برای پیگیری موضوع سری به اینستاگرام می‌زنم یک آگهی در قسمت تصویر‌های تصادفی اینستاگرام توجه را به خود جلب می‌کند، با هشتک‌های جنسی و مثبت ۱۸! روی هشتک "خاله" کلیک می‌کنم. هزاران عکس با نام‌های مختلف بالا می آید که با اسم "خاله" شماره تلفن اعلام کرده‌اند. گویا همگی در یک دوی ماراتن برای گرفتن قربانی، می‌خواهند از یکدیگر سبقت بگیرند. وقفه‌ای میان پست‌های جدید نمی‌افتد. هر ثانیه به تعداد تبلیغات "خالههای مجازی" افزوده می‌شود.
پدیده تن‌فروشی و خالههای مجازی بیشتر از هر موردی در اینستاگرام به چشم می‌آید. آمار هشتک‌های جنسی و جلب مشتری، غم انگیز‌تر از موضوع قاچاق دختران ایرانی به کشور‌های همسایه است. نمی‌شود بی خیال از کنار این موضوع رد شد. دست به کار می شوم، البته به دست آوردن شماره‌های آن‌ها کار آنچنان سختی هم نیست. در ده دقیقه بیش از ۲۰ شماره تلفن پیدا می‌شود.
برخی از آن‌ها برای جواب دادن شارژ ۱۰ هزار تومانی و ۲۰ هزار تومانی طلب می‌کنند، برخی دیگر همان ابتدا نوشته اند که فقط با تماس تصویری جواب می‌دهند تا اعتمادشان جلب شود.
اما یک عده‌ی دیگر، انگار از هیچ چیز ترسی ندارند. به سختی جواب می‌دهند، تلفن‌ها مرتب مشغول است. چند دقیقه طول می‌کشد تا یکی از آن‌ها جواب بدهد. باید به زبان خودشان حرف زد، اگر لحظه‌ای احساس کنند که فریب است، گوشی را قطع می‌کنند. به زبان دوم شخص حرف می‌زنند، سرشان شلوغ است، کوتاه و مفید سوال می‌پرسند و جواب می‌دهند. سریع هم تلفن را قطع می‌کنند تا فرصت به نفر بعدی هم برسد.
نفر اول زنی جوان است. با صدای خواب آلوده اش سلام می‌کند. منتظر می‌ماند تا لحن صدا را تشخیص دهد. سعی می‌کنم به زبان خودشان، صمیمی‌تر حرف بزنم تا اعتمادش جلب شود.
می‌پرسد: ایرانی هستی یا افغان؟ انگار تابعیت برای شان مهم است و قیمت‌ها برای ایرانی و غیر ایرانی تفاوت دارد. جواب می‌دهم: ایرانی.
می‌پرسد: برای چه زمانی می‌خواهی؟
می‌گویم: برای امروز.
می‌گوید: غروب بیا فلکه اول تهران پارس، تماس بگیر آدرس را می‌گویم.
قیمت را می‌پرسم. می‌گوید: بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان.
می‌پرسم: کجا بیایم.
می‌گوید: جایی که من می‌گویم و سریع قطع می‌کند. انگار پشت سر هم مشتری دارد. می‌خواهد جواب نفر بعدی را بدهد.
شماره نفر بعدی را می‌گیرم. کمی دیر جواب می‌دهد. زنی سن و سال دار است، حدود ۴۰ تا ۴۵ ساله! بی حوصله و عصبی است. صدای دختری جوان و چند کودک توی اتاق می‌پیچد. از تبلیغات اینستاگرامی اش می‌پرسم. موضوع را تایید می‌کند. پشت هر جواب سرفه می‌کند، مریض احوال به نظر می‌رسد.
می‌گویم: برای تهران داری؟ می‌گوید: آره دارم.
می‌گویم برای غروب.... مکث می‌کند. انگار شک کرده است، شروع به فحاشی می‌کند و می‌گوید که نه ندارم و دوباره فحش می‌دهد. یقین پیدا می‌کنم که اعتماد ندارد. سعی می‌کنم اعتمادش را جلب کنم، تا به حرف بیاید.
می‌گویم: عصبی نباش، من که حرف بدی نزدم، فقط سوال پرسیدم. راضی می‌شود که دوباره حرف بزند. می‌گوید: برای تهران دارم. غروب بیا فلکه دوم صادقیه.
در مورد قیمت سوال می‌پرسم. می‌گوید: ۲۵۰ هزار تومان. می‌گویم پس می‌آیم. با بدخلقی می‌گوید: امیدوارم که نیایی و قطع می‌کند.
پلیس فتا از خالههای اینستاگرامی با خبر است
به دنبال شماره‌ای از پلیس فتا می‌گردم تا موضوع خالههای اینستاگرامی و تن فروشی مجازی را بیشتر پیگیر شوم. شماره تماس رئیس پلیس فتا پایتخت را پیدا می‌کنم. سرهنگ تورج کاظمی صمیمانه از این گفتگو استقبال می‌کند. او در این رابطه، می‌گوید: "پلیس فتا مرتب این موضوع را رصد می‌کند و ده‌ها مورد در این رابطه شناسایی و پس از پیگیری به پلیس امنیت اخلاقی اعلام شده است."
رئیس پلیس فتا تهران بزرگ، ادامه می‌دهد: بررسی‌های ما نشان می‌دهد که ۹۰ درصد این تبلیغات در فضای اینستاگرام منجر به کلاهبرداری شده است. در واقع آن طرف خط، خاله‌ای وجود ندارد و بیشتر مواقع برای کلاهبرداری و اخاذی این اتفاق‌ها رخ می‌دهد. البته بسیار کم منجر به تن فروشی هم شده است.
سرهنگ تورج کاظمی در پاسخ به اینکه تاکنون شکایتی از سوی این قربانیان انجام شده، می‌گوید: "اکثر قربانیان از ترس آبرو، شکایت نمی‌کنند. البته سابقه شکایت و پرونده سازی در این رابطه وجود دارد. مثلاً همکاران ما در پلیس فتای دیگر استان ها، ده‌ها مورد را به اتهام اخاذی در قالب خالههای مجازی بازداشت کرده اند که اکثر آن‌ها مرد بوده اند."
وی اضافه می‌کند: "موضوعاتی همچون خالههای اینستاگرامی که جنبه عمومی دارد، به صورت مداوم تحت رصد پلیس فتا قرار دارد. این موارد توسط همکاران ما در بخش‌های مختلف تحت بررسی و پس از طی پروسه، به پلیس امنیت اخلاقی اعلام می‌شود."
