محمد مهاجری و فیاض زاهد نوشتند: اگر نتانیاهو و برخی چهرههای ضدایرانی، بوی کباب به شامهشان خورده و گمان میکنند، سرنوشت سوریه برای ایران تکرار شدنی است، بدانند که بوی داغ کردن خر است.
سازندگی نوشت: فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه
صادق زیباکلام گفت: من هنوز ندیدم که شاهزاده پهلوی حرفی بزند، و ۴ نفر در داخل آن را تایید کنند چون میدانند او عدد و رقمی نیست. من نمیتوانم پشت شاهزدهای بایستم که ادبیات او پر از فحاشی است، برای مشروطه ارزش قائل نیست و دموکراسی برای او یک شعار است
یکی از مجریان شبکه منوتو گفت: اصلاً ورق چرخیده، انگار به سال ۵۷ برگشتیم، یعنی تمام نیرویی که باید ضد جمهوری اسلامی متحد شود، همه بر ضد شاهزاده! متحد شدند. من فکر نمیکردم بعد از ۴۰ سال، سال ۵۷ را دوباره اینطوری لمس کنم!
عبدالله مهتدی در گفتگو با ایران اینترنشنال گفت: تأسفانه افراطیون دستِ راستی «سلطنتطلبان» فضا را سنگین کردند و با فحاشی و حمله به دیگران، اختلاف درست کردند و دشمن خونی شدند.
روزنامه فرهیختگان نوشت: اگر بخواهید کنار همسر شازده بنشینید باید ۴۵۶ دلار پرداخت کنید و صرف ناهار با یاسمین پهلوی نیز ۲۵۰ دلار هزینه برمیدارد، البته علاوهبراین باید هدیهای هم برای همسر شازده بههمراه داشته باشید.
روزنامه فرهیختگان نوشت: اگر بخواهید کنار همسر شازده بنشینید باید ۴۵۶ دلار پرداخت کنید و صرف ناهار با یاسمین پهلوی نیز ۲۵۰ دلار هزینه برمیدارد، البته علاوهبراین باید هدیهای هم برای همسر شازده بههمراه داشته باشید.
«در اطاقم یک آینه به دیوار است که صورت خودم را در آن میبینم و در زندگی محدود من این آینه مهمتر از دنیای رجالههاست که با من هیچ ربطی ندارند.» صادق هدایت، هشت دهه پیش با خلقِ مفهومِ «رجالگی» دورانی از تاریخ معاصر ما؛ یعنی دورانِ دودمان پهلوی اول و سردمداری
پيكر رضاشاه از زير خاك مثل يكي از وقايع سوررئال داستانها بيرون آمد. مثل ظهور مرشد و غزازيل در مسكوي دهه 30 در رمان «مرشد و مارگاريتا»، يا زندهشدن موميايي فرعون در قاهره اوايل قرن بيستم در داستان «موميايي» اثر «نجيب محفوظ». بايد كسي پيشتر داستاني با اين
بحث و تبادلنظرها درباره مومیایی کشفشده در شهرری که گفته میشود جسد رضاخان است همچنان داغ و جدی جریان دارد. بااینحال هنوز مسئولان هیچ خبر و اظهارنظر رسمیای درباره صحت و سقم این گمانهزنی و سرانجام مومیایی کشفشده منتشر نکردهاند.
کشف جسد مومیاییِ «رضاخان» که هنوز اظهارنظر قطعی درباره واقعیبودن یا نبودن آن از سوی مقامات رسمی ابراز نشده، بهسرعت در فضای خموده سیاست ایران به موضوعی سیاسی تبدیل شد. کشف این جسد چندان مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این نکته است که از طریق این رویداد میتوان به
فریدون مجلسی- تحلیلگر روابط بینالملل: يادداشتهاى آقاى نعمت احمدى، وكيل دادگسترى و كارآفرين و فعال عرصه كشاورزى را با تحسين میخوانم و مىآموزم. يادداشت روز پنجشنبه ايشان در «شرق» درباره جسد منتسب به رضاشاه نیز برايم جالب و نيز يادآور خاطرات كهنه بود.
چه میشد اگر به جای بازتاب اخبار ضد و نقیض توام با موضعگیری مثبت و منفی درباره خبر کشف جسدی مومیایی که از جانب برخی، منسوب به سرسلسلهی پهلوی در ایران قلمداد شده است، نخست بررسیهای علمی و اصالتسنجی نسبت به اصل خبر و آنچه گفته میشود کشف شده است انجام شود؟