سرقتی عجیب و غیرقابلتوجیه اتفاق میافتد. در بانکی که قرار بود هر جا سخن از اعتماد است نامش بدرخشد. تا اینجا با یک سرقت مواجه هستیم که تعداد 169 صندوق امانات در یکی از شعب بانک ملی ایران مورد دستبرد سارقانی قرار گرفته و آنها توانستهاند از فرصت تعطیلات خرداد و خطا در روندهای امنیتی و اعلام سرقت این شعبه بهره برده و اموال مردم را به یغما ببرند. اما این رخداد دو هشدار مهم را نمایش میدهد:
1-در شرایطی که مشکلات روزافزون معیشتی، کاهش دستمزدها و ناپایداری اقتصادی بخش زیادی از مردم را با چالشهای دامنهداری روبرو کرده است، افزایش سرقت و زورگیریهای خشن نیز سبب شده آرامش روانی جامعه خدشهدار شود. در این شرایط حفاظت از اموال نقدی و قیمتی بهعنوان سرمایه و پسانداز خانوادهها، تبدیل به دغدغه جدی شده است. برای این منظور راههای گوناگونی از جانب پلیس و کارشناسان امنیتی پیشنهاد میشود که در صدر آنها استفاده از صندوق امانات بانکها قرار دارد. گرچه احتمال تکرار این رخداد درصد پایینی دارد، اما چنین سرقت بزرگی سبب ابهام مردم برای استفاده از این امکانات میشود. در برخی زمینهها نخستین خطا آخرین خطا است و مشکلات امنیتی در این زمینه از جمله این موارد است.
2-اما سرقت اصلی و بزرگتر از اعتماد عمومی مردم اتفاق افتاده که قابلجبران نیست. در کشور ما هنوز شیوه مدیریت بحران در حوادث کوچک و بزرگ روند درستی ندارد و همین سبب میشود در هر رویدادی افزون بر مشکلات اولیه با چندین پسلرزه روبرو شویم. همان گونه که در ریزش متروپل نوع انتشار اخبار پیرامون سرنوشت مالک این برج سبب مشکلات دامنهدار و سلب اعتماد عمومی شد. در مدیریت بحران نیمی از حل مشکل به مدیریت رسانهای باز میگردد. اما در کشور ما افراد گوناگون و حتی فاقد مسئولیت مستقیم اظهارنظرهای اشتباه یا مشکلساز دارند. از سوی دیگر نهادهای مسئول که بایستی در عرصه پاسخگویی و رسانه حضور داشته باشند با سکوت خود بازار شایعه و اطلاعات غلط را داغ میکنند. در موضوع سرقت اخیر نیز فقدان طرح درست و جامع برای اعلام سریع موضوع، پذیرش و مدیریت آن محسوس بود و به همین دلیل خبر سبب چالشی جدی در اعتماد مردم شد.
با درنظرگرفتن این موارد به نظر میرسد دستورالعمل اجرایی مدیریت رسانهای بحران باید بهصورت عمومی و در سطوح مشخصی از دستگاههای حاکمیتی و خصوصی آموزشدادهشده و در قالب مانورهای خاص تمرین شود. این ضعف عمومی روزنهای بوده که دهها بار سبب تنش در زمینههای گوناگون شده و از تجربه آن برای آینده درسی آموخته نمیشود. باید در نظر داشت که اعتماد بهتدریج ساخته میشود و با کوچکترین ناپایداری در گفتار و کردار فرومیپاشد و جامعه را با خود به گرداب شک میاندازد.
پای سست اعتماد در برخورد با مردم
سرقتی عجیب و غیرقابلتوجیه اتفاق میافتد. در بانکی که قرار بود هر جا سخن از اعتماد است نامش بدرخشد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران