رویداد ایران-سپیده روانشید
از حدود دویست کشور و مناطق استقلالیافته در میان سرزمینهای کهن همچون کشور کوچک واتیکان در ایتالیا و شهر ولز در بریتانیا موارد انگشتشماری هستند که سرمایه گردشگری آنها برگرفته و به پشتوانه قدمتی است که دارند و معمولا به دو قاره آسیا و اروپا ختم میشوند و قسمتی از آفریقا هم با داشتن تاریخی کهن در مصر توانسته است این امتیاز را به دست آورد. شاید اگر باغهای معلق نبود، اهرام ثلاثه هم نمیتوانست از عجایب هفتگانه تاریخ چند میلیون ساله کره زمین باشد که در این میان نمیشود بقایای شهر سوخته را با پیشینه بیش از هفت هزار سال آثار و نقشهای بهجامانده از اعجازهای پزشکی در آن نادیده گرفت. با این احوال سیاره آبی این روزها از رنج بیآبی حال خوشی ندارد. زیرا میرود تا ساکنان خود را در اندیشه پیداکردن سکونتگاهی تازه در ماورای جو مشغول سازد که قابل سکونت باشد؛ اما برای ماندن و عبور از این بحران جهانی و آرامش و تضمین و تسکین روح حداقلی جهت گروهی از آنها که توانایی اقتصادی لازم را دارند تا بهواسطه آن قسمت بهجامانده عمر این سیاره، در سرزمینهای بکر و دستنخورده به سر برند نیاز است که به جستجوی فراموششدههای به تعداد انگشتان دودست پرداخت تا دریافت پس از دیوار چین و شهر ممنوعه آن در شرق آسیا و همچنین تمدن مصر قدیم و اهرام ثلاثه و رود نیل و نمونههای بهجامانده از روم باستان، این تنها پارس یا همان پرشیا و ایران است که میتواند همچنان تاریخ و تمدن و زیستبوم حیاتی قابلاستفاده خود و دیگران را به همراه داشته باشد. اما چگونه این چالش عمومی به فرصت استثنایی تبدیل شد تا ضمن ذوب شدن یخهای قطبی براثر گرمی هوا و به دلایلی همچون پارگی لایه اوزون توجه دانشمندان اکوسیستم جهانی را متوجه این کمبود بزرگ کند که میتواند همه سیستمهای توازنی را به هم بزند و اینجاست تا صنعت گردشگری جای پای محکمی بهصورت محلی و بینالمللی پیدا میکند. زیرا در این روزها عجایبی باورنکردنی به حقیقت پیوسته و کشور پرتغال در مکانهایی از خود که حداکثر گرمای آن تا قبل از سال 2022 میلادی 36 درجه فارنهایت بوده مرز ۴۶ درجه را نیز بیازماید تا ساکنان آن با شوکهای ناشناخته روبرو شوند و به بازنگری پیرامون گریز از جهنم سوزان بپردازند. این محیط نسبتا ایدهآل و اسب زین شده امروز برای جذب حداقلی گردشگران گریزان از مغایرتهای محیط زیستی در ایران فراهم است. زیرا در گوشه به گوشه خود چهارفصل کامل را دارد تا این ایام درحالیکه در قسمتهایی از آن میزانالحراره نزدیک صفر را نشان میدهد، منطقهای دیگر در گندم بریان کرمان گرمایی معادل 60 تا 70 درجه نوسان داشته باشد! و حالا این کشور چهارفصل است تا علیرغم همه نابسامانیهای اکوسیستمی بتواند گردشگران گریزان و تنوعطلب دیگر نقاط جهان را بهسوی خود جلب کند و این جوانان جویای کار ایرانی هستند که طی دهههای اخیر در رشته راهنمای گردشگری تحصیلکرده و خبره شدهاند و برخلاف گذشته از ندانستن زبانهای بینالمللی رنج نمیبرند و سرافکنده نیستند و چون تعدادشان هم قابلملاحظه است. ارزشافزودهای معادل چند