این شاعر، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی در یادداشتی که در این زمینه در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: «نوشتن در صفحات فضای مجازی، به خاطر سرعت و سهولت و مزایای دیگرش خیلی دلنشین است. یکی از مزیتهایش این است که «بی مرز» است؛ چه در انتخاب موضوع و زبان و چه در گستره انتشار و خوانندگانش.
اما یکی از شگفتیهای نوشتن در فضای مجازی که گاهی سرگرمکننده است و گاهی کلافهکننده این است که هر جور خوانندهای گاهی با نام و تصویر واقعی و گاهی با هویت پنهانی و تصویر ساختگی، زیر نوشته تو چیزی مینویسند. این نوشتهها شامل گونههای مختلف است. در این یادداشت، تأملی دارم بر برخی از این گونههای نوشتن زیر نوشته اصلی که در اصطلاح فضای مجازی میشود «کامنتگذاری».
۱- نوشتههای تبلیغاتی اعماز تبلیغ شغلی یا فکری و سیاسی بدون ارتباط با نوشته اصلی.
۲- نوشتههای موظفی مواجببگیران سایبری و گروههای فشار از سلطنتطلب و ضدانقلاب آن سوی اقیانوسها تا صیانتطلبان این سوی آبها از بحر خزر تا خلیج فارس.
۳- نوشتههایی که تلاش میکنند با طرح پرسشهای بیهوده، نوشته اصلی را به حاشیه بکشانند و با مجادلات دنبالهدار، حرف خودشان را به کرسی بنشانند.
۴- مخاطبانی که خیال میکنند همه باید در محدوده فکری و ذوقی آنها بیندیشند و بنویسند، بنابراین بدون توجه به نوشته اصلی، از نویسنده میخواهند که مطابق میل آنها بنویسد.
حرفهایی از این دست:
- تو که نگران خط و زبان فارسی هستی، کاش درباره حقوق و عیدی کارمندان هم چیزی مینوشتی.
- راستی چرا به جای شعرخوانی، از بازداشتشدگان تظاهرات بازنشستگان نمینویسی؟
- چرا درباره جنگ اوکراین و یمن و سودان و تایوان و لیبی نمینویسی و فقط غرق شعر و بلاغت و دستور زبان هستی؟
۵- مخاطبانی که خیال میکنند فضای مجازی کلاس درس و جلسه پرسش و پاسخ است.
یا نوشتههایی از این دست:
برایم سیر مطالعاتی تعیین کنید.
برایم موضوع پایاننامه پیشنهاد کنید.
پایاننامهام را میفرستم اشکالاتش را بنویسید.
چند شعر میفرستم برای نقد و نظر
مجموعه شعرم را میفرستم تا پس از بررسی به یک ناشر معتبر معرفی کنید که چاپش کند.
۶- از همه شگفتتر و کلافهکنندهتر، مخاطبانی هستند که با روحیه تفتیش و بازخواست، نویسنده را تحت فشار قرار میدهند که چرا این را نوشتی؟ چرا این گونه نوشتی؟
این جماعت شگفت و عصبی اگر به مقصودشان نرسند، از کوره درمیروند و ناسزا میگویند.
۷- یک جماعت دیگر هم که نیروهای سازمانیافته محافل پیدا و پنهان قدرت، ثروت و چهرههای مطرح (سلبریتیها، برندها و برخی اصناف) هستند، به محض آن که چیزی خلاف میل کارفرمایان آنها بنویسی، مثلاً از یک خواننده انتقاد کنی، یا خطاهای یک کتاب تست کنکور را متذکر بشوی، یا از بیانصافی و رفتار بد یکی از مشاغل انتقاد کنی، این جماعت سازمانیافته و کف بر لب میآیند و عربده میکشند و فحاشی میکنند تا نویسنده را عصبی، کلافه و خاموش کنند.»