خارج دانسته است. او به تصویب قوانین ضدبرجامی در مجلس و فشار روزافزون بر زنان و جوانان، فضای مجازی و... اشاره کرده و آنها را از نشانههای حذف ملت از ساختار رسمی سیاسی کشور میداند. او که همواره بسان منتقدی دلسوز نسبت به تضعیف «جمهوریت» هشدار داده بود، حالا همه نیروهای سیاسی را نسبت به حذف کامل آن آگاه میسازد و مقدمه آن را «مردم زدایی» از ساحت سیاست در ایران میداند.
۵- کروبی هوشمندانه نسبت به عوامل خیابانی شدن سیاست توجه میدهد و معتقد است که وقتی مسیر سیاستورزی در درون ساختار قانونی قدرت مسدود میشود، مردم از اثرگذاری صندوقمحور ناامید شده و خیابان جایگزین صندوق رای میشود. کروبی آلترناتیو چنین وضعیتی را «تحزب» میداند. او به خوبی به فضای سال ۱۳۶۶ اشاره میکند و زمینه و زمانه انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت را به تصویر میکشد. همچنین به دوستان همحزبیاش ماجرای تشکیل حزب اعتمادملی را یادآور میشود. او به سه انگیزه در تشکیل حزب اعتمادملی اشاره میکند که عبارتند از: الف) شکستن انحصار در ساختار قدرت ب) شکستن انحصار در جریان اصلاحات پ) تشکیل حزبی در خارج از قدرت. اگر به ۱۸ سال قبل و موسم تشکیل حزب اعتمادملی بازگردیم، نیک درمییابیم که علاوه بر زمان تشکیل حزب که در ابتدای دولت احمدینژاد بود، شیخ اصلاحات از تمامی مناصب حکومتی خود استعفا کرد تا در زمانهای که تحزب با بودن در ساختار معنا پیدا میکرد و «خروج از حاکمیت» ترجیعبند کلام تئوریسینها بود، خودخواسته و بدون جار و جنجال یک حزب سیاسی کاملا مستقل از قدرت را تاسیس کند. کروبی این مطلب را به فرزندان معنوی خود یادآور میشود و تاکید میکند که هیچگاه از تشکیل این دو گروه سیاسی (مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتمادملی) پشیمان نیست. فراموش نکنیم که کروبی پس از شهید بهشتی تنها روحانی جمهوری اسلامی است که در امر تحزب پیشگام بوده و به آن اعتقاد داشته است.
۶- فراز مهم دیگر پیام شیخ مهدی کروبی به کنگره حزب اعتمادملی، تاکید او بر اصلاحطلبی، اصلاحخواهی و تغییر است. شیخ اصلاحات هنوز بر آرمانهای انقلاب اسلامی تاکید میکند و معتقد است که آن گفتمان قابلیت نوسازی و ارایه به جامعه را دارد. هرچند نیک میداند که نئوانقلابیون فعلی حاکم بر کشور هیچ نسبتی با گفتمان انقلاب اسلامی ندارند، اما معتقد است که با حضور مردم میتوان فضا را عوض کرد. او از تغییری سخن میگوید که تنها محدود به جابهجایی افراد در ساختار قدرت نیست و مرادش تغییر در فرآیندها، برنامهریزیها و افعال است. او بسان مرادش امام خمینی(ره) معتقد است که مطالبات مردم حق است و «صدای مردم صدای خداست»، پس تاکید به توجه همهجانبه به مردم و مطالباتشان میکند و سیاستورزی مردممدارانه را همچون همیشه سرلوحه کنشگریاش قرار میدهد.
۷- کروبی تاکید میکند که از اصلاح نباید غافل شد. در این بخش میتوان تفاسیر متعددی ارایه کرد، اما توجه به تاکید او در پاراگراف پایانی پیامش مبنی بر لزوم «تغییری از درون ایران، به دست ملت و بدون هرگونه خشونت» نشان میدهد که سیاستورزی دوگانه کروبی در همه این سالها همچنان پابرجاست. کروبی علیرغم همه انتقادهای سخت و تند نسبت به حاکمیت و رویههای غلط موجود در آن، هیچگاه سیاستورزی پارلمانتاریستی را کنار نگذاشته و معتقد بوده که باید از فرصتهای کمهزینه و پرفایده نهایت استفاده را برد و نباید زمین بازی را به نفع نیروهای متحجر، ضد مردم، تمامیتخواه و بنیادگرا خالی کرد. این شفافترین بخش پیام کروبی به اصلاحطلبان است که این روزها درگیر شک و تردیدهایی نسبت به تنظیم کنش سیاسی خود هستند.
۸- بخش آخر پیام کروبی هشداری است به همه نیروهای دلسوز ایران. او به همه کنشگران سیاسی داخل ایران تاکید میکند که: «ایرانِ امروز به سرعت در حال فاصله گرفتن از کاروان توسعه است، نباید بیش از این درجا بزند.» خطاب صحبت کروبی به دلسوزان کشور است. او عقبماندگی ایران را آفتی ورای از آفات دیگر میداند و معتقد است باید به هر شکل ممکن این عقبماندگی را جبران کرد و به سمت توسعه گام برداشت. او پیشفرض اصلی حرکت به سمت توسعه را «اعتماد» میداند. اعتمادی که ذووجهتین است و یک سویش ملت و سوی دیگرش حکومت قرار دارند. او مشفقانه هشدار میدهد که حکومت باید اعتماد عمومی را احیا کند و در صورت احیای اعتماد مردم میتوان به جنگ عقبماندگی رفت. جنگی که ابزارش امید و اصلاحات است.
منبع: sharghdaily-896528