جسد مرلین مونرو در پنجم آگوست سال ۱۹۶۲ پیدا شد. اهمیت فرهنگی مرلین مونرو دههها بعد از مرگ غمانگیز و ناروشن او در ۳۶ سالگی همچنان روایت میشود. مرلین جایگاهش را در میان مشاهیر زن آمریکایی حفظ کرد. او توسط اندی وارهول و دیگران چند هفته بعد از مرگش به نماد آمریکایی بدل شد و معنایی فراتر از نقشهای سینماییاش (زن بلوند اغواگر) به خود اختصاص داد.
نویسندهها از نورمن میلر تا گلوریا استاینم زندگینامههایی درباره مونرو نوشتهاند که اغلب بیشتر به ابعاد فلسفی و سیاسی زندگی او پرداختهاند تا زندگی واقعی او. استاینم مرلین مونرو را یک شخصیت تراژیک دیده است؛ چرا که او پیش از ظهور فمنیسم زندگی کرد و نتوانست از انگ و اختلال ناشی از بدل شدن به یک شی خارج شود. بهنظر استاینم شاید فمنیسم میتوانست از او محافظت کند. ارتباط مونرو با مردان مشهور، از جمله همسرانش جو دیماجیو؛ ستاره بیسبال، آرتور میلر؛ نمایشنامهنویس و همچنین جان و رابرت کندی، پای او را به دنیای ادبیات و سیاست باز کرد و با کلیشه «بلوند احمق» برآمده از نقشهای سینماییاش مقابله کرد. در واقع مونرو در یادداشتهایش هم به این نکته اشاره میکند که در زندگیاش او بهعنوان یک زیبا رو دیده میشود نه یک ذهن یا تفکر.
برخی مرلین مونرو را نهتنها نمادی از جنسیت و یک ستاره که چیزی عمیقتر از آن میدیدند. لوییس بنر استاد تاریخ مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و نویسنده کتاب «شور و تضاد» (درباره مرلبن مونرو) تصویر ساخته شده از مونرو را نماد سفیدی معرفی میکند. مونرو مکررا در فیلمهایش و زندگی اجتماعیاش لباس سفید میپوشید و برای طرههای پلاتینی رنگش شناخته شده بود.
استعداد ذاتی سینمایی مونرو ترکیب دو روایت اساطیری در مورد زنان زیبا بود، یکی اغواگری حوا و دیگری دختر خوبی که از احساسات خود در در مقابل مزاحمان محافظت میکند. تعجبی ندارد که او برای آمریکاییها جذابیت داشت. آنها درباره اینکه زنان چه نقشی را باید یا میتوانستتند در سینما یا خارج از آن بازی کنند در تعارض بودند.
در میان این همه بازتاب فلسفی مرلین مونرو دائما گم میشود درست مانند زمانی که جنازه او را در آپارتمانش در کالیفرنیای جنوبی پیدا کردند. دختری که به هالیوود رفت تا به یک ستاره تبدیل شود موفقیتی پیدا کرد که هرگز تصور آن را هم نمی کرد. در زندگیاش مورد سو استفاده ابزاری قرار گرفت، تحقیر شد و پیچیدگیهایش تنها بعد از مرگش دیده شد.
مرلین مونرو در ماه مه ۱۹۶۲ ترانه «تولدت مبارک رییس جمهور» را برای جان اف کندی رییس جمهور وقت آمریکا خواند و بعد از آن دیگر کسی او را ندید. پلیس علت مرگش را میزان بالای نمک اسید باربیروتیک در بدن و خودکشی اعلام کرد. لویس بنر میگوید: «رابرت کندی برادر جان اف کندی با او رابطه پنهانی داشت. همسایه ها و سرایدار بعد ازظهر روز پنجم اکتبر، رابرت کندی را در خانه مریلین دیدهاند.» او میگوید: «همه گزارشهای پلیس در مدت چند هفته مفقود شد. رابرت کندی با دپارتمان پلیس ارتباط داشت.» بنر معتقد است احتمال دارد که مافیا برای جلوگیری از افشای روابط پنهانی مرلین با جان اف کندی رییس جمهور و رابرت اف کندی برادر او، مریلین را به قتل رساندهاند. و این تنها یکی از سنایورها درباره مرگ مونرو بعد از شش دهه است.