صد برابر چاههای نفت و معادن و سنگهای قیمتی و دیگر سرمایههای ذخیره را دارند تا کشور را در فرصت بهدستآمده از کمای تحریمها خارج نمایند و صنعت گردشگری برای همیشه در آن را شکوفا سازند. اگر خیلی ساده محاسبه کنیم که یک گروه دهنفری در قالب تور سیاحتی قصد سفر به ایران را داشته باشند و طی یک اقامت دهروزه از نقاط مختلف و متنوع بازدید کنند و هر نفر حداقل روزانه 50 دلار هزینه داشته باشد که سرجمع آن 500 دلار و برای ده نفر ۵۰۰۰ دلار 25000 تومانی از قرار 125 میلیون تومان شود که ارزش آن معادل فروش 100 بشکه نفت با میانگین ۵۰ دلاری است، چه تحولی در اقتصادی ایجاد خواهد شد. ساده است که با کسب هیچگونه درآمد دیگری نمیتوان حراج ذخایر سرمایهای نفت را کنار گذاشت و با بستن درب چاههای سهم دیگران به حقوق آیندگان احترام گذاشت. چرا کشورهایی چون آمریکا با توجه با دارابودن اینگونه ذخایر عظیم استراتژیکی اما از آنها استفاده ننموده و فشار را بر واردات و دپو کردن در مخازن زیرزمینی صحرای نوادا واقع در حدفاصل ایالت تگزاس و کشور مکزیک متمرکز میکنند تا منابع دیگر کشورها ازجمله غرب آسیا را تخلیه و آنگاه نفت خود را در برابر خون سودا بزنند؟! در بین دارندگان سرمایه نفت و بخصوص اعضای اوپک و اوپک پلاس بهندرت میتوان کشوری را پیدا کرد که دارای ثروت عظیم اکوسیستم چهارفصل همراه با غنیترین ذخایر میراث تاریخی باشد که هرکدام از این گزینهها به اندازه یک منطقه نفتخیز ارزشمند است به شرطی که قبل از ویرانی و فرسودهشدن از نعمت آنها بهرهمند شویم؛ زیرا با اتفاقاتی که طی دو دهه گذشته در روند تخریب اکوسیستمها به وجود آمد این نگرانی را دارد تا تعدادی از آثار بیبدیل موجود که اکثرا خشت و گلی هستند همراه با دیگر اماکن تحت حفاظت بکر رو به اضمحلال بروند. ذخایر انرژی زیرزمینی و معادن باارزش را میتوان همچنان حفظ و در مواقع ضروری بهعنوان سرمایه از آنها بهره برد و حتی اگر بعضی از منابع مشترک باشند با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته به مخازن ایجادی انتقال داد همان گونه که نفت خام در پایانهها نگهداری میشوند؛ اما حفاظت و نگهداری از آثار بیبدیل تاریخی و بخصوص آنهایی که ثبت جهانی شدهاند هزینههای بالایی دارد، پس چهبهتر نگاهها از صادرات منابع و خامفروشی به اینسو برگشته و ضمن یک برنامهریزی منسجم و تبلیغات گسترده و حذف بعضی مقررات دستوپاگیر دامنه توریسم از خارج کشور وسعت بخشیم و طی یک دوره کوتاهمدت و با استفاده از حرص و ولعی که پس از گذشت دو سال قرنطینه ویروس کرونا ایجاد شده سیل گردشگران را به اینسو سوق دهیم. خوشبختانه امکانات لازم ازهرجهت فراهم است و کمبود چندانی غیر از تغییر نگاه کلان به چشم نمیخورد زیرا شرکتهای هواپیمایی هم پس از یک دوره دوساله تجهیزات خود را تا حدودی اورهال کردهاند و آمادهاند تا در این زمینه ضمن دستیابی به درآمد قابلاعتنا به کمک صنعت هوایی بیمار کشور بیایند. آنچه اهمیت بیشتری دارد و در حقیقت برند و امتیاز ایران است تنها اعتبار قدمت و سرمایه سیاحت است که بهوفور در آن یافت میشود.