یکی از بازیگرانی که امسال با دو فیلم و دو نقش متفاوت در جشنواره فجر حضور دارد، مائده طهماسبی است. این بازیگر در فیلم «علفزار» و «بیرویا» با کاظم دانشی و آرین وزیردفتری در اولین تجربه ساخت فیلم بلند سینماییشان همکاری کرده است. «علفزار» که در روز دوم جشنواره به نمایش درآمد، رتبه سوم را در میان ۵ فیلم برتر آرای مردمی جشنواره فجر دارد و «بیرویا» نیز دیروز در خانه جشنواره رونمایی شد.
برای بازیگری مانند شما با سابقه و تجربه فراوانی که دارید، آن اعتماد برای همکاری با جوانان فیلماولی چطور شکل میگیرد؟
من خیلی زیاد به آن چه در درونم میگوید «این کار را انجام بده» تکیه میکنم. امسال دو فیلم در جشنواره دارم و با دو پسر جوان که فیلم اولشان را ساختند کار کردم. در درجه اول فیلم نامه و نقش، در درجه دوم صحبتهایی که با کارگردان دارم در هر رده سنی که باشد و در درجه سوم تهیهکننده به عنوان کسی که پشتوانه بزرگی است برای کار، همه اینها اِلمانهای مهمی برای بازیگر هستند تا نقش را قبول بکند. یک مجموعه است که باعث میشود نقشی را قبول کنید و این اتفاق در هر دو فیلم برای من افتاد.
کار با کدام یک از این دو کارگردان برایتان پرچالشتر بود؟
نقشی که در «بیرویا» بازی کردم خیلی پرچالش نبود و فضای عجیب و بسیار خوبی داشت، اما کار با کاظم دانشی برای من بسیار پرچالش بود. نقش آن زن بیچارهای که ۴ پسر متجاوز دارد و چنین بلایی به سرش میآید، چالش خیلی بیشتری برایم داشت.
نقش سختی بازی کردید، با توجه به این که نقش کاملا از شما دور و شخصیت خاصی است، چطور به آن نزدیک شدید؟
صحبتهای اولیهام با کاظم دانشی خیلی به من کمک کرد. کاظم فیلمهای کوتاهی را در دادسراها ساخته و روی اتفاقها کار کرده است. درباره خیلی از کِیسها و نمونهها با من صحبت کرد و واقعا با «جزئیات»، همه را برای من شرح داد، من هم فکر میکردم اگر مادری باشم که چنین بلایی سرم بیاید، چه حسی خواهم داشت. نمیدانم تا چه حد توانستم آن را باورپذیر کنم، اما سعی کردم این حس را از درون خودم بیرون بکشم و نشان بدهم.
بازی شما در «علفزار» مورد توجه قرار گرفته، به نظر داوران و کسب جایزه فکر میکنید؟
نه، دیگر سن و سال من از این که بخواهم رویاپردازی کنم درباره جایزه و این که چه میشود و چه نمیشود گذشته است. خوب است که آدم دیده شود، مورد توجه قرار بگیرد و اسپات لایت (نورافکن) روی او بیاید، اما اگر نیاید هم زندگی ادامه دارد و داریم کارمان را میکنیم.
در واقع یعنی جایزه دیگر جذابیت و جایگاه گذشته را برایتان ندارد؟
همیشه وقتی تشویق میشوی، ابراز علاقهای که مردم میکنند، همه برای من جایزه و عشق است. واقعا هرکسی به من سلام میکند، احساس نزدیکی دارد، کارم را میبیند و دوست دارد، برایم جایزه است، حالا جایزه جشنوارهای بیشتر دیده میشود. خیلی درگیرش نیستم، دغدغهاش را ندارم و برایم هدف نیست.